//
کدخبر: ۸۳۰۹۰ //
گـفتگــو با داریــوش اســدزاده پیرمـرد دوسـت‌داشـتنی تلویزیون و سینما

عــیـد ما زیـباترین عـیـد دنیاســت

پیرمرد چشم ماست. منظورم از پیرمرد داریوش اسدزاده است. همان پیرمردی که حدود یک قرن از تولدش در شهر کرمانشاه می‌گذرد و خاطرات بسیار ارزشمندی از تاریخچه رادیو و تلویزیون دارد.

عــیـد ما زیـباترین عـیـد دنیاســت
به گزارش فرتاک نیوز،

همان پیرمردی که از 20 سالگی وارد کارهای هنری شد و به خاطر جلوگیری از ادامه فعالیت‌های هنری‌اش پدرش او را از خانه بیرون کرد. اسدزاده 75 سال قبل بدون هیچ مشوق یا کلاس بازیگری پا به عرصه‌های هنری گذاشت و بعدها در هنرستان هنرپیشگی درس خواند و در نهایت توانست دکترای درجه یک هنری‌اش را از وزارت فرهنگ‌و‌ارشاد اسلامی دریافت کند. داریوش اسدزاده یا همان آقاجون سریال «خانه سبز» تاکنون چیزی نزدیک به 90 فیلم سینمایی و 60 سریال ایرانی بازی کرده و علاوه بر این‌ها در سال‌های حضورش در خارج از کشور به عنوان نویسنده و بازیگر فعالیت داشته ‌است. او در سال 91 نشان درجه یک فرهنگ و هنر دریافت کرد و در حال حاضر مشغول نگارش کتاب‌هایی تاریخی است. مرور سال‌ها تجربه و خاطره با او لطف زیادی دارد.

 

اگر اشتباه نکنم اولین سریال که بعد از انقلاب شما «سمندون» بود، درست است؟

بله، من ساکن خارج از کشور بودم و زمانی که از آمریکا برگشتم دوستان پیشنهاد بازی در سمندون را به من دادند و بنده هم در این سریال 16 قسمتی نقشی را بازی کردم.

 

چه شد که این سریال به شما پیشنهاد شد؟

دوستانم دعوت کردند. البته بعد از انقلاب رفیق‌های قدیمی بنده از کشور رفته بودند و من هم ایران نبودم و فراموش شده بودم. خیلی از افراد جدید تلویزیون را هم نمی‌شناختم و در ذهن بقیه کمرنگ شده بودم، اما بعضی از دوستان قدیمی که از برگشتن من با خبر شدند از من برای حضور در این سریال دعوت کردند و کار بازیگری‌ام را در ایران ادامه دادم.

 

آن زمان به این دقت کرده بودید که «سمندون» برای کودک تولید می‌شود، اما ظاهرش ترسناک است و ممکن است بچه‌ها بترسند؟

خیلی نه. به این دلیل که سمندون هم یک قصه بود. وقتی که قصه نوشته شده و قرار شده سریال ساخته شود، نمی‌شد گفت که قصه ترسناک است. خود داستان‌های این سریال هم ترسناک و قرار بود این اثر ادامه پیدا کند، اما وقتی دیدیم که بچه‌ها از سمندون می‌ترسند منصرف شدیم و در 16 قسمت تمامش کردیم..

 

به جز «سمندون» کار کودک و نوجوان دیگری هم داشتید؟

در همه این سال‌ها کار کودک زیاد کردم اما الان حضور ذهن ندارم که از همه نام ببرم.

 

در سال 75 در «خانه سبز» حضور داشتید و با زنده‌یاد حمیده خیرآبادی زوج ماندگاری را ساختید. ماجرای حضور شما در «خانه سبز» از کجا شروع شد؟

مثل همه کارها به من لطف داشتند و از من برای بازی در سریال دعوت به کار کردند. ما که خودمان نمی‌رویم سر یک کاری و مشغول شویم، بلکه دعوت می‌کنند، می‌رویم و افراد بالای سر کار را می‌بینیم و فیلمنامه را مطالعه می‌کنیم و اگر همه چیز مساعد بود کار را شروع می‌کنیم.

 

زوج هنری شما خانم خیرآبادی بود. با ایشان از قبل آشنا بودید؟

با خانم خیرآبادی از سال 26 تئاتر کار می‌کردیم. من سابقه‌ام از ایشان بیشتر بود و چندسالی زودتر وارد کارهای هنری و تئاتر شده بودم، اما از سال 26 که ایشان وارد تئاتر شد، ما آشنایی پیدا کردیم. سر سریال «خانه سبز» وقتی از من دعوت کردند و نقش مقابل خانم خیرآبادی شدم باآشنایی قبلی کار را شروع کردیم.

 

راز ماندگاری نقش شما و خانم خیرآبادی چه بود؟ احتمالاً شما دو نفر ماندگارترین پدربزرگ و مادربزرگ تلویزیون ایران هستید...

پاسخ این پرسش به خیلی چیزها بستگی دارد اما مهم این است که نقشت را آنچنان بازی کنی که در خاطره و ذهن مردم بماند و پس‌ازآن کمتر کسی را برای این‌طور نقش‌ها قبول داشته باشند. نقش من و خانم خیرآبادی به‌قدری باورپذیر و ماندگار در ذهن‌ها ثبت شده بود که بعضی وقت‌ها به خانه ما تلفن می‌کردند و سراغ خانم خیرآبادی را می‌گرفتند. آن سریال باعث شده بود که مردم فکر کنند ایشان همسر من است! یعنی اینقدر نقش در ذهن مردم فرورفته بود.

