میان آینهها گم شدم
سپیده ثابتیان
میان آینهها گم شدم
به تکثیر شکستههای تو در تنم
تا فریاد بزنیم
سکوت جهان را
شعر شدیم
بلند
بلند
شاید
همسایهها بامداد دیگری بزایند
که این خانه بوی آخرت گرفت
از آخرین سلام
آخرین واژهات روی لبهایم
تا دود شوم
در آخرین پک از سیگار
و هفتاد و دو فرسخ دورتر
در اولین خاطره قیام کنم
که چگونه زاده شدم!
دروغ نگو
آسمانی را رقم نمیزنم
دوهفت نشسته در شناسنامهام
تنها کبوتران خستهای هستند
که پرواز را از خاطر بردهاند
پایان جهانی در کار نیست
تا تو در من
من در تو
به ما شدن شک داریم!
فرقی نمیکند!
هفتصد سال دیگر هم من
آیدایی در آینه نخواهم شد
ما چهرههای مکسریم
که بغض لزج دنیا را
بالا
و
پایین میکنیم.
سپیده ثابتیان
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.