در «چند ضلعی» مسبب ناکامی مقابل فولاد/ یحیی بیگمان مقصر اصلی است
امروز مدیران پرسپولیس بعد از شکست تیمشان در سوپرجام آنقدر خود را حق بهجانبتر از گذشته میبینند که نه تنها قسمت عمدهای از وعدههای مالیشان را همچنان اجرا نشده باقی گذاشتهاند بلکه بر این تأکید ورزیدهاند که اجرای خواستههای گلمحمدی در زمینه جذب نفرات مورد نظرش در واپسین روزهای نقل و انتقالهای نیم فصل نیز غیرممکن است زیرا او استخدام افرادی را خواسته که همگی از نیروهای توانای سایر تیمها هستند.
در حالی که شکست را هم میتوان حق بدیهی هر تیمی در عرصه ورزش تلقی کرد و هر تیم خوبی روز بد هم دارد اما شکی نیست که باخت اخیر تیم پرسپولیس مقابل فولاد خوزستان در سوپرجام فوتبال باشگاههای کشور پیش از هر کسی تقصیر یحیی گلمحمدی بوده و شخص سرمربی پرسپولیس باید عامل اصلی این ناکامی برشمرده شود.
اینکه سرخها تلاش زیادی کنند و به رغم داشتن بیش از 70 دقیقه وقت برای جبران تک گل خورده فرصتهای متعددی را هدر بدهند و به حریف (فولاد) بازنده شوند، از وقایع رایج و متداول در فوتبال است ولی رفتار گلمحمدی در روزهای منتهی به برگزاری مسابقه به هیچ روی قابل پذیرش نیست و به حال تیم او بسیار مضر تمام شد.
یحیی پس از چند بار تهدید به استعفا، قبل از مسابقهای که قرمزها با همین تیم فولاد در چهارچوب لیگ برتر داشتند، سرانجام دست به این کار زد و پنج شش روز از تیمش دوری جست و اعتراض او به استمرار بدعهدی مدیران باشگاه در پرداخت دستمزدها بود و هر چند به اصل اعتراض ایرادی وارد نیست و گلمحمدی و شاگردانش حق خود را طلبیدهاند اما هدایتگر فنی نخست سرخهای پایتخت بدترین زمان را برای اعمال تهدید خود انتخاب کرد. گزینش درست این بود که او پای تیمش میماند و تا پایان دیدار با فولاد در سوپرجام سرخها را تمرین میداد و تمام توان و وقتش را روی این قضیه میگذاشت و اگر در پایان دیدار شرایط همانی بود که پیشتر برقرار بود، استعفایش را عملی میکرد. در آن صورت هیچکس به او بابت باخت اعتقادی را وارد نمیکرد زیرا میدانست وی هرچه داشته عرضه کرده و فقط در پی اعتلای تیمش بوده اما اکنون این ایراد بزرگ بدرستی و بحق به وی وارد است که چرا فتح احتمالی یک جام را قربانی مسائل مالی ولو مهم کرده است.
بدون هیچ دفاعیه موجه
به این ترتیب توپ (منظور توپ اتهام شکست در سوپرجام و ناتوانی در جذب نفرات تازه) توی زمین گلمحمدی انداخته شده و بدجوری هم انداخته شده و او بر اساس آن چه روی داده و وصف آن را آوردیم و بخصوص آن استعفای مهلک پنج شش روزه هیچ دفاعیه قابل پذیرش و موجهی از خود ندارد. در یک کلام، یحیی را میتوان در جایگاه متهم اول تصور کرد و مدیران سهلانگار پرسپولیس را در مقام معترضانی که از روش کار یحیی ضربه خوردهاند و با اینکه در تصورهای عظیم مدیران باشگاه هیچ تردیدی وجود ندارد اما شکل و روال ظاهری کارها فضا را بیشتر به ضرر گلمحمدی کرده تا به ضرر مدیران، هرچه باشد وقتی یک بازی آغاز میشود و توپ به جریان میافتد، این مربی است که با نحوه کار و مهرهچینیها و طراحیهای فنی و تعویضهایش سرنوشت مسابقه را رقم میزند و مدیران در این زمینه سهم مستقیمی ندارند و هرچه هست و هر میزان نیرو و توانی که وجود دارد، فقط بر اساس انتخابها و تاکتیکهای متخذه مربیان به حرکت درمیآیند. این واقعیت زمانی بیشتر متجلی میشود که در نظر بگیریم گلمحمدی در شرایطی مشابه همین وضعیت و با تحمل انواع کاستیها و البته بدقولیهای مالی باشگاه، بارها تیمش را تمرین داده و به میدان فرستاده و برنده شده و بعضی روزها آخ هم نگفته است.
از آن دیدار تا این دیدار
امروزه اما هرگونه دفاعیهای از سوی یحیی برای «طبیعی و فنی» جلوه دادن شکست مقابل فولاد فقط بهانهجویی به نظر خواهد رسید و اینکه آلکثیر باوجود بهبود نسبی مصدومیتش همچنان دور از میدان است و پهلوان و ترابی و در یک بداقبالی بزرگ طی 48 ساعت قبل از این بازی دچار کرونا شدند و از این میدان دور ماندند، هیچکس را قانع نمیکند. اینک انگشت اتهام بیشتر به سوی یحیی است. به سوی مردی که در حساسترین شرایط، کار را زمین گذاشت و پنج شش روز بسیار مهم را هدر داد و به تدارکات تیمش لطمهای بسیار اساسی وارد کرد و بواقع ناکامی مقابل شاگردان نکونام در سیرجان را پی ریخت. در برابر رقیبی که پرسپولیس همین 25 روز پیش در چهارچوب مسابقات لیگ شکستش داده و در فضایی فاقد «تنشهای حیاتی» کوچکترین شانسی به فولاد نداده بود.
با وجود اینکه بیش از یک ماه از آماده شدن کمال کامیابی نیا و حضورش در تمرینات گروهی میگذشت اما کالدرون در بازیهای آخر نیم فصل خیلی کم از این بازیکن استفاده کرد.
با وجود اینکه بیش از یک ماه از آماده شدن کمال کامیابی نیا و حضورش در تمرینات گروهی میگذشت اما کالدرون در بازیهای آخر نیم فصل خیلی کم از این بازیکن استفاده کرد.