خریدهای منچستر پس از رونالدو؛ ده سال ناکامی
منصفانه است اگر بگوییم یونایتد هیچوقت نتوانست جای خالی رونالدو را پر کند.
منچستریونایتد با فروش رونالدو، به مبلغی هنگفت دست یافت. یک رکورد نقل و انتقالاتی به ثبت رسید. اما در طی یک دهه اخیر، آنها سیاست خیلی خوبی را در پنجره های ترانسفر به کار نگرفتند و با بازنشستگی فرگوسن، موفقیت های تیمی یونایتد نیز کمرنگ شد.
تقریباً 9 سال قبل بود که بعد از فروش رونالدو و انتقادات علیه سیاست های مالکان آمریکایی باشگاه، کمپین زرد و سبز به راه افتاد. رنگ هایی که برگرفته از ریشه های باشگاه بود و هواداران با بالابردن بنرها و پرچم های سبز و زرد، اعتراض خود را نسبت به خانواده گلیزر اعلام داشتند. حتی دیوید بکام نیز در بازگشتش به الدترافورد با پیراهن میلان، با به دوش انداختن یکی از این شال های سبز و زرد، به انتقادات هواداران جنبه رسمی تری بخشید.
نه گلیزرها، بلکه فرگوسن کسی بود که توانست این انتقادات را خاموش سازد. یونایتد فصل بعد از آن، توانست به فینال لیگ قهرمانان برسد و در لیگ برتر به قهرمانی برسد. یک قهرمانی مهم: رسیدن به رکورد 19 قهرمانی در لیگ انگلیس که آنها را بالاتر از لیورپول قرار می داد. آن قهرمانی آنقدر شیرین بود که همه چیز از یاد برود و گلیزرها نفسی به راحتی بکشند. فرگوسن کسی بود که می توانست با جذب بازیکن تیم ذخیره های فولام، یک مکزیکی ناشناخته و یک پرتغالی بی کیفیت هم تیمش را قهرمان کند. او نابغه بود.
چندماه قبل وقتی نتایج درون زمین خوب پیش نمی رفت و مورینیو زیر تیغ انتقادات قرار داشت، برخی هواداران بار دیگر انگشت اتهام را به سمت گلیزرها نشانه گرفتند. هر چند مورینیو در فصل آخر حضورش در الدترافورد به همه چیز منتقد بود، ولی او از بابت نخریدن بازیکنان مدنظرش خیلی گله داشت. هواداران نیز اگرچه از بازی تیم مورینیو راضی نبودند ولی شعارشان این بود: «حق با مورینیو است، گلیزرها به درد نخور هستند!»
اکنون که دیگر خبری از موفقیت های مشابه دوران فرگوسن درون زمین نیست، مشکلات یونایتد بیشتر و بهتر جلوه میکند. یک دهه تصمیمات اشتباه در نقل و انتقالات و عدم جانشینی بازیکنان موثر تیم، در نهایت باعث شده یونایتد دیگر آن تیم مدعی سابق نباشد.
سال 2009 در شرایطی رئال مادرید بالاخره توانست رونالدو را جذب کند که برای حدود سه فصل فشار زیادی آورد تا این بازیکن را به برنابئو منتقل کند. یونایتد که فرصت زیادی برای تفکر و تأمل داشت، در نهایت راضی شد فقط در قبال فروش او پول دریافت کند. آنها در شرایطی که می توانستند به راحتی اشنایدر، روبن یا حتی بنزما را در آن برهه جذب کنند، مبلغی رکوردشکن را (80 میلیون پوند) دریافت کردند ولی حتی یک چهارم آن مبلغ هم صرف خرید جانشین واقعی برای رونالدو نشد. در عین حال توز را هم در همان تابستان از دست دادند. اشنایدر نیز به اینتر رفت، روبن هم راهی بایرن مونیخ شد. هر دو نیز همان فصل بعد با تیم هایشان به فینال اروپا رسیدند.
