در تیم ملی برای هم از روی آتش رد میشویم
قدوس گفت: من یک بازیکن «نو» در تیم ملی هستم. یک استایلی هم فوتبال بازی میکنم که شاید برای تیم ملی خوب نباشد.
در یکی از اتاقهای هتل شیک و مجلل تیم ملی، کنار یک پنجره، رو به فضایی سبز، دقیقاً چسبیده به مرکز تمرینی اسپایر، به دور از هرگونه هیاهویی مقابل سامان قدوس نشستیم. برای آنکه او را بیشتر بشناسید و با خلق و خویش در زمین آشناتر شوید، حتماً باید این گفتگو را بخوانید. سامان از فلسفه فوتبال بازی کردنش گفت. از اینکه حتی برای خانواده اش بیشتر اهمیت دارد تیم موفق باشد تا او گل بزند. او برایمان از جو تیم ملی حرف زد. از اینکه بازیکنان ایران حاضرند به خاطر هم از دل آتش رد شوند. قطعاً با خواندن این مصاحبه بیشتر به او علاقهمند میشوید. سامان هر چند هنوز فارسی را سلیس و روان حرف نمیزند ولی لهجهای دلنشین دارد. کلمات را منقطع میگوید و گاهی احتیاط میکند که مبادا چیزی را اشتباه گفته باشد. ابتدا قرار است با مترجم رودرویمان بنشیند ولی وقتی وارد گفتگو شدیم اینقدر همه چیز خوب پیش رفت که گفت دیگر نیازی به مترجم نیست. همه امیدوارند سامان در جام ملتها خوش بدرخشد و بشود همان بازیکنی که با بازیهای بینظیرش در لوشامپیونا دل ایرانیها را برده است...
*سامان چهارشنبه هفته گذشته بعد از تمرین به اتاقهای خود رفتید و عکسی از خودتان روی تخت دیدید که برایتان سورپرایز بود. برایمان توضیح بده در آن لحظه دقیقاً چه حسی داشتی؟
من و امیر عابدزاده هماتاق هستیم. امیر اول این عکس را دید و بعد من. راستش عکس خودم را ندیده بودم ولی بعد دیدم عکس من را هم روی تختم گذاشتهاند. هر دوی ما خیلی خوشحال شدیم که کادر فنی به ما و دیگر بازیکنان فکر میکردند. هدف آنها این بود که به ما انگیزه بدهند و کمک کنند. خیلی اتفاق خوبی بود. کاری که کردند را من دوست داشتم.
*قبلاً هم مربیانت از این کارها کرده بودند؟
یادم هست یک بار در سوئد هم اتفاقی افتاد که خیلی جالب بود. یک بازی داشتیم که اگر آن را میبردیم به یورو لیگ میرفتیم. قبل از بازی مربی به ما گفت «هات میل» (هات میل شبیه به جی میل و میل یاهو است) مادر و پدرتان را باید داشته باشیم. گفتیم چرا؟ گفتند ما با هواپیما به سفرها میرویم و خدای ناکرده ممکن است اتفاق بیفتد. اگر اتفاقی افتاد آن وقت از طریق هات میل به خانواده شما خبر میدهیم. ما هم موافقت کردیم و هات میلها را دادیم. تازه سه ساعت قبل از بازی بود که فهمیدیم چرا این کار را کردهاند. مربی قبل از بازی ما را صدا کرد. خیلی جالب بود. آنها با پدر و مادر، برادر و همسر بازیکنان صحبت کرده بودند که برای بچهها هر پیغامی دارید بنویسید بفرستید؟ پدر، مادر و برادر بزرگتر من هم برایم نوشته بودند چقدر دوستم دارند. از این نوشته بودند که چطور به اینجا رسیدهام و چقدر تلاش کردهام. نوشته بودند تو افتخار بزرگی برای ما هستی. نوشتههایشان سه برگه کاغذ شده بود و خیلی چیزهایی را که گفته بودند، دوست داشتم. همه بچههای تیم آن روز گریه کردند ولی از یک طرف خوشحال بودیم به خاطر آن پیامها که به ما قدرت داد. میدانید آن روز چه اتفاقی افتاد؟ ما ۴ بر یک بازی را بردیم و به لیگ اروپا رفتیم.
*فکر میکنی حالا این کاری که کیروش کرد چقدر میتواند روی عملکرد تیم اثر داشته باشد؟
خیلی کار خوبی است. قطعاً به ما کمک کی کند. چطور بگویم؛ این از نظر شخصی برای هر کدام از ما خوب است و اثر میگذارد. الان ما دیگر فکر نمیکنیم یک تیم هستیم، بلکه فکر میکنیم در تیم ملی مثل یک فامیل هستیم و هر کدام اعضای خانواده هم شدهایم.
