لایحهنظامرسانهای؛ «تنبیهاهلقلم»!
جناب وزیر ارشاد! بزرگترین خطای قدرتمندان، نشنیدن نصایح شهروندان صالح است.
بدتر از همه، نخواندن تاریخ و پند نگرفتن از عبرتهای آن! لایحه نظام رسانهای میخواهد تسمه از گُرده مطبوعات نیمهجان و سایر رسانهها بِکشد.
گسترش نظارت و کنترل رسانهها، این حوزه را به دوران پیش از مشروطیت سوق میدهد. افزایش چند»محرمعلیخان« در رسانهها به کار امروز دهکده جهانی نمیآید. این حوزه به اندازه کافی از رنج خودسانسوری در عذاب است.
قانون مطبوعات را مطالعه کردهاید؟ بدهید آن را یک حقوقدان بررسی کند تا مغایرتهای متعدد آن را با قانون اساسی برای شما برشمرد، که جمله »تنبیه اهل قلم« است. لایحه نظام رسانهای را هم مطالعه بفرمایید! تعداد ناظران و کنترلچیها که قبلا در سطوح خارج از قانون مطبوعات به انتشار نظرهای کمیاب و ضد آزادی، برای رسانهها نسخه میپیچیدند، مثل نماینده صدا و سیما در انتظارند! نویسندگان عرصه رسانه نه سندیکا دارند نه یک تشکیلات صنفی.
شما را به مطالعه یک رخداد تاریخی دعوت میکنم. تنها عقبه خردمند باقیمانده قیام مشروطیت تا پیش از کودتای آمریکایی- انگلیسی 28 مرداد 1332 همان حضور ارزشمند رسانههای مکتوب بود. سال 1331 قانون جدیدی برای مطبوعات در مجلس شورای ملی به بحث گذاشته شد. با اعتراض شدید مدیران مطبوعات کشور مواجه شد.
قاسم باستانی، مدیرروزنامه کرمانشاهی »افسرکیان« از مبارزان ضد استعماری بریتانیا و نهضت ملی شدن صنعت نفت روز 13 مهر 1331 شمسی در بخشی از نامهای اعتراضی خود خطاب به مرحوم دکتر محمد مصدق نوشت: »دفتر نخستوزیری ـ کمیسیون قانون مطبوعات »لایحه جدید قانون مطبوعات را که به معرض قضاوت افکار عمومی گذاشتهاید حتی به گواهی اشخاصی که با مطبوعات میانه خوبی ندارند و از انتقادات بیجا یا بهجای جراید بهتنگ آمده و از دست و قلم روزنامهنویسها دلشان خون شده، ارتجاعیترین و اختناقآورترین مقرراتی است که در قرون اخیر نسبت به آزادی قلم وضع شده است.
« (کتاب تاریخ مطبوعات استان کرمانشاه بهاینقلم.صص 292-294). مدیران مطبوعات کرمانشاهی در صحن علنی مجلس شورای ملی متحصن شدند تا به این رویه اعتراض کنند. جناب دکتر صالحی! نگذارید تاریخ آینده قضاوتی که درباره شما دارد بخش تاریکی از ممانعتهای ضد آزادی باشد! دست به عصا رفتن نویسندگان معضل بزرگی است. پیشنهاد میکنم قانون مطبوعات کشورهای همسایه را بخوانید.
دورتر نمیروم. میزان شمارگان چاپی و تاثیرگذاری بینالمللی آنها را دریابید. رسانه »الجزیره« کشور قطر، بسیاری از مخاطبان حوزه خلیج فارس را به خود معطوف کرده و ما حتی یک سطر رسانه منطقهای نداریم. رسانه جهانی و بینالمللی پیشکش! مواد 19 و 23 لایحه رسانهها را به کجا خواهد برد. صدای حقوقدانان برجسته کشور هم درآمده است. دولتیشدن رسانهها، تشییعجنازه خِرَد و اندیشه است.
مجلسی که این لایحه را تصویب کند سابقه خود را در پیشگاه تاریخ مخدوش خواهد کرد. بستن قلمها، تنبیه اهل قلم است. رسانههای مستقل میخواهند فساد را افشا کنند اما چیدمان دولتی افراد در این لایحه دستشان را میشکند. این لایحه شوم، ما را به یاد رادیوهای تک موج »اتحادجماهیرشوروی« سابق میاندازد. جناب وزیر خود را از این بلیه برهانید! این شکستن قلمهاست!