حکایت جالب استخاره بیجا با پایانی عجیب
وسواس بیش از حد، گاهی اوقات میتواند انسان را به ورطه تصمیمهای عجیب و غریب بکشاند
![حکایت جالب استخاره بیجا با پایانی عجیب](https://cdn.fartaknews.com/thumbnail/2kHeL560M5Yw/p_IUuvJQB-2mJilBKQWxvj1X0IDqLxtDyUgzRGJxjc1cGZ3vM-iFJE_oBnIHmGAlbIrI-F_GqBAJdFXUUYjjlsD0dLV3xuLqQHS3XWZxFj5ABC56oWB6IhpAQ5uhjnGk/%D8%AD%DA%A9%D8%A7%DB%8C%D8%AA.jpg)
مردی که وسواس داشت و دایماً برای هر کاری استخاره می کرد، می خواست از پشت بام خانه اش به زیر آید. استخاره کرد از پلکان پایین برود، بد آمد. استخاره کرد نردبان بگذارد و از نردبان استفاده کند، بد آمد، استخاره کرد طنابی بیاویزد، بد آمد. کلافه شد و تجدید استخاره کرد به نیت آنکه خود را از بام خانه به زیر بیندازد، استخاره خوب آمد. رو به آسمان کرد و گفت: الهی! واقعاً که در مشاوره و راهنمایی بی نظیری!