*یکی از مربیان خارجی به یکی از بازیکنان تیم ملی گفته بود بازیهای ایران را در جام جهانی دیده و به این نتیجه رسیده که شما برای هم از روی آتش هم رد میشوید. تو این احساس را در داخل تیمداری؟ برایت روشنتر صحبت کنم. مثلاً در بازی اسپانیا یک کرنر شد و بازیکنان برای آنکه توپ گل نشود، با چنگ و دندان ایستادند و از هم حمایت کردند. قطعاً عکسش را هم بعداً در فضای مجازی دیدی...
بله یادم هست. ما در تیم ملی برای هم از روی آتش رد میشویم. من در تمرینات این چیزها را میفهمم. حتی در بازیهای دوستانه میبینم که بچهها چطور برای هم از روی آتش رد میشوند. من که فکر میکنم واقعاً همینطوری است و یک جمله واقعی درباره تیم ماست.
*مثلاً تو خودت احساس میکنی دیگر بازیکنان حاضرند به خاطر سامان از روی آتش رد شوند؟
بله، من خیلی خوب حس میکنم. راستش وقتی میبینم که بچهها اینقدر از هم حمایت میکنند من هم دوست دارم به همه کمک کنم. در تیم ما همه همینطور هستند. دوست داریم پشت هم باشیم و حمایت کنیم.
* سامان برایمان از جو این روزهای تیم ملی بگو. دوست داریم بدانیم در آستانه بازیها چه حس و حالی دارید؟
همه چیز خیلی خوب است. تمرینات خوبی برگزار میکنیم. زمین پرفکت است. دقیقاً نزدیک هتل ماست. راحت هستیم. فشار تمرینات هم واقعاً خوب است. من به خوبی احساس میکنم که هر روز داریم بهتر و بهتر میشویم. مربیان تیم ملی به ما خیلی ویدئو نشان میدهند. خیلی کمک میکنند تا خوبتر و بهتر شویم. اینطوری ما میفهمیم دقیقاً وظایفمان چیست. به زمین میرویم تا بهترین کار را انجام دهیم. خوشحالم که بعد از تمرین هم همه چیز خوب است.
*با بچهها در اردو بیشتر راجع به چه چیز حرف میزنید؛ رؤیاهایتان.
ما درباره همه چیز حرف میزنیم.
*شما همه درباره جام ملتها یک آرزوی مشترک دارید.
بله، همه داریم. بگذار اینطوری جواب تان را بدهم؛ ما همه یک رؤیا داریم و به خاطر رسیدن به این رؤیا حاضریم به خاطر هم از روی آتش رد شویم. انشاءا... این جام را میگیریم و به خانه خودمان میآوریم.
*سامان دوست داریم بدانیم اگر جام را بگیری، به چه کسی تقدیم میکنی؟
«واو» اگر قهرمان شویم... فکر کنم اول این جام را به مامان و بابا و برادر بزرگترم تقدیم کنم. بعدش هم آن را تقدیم به همه مردم ایران میکنم برای اینکه واقعاً دوستشان دارم. آنها واقعاً صبور هستند و همیشه ما را ساپورت میکنند. دوست دارم این قهرمانی برای مردم کشورم باشد.
*بین مردم هم حالا محبوبیت زیادی داری.
خب من زیاد با مردم حرف نمیزنم ولی وقتی طرفداران را در سوئد، فرانسه، قطر و ایران میبینم خیلی ابراز محبت میکنند. من خوب میفهمم که مردم برایم در اینستاگرام چه حرفهای محبتآمیزی مینویسند. میدانم چقدر دوستم دارند و خیلی خوشحال میشوم.
*روزی هم که تیم ملی ایران را انتخاب کردی چقدر تعداد فالوورهایت در اینستاگرام زیاد شد؟
دقیقاً همینطور بود. قبل از اینکه تصمیمم را اعلام کنم ۵ هزار فالوور داشتم. یکی به من گفت سامان منتظر باش، طرفداران به صفحه تو میآیند. گفتم آخر من که هنوز برای تیم ملی ایران بازی نکردهام. ولی وقتی تصمیمم را اعلام کردم، فالوورهایم خیلی زیاد شد و الان هم نزدیک ۳۰۰ هزار نفر فالوور دارم.
*بعضی از بچهها به یک میلیون فالوور هم رسیدهاند.
