کیروش: بیرانوند! یه آهنگ لری بیا همه شاد شوند
تیم ملی یک دنیای جذابی دارد، یک دنیایش همین است که میبینید. بازی، تمرین، برد، باخت، صعود و حذف. دنیای دیگرش را با چشم معمولی نمیتوانید ببینید. باید داخل تیم باشید
بین بازیکنان وول بخورید و بفهمید آن تو چه میگذرد. ما کار شما را ساده میکنیم. فقط لازم است این مطلب را بخوانید تا چند نکته باحال از تیم ملی دستگیرتان شود.
اجراهای بیرانوند
باحالترین و بانمکترین بازیکن تیم ملی علیرضا بیرانوند است. با اختلاف جالبترین سوژه تیم ملی آواز خواندن بیرانوند است. او مدام شعر لری میخواند و معروفترین شعری هم که در اردوها میخواند آهنگ بارو بارو بارونه هی. مثلاً بعضی وقتها کیروش برای اینکه بازیکنان را آماده تمرین کند، قبل از شروع تمرین رو به بیرانوند میگوید: «یک آهنگ لری بیا همه شاد شوند.» بیرانوند هم درجا آهنگ بارو بارونه را میخواند و بچهها دست میزنند. پس از چند دقیقه بزن و بکوب، کیروش دوباره دستور میدهد بچهها بیخیال شوند چون بیرانوند طوری طراحی شده که قشنگ میتواند تا سه، چهار ساعت بدون وقفه، آهنگ لری بخواند!
هیأت در اتاق ترابی و محمدی
در اردوی تیم ملی دو بازیکن هستند که کارشان فقط مداحی گوش دادن است؛ میلاد محمدی و مهدی ترابی. هر دو 24 ساعت هندزفری تو گوششان است و شک نکنید دارند مداحی گوش میکنند. نقل است یک بار در ماه محرم که تیم ملی در اردو بود، بچههای تیم ملی فکر میکردند در اتاق میلاد محمدی هیأت زدهاند. یکی از بازیکنان تیم ملی میگوید: «اینقدر صدای مداحی بلند بود و تازه خودش و مهدی ترابی سینه هم میزدند که ما فکر کردیم هیأت آمده تو اتاقشان.»
کلکلهای سردار و جهانبخش
بازیکنان جوان تیم ملی خیلی با هم رفیقند ولی کریخوانیهایشان واقعاً زیاد است و خندهدار. مثلاً پورعلی گنجی و رامین رضاییان که اهل مازندران هستند، اینقدر شوخیهای شمالی میکنند که بعضی وقتها صدای بچهها درمیآید و میگویند: «آقا کانال را عوض کنید.» این وسط کریهای سال قبل سردار با جهانبخش هم عالی بود. سردار وقتی با روستوف در لیگ قهرمانان بود، مدام به جهانبخش میگفت: «ایشالا یه روز میاین لیگ قهرمانان. شما یه چند سالی باید لیگ اروپا بازی کنید شاید یه روز قسمتتون شه بیاین جایی که ما هستیم!»
کیروش عاشق دوغ و سیب
میگویند در تیم ملی هیچکس اجازه ندارد زودتر از کیروش غذا بخورد. این را وقتی از یکی از اعضای کادر میپرسیم جواب میدهد: «این فقط به خاطر احترام است نه چیز دیگری.» البته گهگاهی هم شده آنها زودتر از کیروش غذا بخورند. وقتی مثلاً جلسات کیروش طول بکشد، کارلوس خودش به آنها پیغام میدهد غذایشان را بخورند. کیروش عادتهای غذایی جالبی دارد. او دیوانهوار سیب را دوست دارد. یعنی اگر یک روز سیب نخورد، روزش شب نمیشود. کارلوس قبل از ناهار و شام حتماً سیب میخورد. یک سالاد مخصوص اسفناج هم دارد که همیشه آن را با غذا میخورد. دوغ را هم میپرستد! همانقدر که علی پروین عاشق کوکاکولاست کیروش هم عاشق دوغ است و به قول یکی از بازیکنان تیم ملی بو کرده و انبار دوغ را پیدا میکند!
اجرای گل کوچکهای رضا
رضا گوچی یک عادت خیلی جالبی دارد. در زمانی که همه بچهها در اتاقشان استراحت میکنند یک توپ کوچک داخل راهروها میآورد و بچهها را به گل کوچک دعوت میکند. کیروش هم همیشه جزو نفرات اولی است که مشتاق بازی گل کوچک است و سریعاً آفتابی میشود. او در بازی گل کوچک با همه شوخی میکند.
رامین زلزله آمده؟
یکی از بازیکنان تیم ملی میخندد و میگوید: «اتاق ما همیشه نامرتب است. کیروش هم این را فهمیده بود. یک دفعه دیدیم در زد و در را باز کردیم. داخل اتاق آمد و دید همه چیز به هم ریخته. سرش را تکان داد و گفت ای شلختهها.» البته کیروش این کار را به شوخی انجام داد. او در سال دو، سه بار از این کارها انجام میدهد و یکجورهایی وسط شوخی و خنده، به بازیکنان میفهماند باید نظم را رعایت کنند. سر این ماجرا یک بار در استرالیا و در زمان جام ملتها اتفاق جالبی افتاد. رامین رضاییان که تازهوارد بود، کیک خورده بود با نسکافه. کمی پودر نسکافه ریخته بود روی لباسش. کیروش که او را دید گفت: «کجا بودی که زلزله آمده؟ لباست گرد و خاکی شده.»
قانون جریمهها
دست و دلبازترین بازیکن تیم ملی بیشک مسعود شجاعی است. یکی از بازیکنان تیم ملی تعریف میکند: «واقعاً دست و دلباز است. بعد از حذف از جام ملتها همه ناراحت بودیم و مسعود همه را به مک دونالد دعوت کرد. او کلاً اینطوری بود و حتی برای گرفتن پاداشش هم اصلاً جلو نمیرفت.» مسعود در اردوی تیم ملی هم همیشه یک مأموریت دارد. اینکه جریمهها را جمع کند. کیروش در تیم ملی قانون گذاشته بود که هر بازیکنی به اتوبوس دیر برسد باید چند دلار جریمه به کاپیتان تیم ملی بدهد. آخر اردو همیشه چیزی حدود هزار دلار جریمه جمع میشد، آن را به نیازمندها میدادند.
بیرانوند پرخورترین
اما پرخورترین بازیکن تیم ملی کیست؟ یکی از بازیکنان تیم ملی با خنده میگوید: «اصلاً شک نکنید بیرانوند. او 5 تا ساندویچ مکدونالد را پشت هم میخورد.»
سیدجلال و ماجرای ترسش
و نکته آخر. بد نیست بدانید سیدجلال حسینی واقعاً از پرواز میترسد. یک بار در استرالیا که تیم ملی از شهری به شهر دیگر میرفت، هواپیما چند تکان بد خورد و در این لحظات چهره سیدجلال واقعاً دیدنی بود. قرمز شده بود و لام تا کام حرف نمیزد. میگویند کیروش هم از پرواز میترسد ولی اینطور نیست. او آن اوایل که آمده بود پس از سقوط یک هواپیمای ایرانی میترسید سوار پروازهای داخلی شود.