داستان ضرب المثل آشی برایت بپزم که یک وجب روغن رویش باشد!!
داستان ضرب المثل آشی برایت بپزم که یک وجب روغن رویش باشد در واقع روایتی است از تسویه حساب آشپزباشی ناصرالدین با رجال سرکشی که با او از در جنگ وارد میشدند.
آیا تا به حال از اصطلاح “آشی برات بپزم که یه وجب روغن روش باشه” استفاده کردهاید؟ میدانید این اصطلاح از چه زمانی رواج یافته و ریشه آن کجاست؟ در ادامه، داستان به وجود آمدن این اصطلاح قدیمی برای شما روایت میشود.
داستان ضرب المثل آشی برایت بپزم که یک وجب روغن رویش باشد
ناصرالدین شاه قاجار، هر ساله آش نذری میپخت و خودش نیز در مراسم پخت آش شرکت میکرد تا ثواب ببرد. تمامی رجال مملکت هم برای پختن آش دور هم جمع میشدند و هر کدام به کاری مشغول بودند.
خلاصه هر کس برای جلب نظر شاه و تملق و تقرب بیشتر، کاری انجام میداد. شخص شاه هم در بالای ایوان مینشست و قلیان میکشید و به کارها نظارت میکرد.
آشپزباشی ناصرالدین شاه در پایان پخت آش، دستور میداد تا به در خانه هر یک از رجال مملکتی، کاسه آشی بفرستند و آنها باید کاسه آش را پر از اشرفی کنند به دربار شاه پس بفرستند. کسانی را که خیلی تحویل میگرفتند، بر روی آش آنها روغن بیشتری میریختند.
کاملاً واضح است، کسانی که کاسه کوچکی آش از دربار دریافت میکردند، ضرر کمتری متقبل میشدند و آن افرادی که یک قدح بزرگ آش با یک وجب روغن رویش دریافت میکردند، حسابی بدبخت میشدند. به همین دلیل، در طول سال اگر آشپزباشی قصر با یکی از اعیان یا ورزا یا دیگر رجال دعوا میکرد، به او میگفت: بسیار خب، حالیات میکنم که این دنیا دست کیست..آشی برایت بپزم که یک وجب روغن روی آن باشد :))
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.