بله، سردار و مهدی طارمی خیلی فالوور دارند.
*به آنها میرسی؟
نمیدانم. راستش من خیلی در اینستاگرام فعال نیستم ولی این را میدانم که اگر شما فالوورهای زیادی داشته باشی، یعنی خیلی دوستت دارند. من هم میخواهم در تیم ملی طوری باشم که همه مردم دوستم داشته باشند.
*درباره خانوادهات برایمان صحبت کن. چند وقت پیش درباره بیماری مادرت حرف زدی و همه در ایران ناراحت شدند. فکر کنم خیلی مهم باشد این جام را بگیرید و تو آن را تقدیم مادرت کنی.
دقیقاً درست میگویی. وقتی بازیکنان تیم ملی فهمیدند مادرم مریض است، خیلی به من کمک کردند. هر روز از من میپرسیدند حال مادر چطور است؟ بهتر شده؟ این نشان میدهد که واقعاً ما یک تیم نیستیم، بلکه یک خانواده هستیم. بازیکنان همه به من کمک کردند. ما یک گروهی داریم که در آنجا با هم حرف میزنیم. قبل از بازی مراکش در جام جهانی روسیه بود که همه بازیکنان گفتند در این مسابقه میخواهیم به خاطر سلامتی مادر سامان بازی کنیم و برنده شویم. این حرف بچهها خیلی من را تحت تأثیر قرار داد. یک لحظه خیلی احساسی بود. وقتی مراکش را بردیم، به مادرم فکر میکردم. آن برد خیلی به من چسبید.
*چه زمانی به مادرت این موضوع را گفتی؟
قبلاً از بازی به مادرم زنگ زدم و گفتم مامان این بازی برای توست و میخواهیم برای سلامتیات بازی کنیم. خیلی خوشحال شد. همه خانوادهام این بازی را نگاه کردند و حتی وسط بازی گریه کرده بودند. بعد از بازی هم خیلی خیلی خوشحال بودند که توانستیم برنده شویم.
*قبل از اینکه به اردوی تیم ملی ملحق شوی پدر و مادرت حرفی به تو نزدند؟ اینکه بروی و گلی بزنی...
خانوادهام به من هیچوقت نمیگویند گل بزن همیشه میگویند برو و خوب بازی کن تا تیم برنده باشد. برای خانواده من مهم نبوده که من گل بزنم یا پاس گل بدهم، برایشان مهم این بوده تیمم ببرد.
*در تیم ملی همه دوست دارند تو بیشتر شوت بزنی، چون قدرت فوق العادهای در شوتزنی داری.
اینکه چرا من شوت نمیزنم... ببیند من همیشه اینطور فکر میکنم شاید اگر شوت بزنم، یک نفر جلوی من باشد که موقعیتش بهتر باشد و بتواند گل بزند. به همین خاطر بهتر است توپ را به کسی بدهم که موقعیت بهتری دارد. من نمیخواهم فقط شوت بزنم... یا اینکه سعی نمیکنم فقط خودم گل بزنم. در زمین بازی هیچوقت نمیخواهم خودخواه باشم. برایم مهم تیم است. دوست ندارم فقط به خودم در زمین فکر کنم.
*پس بازیکن خودخواهی نیستی.
نه، من اصلاً خودخواه بودن را دوست ندارم. دوست دارم کار تیمی کنیم و همه با هم قهرمان شویم. نمیخواهم فقط خودم باشم. اگر من ۱۰ گل بزنم ولی تیم نتیجه نگیرد، هیچ فایدهای ندارد. این برای من اصلاً خوب نیست.
*سامان بعد از آنکه تو در فرانسه خوب بازی کردی و گلهای زیبایی هم به ثمر رساندی برنامه ۹۰ از مردم نظرسنجی کرد که به گلزنی کدام بازیکن در جام ملتها امید دارید که تو نفر اول نظرسنجی شدی.
وقتی این را فهمیدم خیلی خوشحال شدم ولی همانطور که گفتم واقعاً برای من مهم نیست که من یا بازیکن دیگری گل بزنیم. مهم این است گل بزنیم. حالا تلاشم را میکنم تا بتوانم دروازه حریفان را باز کنم. خب من جلو بازی میکنم و برای بازیکنی که جلو توپ میزند، گلزنی مهم است ولی اگر امیر عابدزاده هم در تیم ملی گل بزند مهم نیست، فقط باید دروازه حریف را باز کنیم و برنده مسابقه باشیم.