 

به نظر شما ویژگی «خانه سبز» چه بود؟ آقای بی‌رنگ و رسام چه‌کار کرده بودند که این سریال اینقدر پرمخاطب شد؟

اولاً که آقای بیرنگ داستان را قشنگ نوشته بودند. ایشان نویسنده خوبی بود. ثانیاً اینکه تمام حرف این سریال، صحبت و دغدغه همان دوره بود. شخصیت‌های سریال مانند مردمآن روزها در همان زمان گرفتار بودند و اگر درباره جنگ صحبت می‌شد مردم می‌دانستند جنگ چیست. اگر راجع به خانواده صحبت می‌شد مردم درک می‌کردند. اتفاقات آن سریال مانند متنی بود که به درد مردم می‌خورد و مردم قبولش داشتند. علاوه بر این‌ها بازیگرانی که در سریال حضور داشتند همه با هم، هم‌قدر بودند و از پس هم برمی‌آمدند. درست مثل زورخانه‌ای که دو کشتی‌گیر از پس هم در وسط گود بربیانید.

 

متأسفانه در سال‌های اخیر چند نفر از افراد تاثیرگذار این سریال مانند مسعود رسام، حمیده خیرآبادی و خسرو شکیبایی فوت کردند. از این بزرگان خاطره‌ای در ذهن شما هست؟

خاطره که زیاد است. خاطرات ما مربوط به ساعت‌هایی است که سرکار بودیم. از صبح تا شب می‌رفتیم و کار را شروع می‌کردیم. خاطرات و کار ما روی صحنه بود. پیچیدگی داستان‌ها و تسلط روی دیالوگ‌ها و... ازنظر تجربه واقعاً اتفاق خوبی بود. در آن سریال من از همه با تجربه‌تر بودم. به هر حال کار تئاتر را از سال 1319 – 1320 شروع کرده بودم و سن بیشتری نسبت به بقیه داشتم. برخورد بقیه هم با من خیلی خوب بود. نه‌تنها من، بلکه همه به هم محبت داشتند. همه با هم عین یک خانواده صمیمی بودیم. درست مثل‌اینکه با هم زندگی می‌کنیم، این باعث شده بود یک کار خوب از آب دربیاید.

 

به نظرتان مخاطب سریال‌ها در زمان «خانه سبز» بیشتر بوده یا الان؟

الان بیشتر است. دلیلش هم افزایش جمعیت است.

 

برویم سراغ عید نوروز، شما عیدی هم می‌دهید؟ کسی هست به شما عیدی دهد؟

والله قدیم عیدی می‌دادم اما الان دیگر نه.

 

اصلاً کسی هم هست که به شما عیدی بدهد؟

(می‌خندد) سن و سالی از من گذشته و الان دیگر باید خدا به من عیدی بدهد.

 

معمولاً در روزهای عید نوروز چه کارهایی انجام می‌دهید؟

جواب این سؤال مشخص نیست و بسته به سن‌وسالم فرق می‌کند. یک زمانی در سن 25 سالگی از نوروز صحبت می‌کنیم و یک وقتی در 95 سالگی! با توجه به سن و سال و تجربه‌ام می‌گویم که نوروز برای هر خانواده‌ای، برای هر سنی برای هر زمانی فرق می‌کند. جوان باشی، بچه باشی، یا مثل من 95 سال باشی نوروز متفاوتی را می‌گذرانی.

 

شما در همه این سنین نوروز را تجربه کردید. توصیه‌ای برای برنامه‌ریزی در نوروز دارید؟

نوروز باید به شکلی برگزار شود که مردم آسایش داشته باشند و راحت باشند.. الان من در مورد نوروز 40 سال پیش خودم نمی‌توانم صحبتی کنم و متوجه هستم که بیان کردنش مشکل است. به‌هرحال آدم‌ها با توجه به شرایطشان مجبورند به یک شکلی زندگی کنند اما مسلم است که باید سعی کنند خوشحال باشند. نوروز ما در دنیا بی‌نظیر بوده و بی‌نظیر خواهد بود. هیچ عیدی در جهان به قشنگی نوروز نیست. نوروز ما با بهار و شکوفایی جهان، شیدایی طبیعت و گرمی دنیا شروع می‌شود. از نظر من این عید بزرگ‌ترین عید است، چون من در اروپا و امریکا بوده‌ام و دیده‌ام که عیدهای مختلفی می‌گیرند اما عید ما عیدی است که دنیا و زندگی و بهار سبز می‌شود. هیچکدام از اعیاد این کشورهای خارجی اینگونه نیستند.

 

خارج هم نوروز را جشن می‌گرفتید؟

بله، تمام ایرانیان در تمام دنیا جشن می‌گرفتند و برای خارجی‌ها این خیلی جالب بود که این جشن دلیلش چیست و چه خبر شده. مردم ایران هم برایشان توضیح می‌دهند که این عید چیست و متعلق به کدام کشور است.

 

برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.
منبع: جام جم
آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۸۳۰۹۰ //
ارسال نظر