فرگوسن در آن سال در توجیه عدم خرید بنزما گفته بود؛ به بنزما علاقه داشتیم و برای خرید او تلاش کردیم ولی قیمت درخواستی باشگاهش، بیشتر از ارزش واقعی او بود. در نهایت رئال مادرید برای جذب بنزما وارد عمل شد و با 35.8 میلیون پوند او را خرید - فقط 5 میلیون پوند بیشتر از مبلغی که یونایتد یک سال قبل تر برای خرید برباتوف پرداخت کرده بود.
ارزش گذاری فرگوسن روی بازیکنان و سیاست او برای قیمت گذاری روی بازیکنان، باعث شد یونایتد در تابستان 2010 بازیکنان دیگری را هم از دست بدهد؛ سیتی با 25 میلیون پوند سیلوا و با 24 میلیون پوند یایا توره را خرید. رئال مادرید برای خرید اوزیل و خدیرا، روی هم فقط 20 میلیون پوند پرداخت کرد. هر چهار بازیکن ارزان تر از ورون بودند که فرگوسن برای خرید او در سال 2001 رکورد نقل و انتقالاتی بریتانیا را شکاند و بازیکن آرژانتینی فقط دو فصل در یونایتد دوام آورد. در همان تابستان که رئال مادرید برای خرید اوزیل، 10 میلیون پوند پرداخت، یونایتد برای جذب به به، 7 میلیون پوند به سطل آشغال ریخت!
فرگوسن اصرار داشت که یونایتد پول و بودجه لازم را برای خرید دارد و هیچ مشکلی از این بابت وجود ندارد. این صحبتها در روزهایی از سوی وی مطرح می شد که گلیزرها بابت خرید باشگاه، بدهی نزدیک به 500 میلیون پوند را به یونایتد تحمیل کرده بودند.
فرگوسن بعد از فروش رونالدو، به سراغ والنسیا رفت، خریدی نسبتاً ارزان قیمت. او وینگری کلاسیک بود، کسی که بیشتر یادآور حضور کانچیلسکیس در سالهای نخست تیم فرگوسن در لیگ برتر بود. یانگ نیز شرایط مشابهی داشت. یک وینگر با قابلیت سانتر از جناحین. در این بین خرید دخیا خرید مثبتی بود که یک سرمایه گذاری برای آینده محسوب می شد. خرید کاگاوا و فن پرسی در تابستان 2012، بیشتر شمایل فرصت طلبانه داشت. یونایتد در حالی که فن پرسی به دنبال جدایی بود و به سال آخر قراردادش وارد شده بود، او را خریداری کرد و تاثیر مثبت مهاجم هلندی در قهرمانی آخر یونایتد در لیگ برتر واضح بود.
سرمربی اسکاتلندی، تابستان 2009 برای جانشینی رونالدو و عدم جذب بنزما، به سراغ اوون رفت. شماره هفت جدید یونایتد در شرایطی صاحب این پیراهن شد که تصورش را هم نمی کرد تیمی مثل یونایتد به سراغ او آید. اوون که با مصدومیت دست و پنچه نرم می کرد، شاید تصورش جدایی از نیوکاسل و حضور تیمی مثل هال سیتی یا استوک بود. دوران او در یونایتد با مصدومیت گره خورده بود.
اما بعد از فروش رونالدو در طی ده سال اخیر، یونایتد سه وینگر راست را خریداری کرد: گابریل اوبرتان، به به و ویلفرد زاها. اوبرتان فرانسوی در حالی جذب شد که حتی لوران بلان بازیکن سابق یونایتد هم باور نداشت او به درد شیاطین سرخ بخورد. به به نیز با مشاوره ژرژ مندز پرتغالی به یونایتد منتقل شد. ویلفرد زاها هم آخرین خرید رسمی فرگوسن بود. این سه بازیکن روی هم فقط 39 بازی برای یونایتد انجام دادند!
