//
کدخبر: ۴۳۵۷۳۸ //
حکایت|حکایت سعدی

حکایت بسیار زیبا و دلنشین مرد اسیر و پادشاه از گلستان سعدی

حکایت‌های کتاب گلستان سعدی یکی از بهترین مرجع‌ها برای یافتن حکایات پند آموز است.

حکایت بسیار زیبا و دلنشین مرد اسیر و پادشاه از گلستان سعدی
به گزارش فرتاک نیوز،

حکایت‌های کتاب گلستان سعدی یکی از بهترین مرجع‌ها برای یافتن حکایات پند آموز است. سبک و شیوه سعدی در نگارش این کتاب نثر مسجع و استفاده از کلمات آهنگین و هم‌قافیه است. ساختار کتاب گلستان به این صورت است که یک دیباچه و هشت باب دارد.

حکایت مرد اسیر و پادشاه از سعدی

پادشاهی را شنیدم به کشتنِ اسیری اشارت کرد. بیچاره در آن حالت نومیدی ملک را دشنام دادن گرفت و سقط گفتن، که گفته‌اند هر که دست از جان بشوید، هر چه در دل دارد بگوید.

★★★

وقت ضرورت چو نماند گریز
دست بگیرد سر شمشیر تیز

اذا یئِسَ الانسانُ طالَ لِسانُهُ
کَسَنَّورِ مغلوبٍ یَصولُ عَلی الکلبِ

★★★

ملک پرسید:« چه می‌گوید؟»یکی از وزرای نیک محضر گفت: «ای خداوند همی‌ گوید: وَ الْکاظِمینَ الغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ.»

ملک را رحمت آمد و از سر خون او در گذشت. وزیر دیگر که ضدّ او بود گفت: «ابنای جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان جز به راستی سخن گفتن. این ملک را دشنام داد و ناسزا گفت.»

ملک روی از این سخن در هم آورد و گفت: «آن دروغ وی پسندیده تر آمد مرا زین راست که تو گفتی که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خبثی.»

و خردمندان گفته‌اند: «دروغی مصلحت آمیز به که راستی فتنه‌انگیز.»

★★★

هر که شاه آن کند که او گوید
حیف باشد که جز نکو گوید

بر طاق ایوان فریدون نبشته بود:

جهان ای برادر نماند به کس
دل اندر جهان آفرین بند و بس

مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت
که بسیار کس چون تو پرورد و کشت

چو آهنگ رفتن کند جان پاک
چه بر تخت مردن چه بر روی خاک

★★★

شما چقدر از خواندن حکایت‌های پندآموز و زیبای سعدی لذت می‌برید؟ 

 

برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.
آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۴۳۵۷۳۸ //
ارسال نظر