*خودت فکر میکنی از بین این بچهها چه کسی ستاره جام ملتها شود؟ به خود تو که امید زیادی است.
خیلی از بچهها. اصلاً تیم ملی ایران میتواند ستاره جام باشد ولی از بین بازیکنان سردار، طارمی و کریم که جلوتر بازی میکنند، زیاد گل میزنند. ضربه سرهای خوبی هم میزنند. فکر میکنم یکی از این سه نفر بیشترین گل را برای تیم ملی در جام ملتها بزند.
*درباره سردار حرف زدی. خیلیها دوست دارند او در لیگهای بزرگتری توپ بزند. خود تو با سردار در اینباره حرف زدهای؟
بله، من هر روز با سردار حرف میزنم ولی خودم میدانم که چقدر سخت است بخواهد برود. من دو سال خوب بازی کردم تا به لیگ دیگری رفتم. تیمم نمیخواست بروم. خیلی خوب میفهمم. به هر حال سردار هم خیلی بازیکن خوبی است. شاید الان تیمی او را بخواهد که خودش آن را دوست نداشته باشد. برای بازیکنان خیلی مهم است انتخاب بعدیشان خوب باشد. تیمی نباشد که در آنجا روی نیمکت باشی و یا سبک بازیات به سبک تیم نخورد و نتوانی خودت را آنجا نشان دهی. اینها خیلی مهم است. از طرفی سردار فوتبالیست خوبی است و شاید باشگاه او دوست نداشته باشد برود. به همین خاطر کار کمی سخت میشود.
*خط حمله تیم ملی خیلی قوی به نظر میرسد. تو، سردار، طارمی، کریم، امیری، ترابی و... فکر میکنی دفاعی باشد که بتواند جلوی خط حمله آتشین ما مقاومت کند؟
خب من بازیهای تیمهای آسیایی را زیاد ندیدهام. فقط بازی با کرهجنوبی و سوریه را دیدم. به خاطر همین بازیهای دیگر تیمها را ندیدم و راستش نمیدانم که چقدر تیمها قوی و خوب هستند ولی سردار و بازیکنانی که گفتند همه از نظر من تاپ هستند.
*سامان تو در جام جهانی کمتر بازی کردی و پیشبینی این است که در جام ملتها بیشتر در ترکیب قرار بگیری. ولی انصافاً در همان زمان کوتاهی هم که در روسیه به میدان رفتی، گرهگشا بودی مخصوصاً در بازی مراکش. در دیدار اسپانیا هم یک شوت فوق العاده زدی و حیف گل نشد.
خب من هم میخواهم بیشتر بازی کنم ولی این را میدانم که تازه به تیم ملی آمدهام. تیم ملی خیلی قوی بود وقتی من آمدم. این بازیکنان ۴ سال است کنار هم بازی میکنند و بعضی از آنها هم ۸ سال کنار هم بودهاند. پس خیلی قوی و هماهنگ هستند. من یک بازیکن «نو» در تیم ملی هستم. یک استایلی هم فوتبال بازی میکنم که شاید برای تیم ملی خوب نباشد.
*از چه نظر؟
من دفاعم اینقدر خوب نیست ولی در بازی رو به جلو خوب هستم. در تیم ملی خیلی مهم است که بتوانیم در دفاع تیمی شرکت کنیم. دارم همه تلاشم را میکنم تا دفاعم خوبتر شود. در فرانسه هم در باشگاهی بازی میکنم که کارهای دفاعی خیلی مهم است. یک بار هم گفتم سبک بازی آمیان شبیه به تیم ملی ایران است. دارم روی خودم و بازی دفاعیام کار میکنم تا بهتر شوم. من میفهمم که کیروش میخواهد چطور بازی کنم. همه تلاشم را به کار گرفتهام و دارم بهتر میشوم. انشاءا... بتوانم بیشتر برای تیم ملی بازی کنم و مهمتر از هر چیز مفیدتر باشم.
*سؤال آخرم این است که پیشبینیات از جام ملتها چیست؟ به فینال میرسیم؟ قهرمان میشویم؟
میتوانیم قهرمان شویم. ما میتوانیم کاپ آسیا را ببریم ولی همه اش بستگی به خودمان دارد. اگر با صد درصد توان بازی کنیم، اگر فوکوس لازم را داشته باشیم میتوانیم. از همان بازی اول باید با همه قدرت بازی کنیم. نباید فکر کنیم که بازی آسانی داریم. هیچکدام از بازیها آسان نیست. ما از اول باید تمام قدرتمان را بگذاریم تا انشاءا... در روسیه قهرمان شویم.
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.