مامه بیرام دیوف دومین مهاجمی بود که یونایتد از مولده می خرید، او همچون سولسشائر در بازی نخستش از روی نیمکت به زمین آمد و گل زد. هواداران تصور اوله گونار دیگری داشتند. اما این چنین نشد. فیل جونز 8 سال قبل خریداری شد و حالا سابقه ای همچون ویدیچ در الدترافورد دارد. دیگر مدافعان خوب دیگر یونایتد را در این سالها ترک کردند: جانی ایوانز و دیلی بلیند.
نیک پاول فقط در همان فصل اول حضور فرگوسن درخششی کمرنگ داشت. الکساندر بوتنر شایستگی حضور در تیم منتخب ضعیف ترین های دوران فرگوسن را دارد. آنخل هنریکوئز هرگز برای یونایتد بازی نکرد. گیلرمو وارلا هم بعد از دوران فروغ اندک و کوتاهی در زمان فن خال، تیم را ترک کرد. با این توصیفات، تنها خرید فرگوسن در خط میانی در هفت فصل آخر حضورش در یونایتد، پل اسکولز بود! اسکولزی که در نیمه فصل 2011-2012 از بازنشستگی بیرون آمد.
هرچند نمی توان در مورد هر خرید یا بازیکنی نگاهی صفر و یکی داشت و آنها را موفق یا ناکام مطلق لقب داد، ولی کمتر خریدهایی را می توان در طی ده سال اخیر مشاهده کرد که در یونایتد به توفیق بزرگی دست یافته باشند. والنسیا در هفت فصل اخیرش، تنها یک فصل خوب داشته است. فن پرسی و هرناندز هرگز بعد از بازنشستگی فرگوسن، درخشش قبل را نداشتند. زلاتان فقط یک فصل درخشید و در فصل دوم فقط هفت بازی انجام داد و یک گل زد. لوک شاو بعد از 5 فصل، در این فصل توانسته سرانجام چیزهایی را از خود بروز دهد. مارسیال نیز اگرچه گفته می شود استعداد زیادی دارد ولی به نظر می رسد از تمرکز کافی برخوردار نیست.
بعد از بازنشستگی فرگوسن و در طی تقریباً شش سال اخیر، یونایتد نزدیک به 686 میلیون پوند صرف خرید بازیکنان جدید کرده است و به ندرت می توان خروجی قابل ملاحظه و اثرگذاری را در خرج های صورت گرفته مشاهده کرد. هرچند یونایتد در سال های اخیر تحت نظر وودوارد توانسته به یک برند ارزشمند ورزشی بدل شود و از نظر تجاری به قدرت بیشتری رسیده است ولی یک باشگاه فوتبالی، به افراد فوتبالی هم نیاز دارد.
در اینجا نگاهی میاندازیم به ورودی های یونایتد بعد از فروش رونالدو در هر سال:
2009: والنسیا، اوون، اوبرتان، مامه بیرام دیوف
2010: کریس اسمالینگ، خاویز هرناندز، به به
2011: لیندگارد، اشلی یانگ، دیوید دخیا، فیل جونز
2012: پل اسکولز، کاگاوا، فن پرسی، نیک پاول، الکس بوتنر، آنخل هنریکوئز
2013: ویلفرد زاها، گیلرمو وارلا، مروان فلینی
2014: ماتا، هررا، لوک شاو، روخو، دی ماریا، دیلی بلیند، فالکائو
2015: والدز، ممفیس، دارمیان، اشنایدرلین، شواین اشتایگر، رومرو، مارسیال
2016: بایی، زلاتان، مخیتاریان، پل پوگبا
2017: لیندلوف، لوکاکو، ماتیچ
2018: الکسیس سانچز، دالوت، فرد، گرنت
مجموعاً 45 خرید. از این تعداد 24 بازیکن دیگر در تیم حضور ندارند که انتظار می رود در پایان فصل جاری این رقم حتی بیشتر شود.
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.