اختصاصی/ کشف تدوین در گفتگو با محسن عبدلی
گفت وگوی اختصاصی فرتاک نیوز با محسن عبدلی حاوی نکات ارزشمندی در حوزه سینما و تدوین است که خواندن آن خالی از لطف نخواهد بود.
محسن عبدلی متولد ۱۳۳۶ در اراک فارغ التحصیل رشته سینما از دانشگاه صدا و سیما که در شبکه های مختلف صدا و سیما همچون شبکه یک، شبکه دو، مراکز تلویزیونی مشهد و رشت در زمینه های تولید فیلم، مجری گری، کارگردانی فیلم، تدوین و فیلمنامه نویسی همکاری داشته است.
وی همچنین در فیلم های سینمایی گریز از شهر، افسون، حماسه دره شیلر، محبوبه، فیلم مولتی ویژن مهاجرت در مقام کارگردان، دستیار کارگردان و تدوینگر همکاری نموده و در فیلم های داستانی و مستندی چون: زندگی بخش، وقتی که شط می خروشد، قصه جنگ، برادران، شیشه گری، دولت عشق، مهر و ماه، راهیان، جاده، کتابنامه، گره عشق، قصه شیرین قند، هنر چیست؟ خانه دردشتی، کسوف ، زلزله ، سینما در شهر، زنان ترکمن ، تصمیم مجنون و سی و پنج در مقام کارگردان فعالیت داشته است.
لطفا درباره آغاز و شکل گیری سینما توضیح دهید؟
سینما در سر آغاز خویش، همانگونه که خالقانش ، (برادران لومیر) فکر نمی کردند که این قدر به سرعت در جهان رشد و توسعه پیدا کند؛ چرا که به زعم آنها سینما ، صرفا یک اسباب بازی بود و به زودی برای تماشاچیان در سراسر جهان عادی می شد. اما هنر هفتم خیلی رود تمامی گیتی و پهنه جهان هستی را فتح کرد و به عنوان قدرتمند ترین ابزار ارتباطی و رسانه ای تبدیل شد . اینک و در زمانه ی کنونی هر انسان عادی به عنوان یک تماشاچی چندین بار به سینما رفته و خاطرات بی شماری از فیلم های متنوع و گوناگونی را که دیده با خود و در ذهن خویش حمل می کند و هر از چند گاهی در خواب و بیداری با آنها ارتباط برقرار می کند و به سیر روحی می پردازد!
چه عاملی توانست سینما را قدرتمند کند؟
مهمترین عامل اساسی که سینما بر پایه آن جان گرفت و تمامی عوامل: کارگردان، تهیه کننده، فیلمبردار، تدوینگر، گریمور، دکوراتور، آهنگساز، کارگردان هنری، منشی صحنه، مدیر صحنه، مدیرتولید، مدیر تدارکات، عکاس، کارگردان فنی، صدابردار، نورپرداز ، طراح گریم و اجراکنندگان آن ، طراحان لباس ، مسئولین جلوه های ویژه و ویشوال افکت ، گافر ها ، بازیگران ، هنروران، مسئولین اکسسوار صحنه و تدارکات به دور آن جمع می شوند ؛ فیلمنامه یا screen play است !
سینما در ابتدا بسیار ساده و مختصر بود ، یعنی یک فیلمبردار که پشت دوربین قرار می گرفت. هم فیلمبرداری می کرد، هم کارگردانی، هم فیلمنامه می نوشت، هم طراحی صحنه انجام می داد، کارگردانی هنری نیز بود و موسیقی فیلم را تصنیف می نمود و حتی کار نورپردازی را انجام می داد و اگر امکان پذیر بود جلوی دوربین می رفت و نقش بازی می کرد!! ... بنابراین هنوز در سینما ، هنر تقسیم بندی کار و تنوع حرفه های مختلف به وجود نیامده بود و همه چیز ساده برگزار می شد و برای هر شغل تخصص خاص وجود نداشت. برای مثال چارلی چاپلین در فیلم هایش همه کاره بود . فیلمبردار ، کارگردان ، فیلمنامه نویس ، آهنگساز و بازیگر ! فقط نمی توانست فیلمبرداری کند ، چون جلوی دوربین بود...! تا اینکه به سال 1903 -1905 میلادی می رسیم. در این سالها تدوین یا مونتاژ به وجود آمد و کارگردانی بنام ادوین اس پورتر با کشف editing Parallel یا مونتاژ موازی قدمی بزرگ در راه توسعه و پیشرفت سینما برداشت و جالب آن است که خانم ها در سالهای آغازین تدوین ، کار مونتاژ را انجام می دادند و در واقع تدوین یک حرفه زنانه بود. ولی با پیدایش صدا و ناطق شدن سینما، مردها کار تدوین را در دست گرفتند. چون تدوین فیلم به خاطر وجود صدا پیچیده و فنی شده بود و زن ها در این میان بتدریج نقش دستیاران را پیدا کردند!
پس با کشف تدوین یک دگرگونی اساسی در این صنعت اتفاق افتاد؟
با کشف تدوین، سینما دارای تخصص های ویژه شد و حرفه های دیگر به بدنه سینما افزوده شدند. چرا که یک تدوین گر دارای چند دستیار بود. علاوه بر آن با پیشرفت و توسعه سینما، گروه فیلمبرداری از گروه کارگردانی جدا شد و رسما به عنوان گروه فیلمبرداری معرفی شد.
گروه کارگردانی شامل کارگردان، گروه دستیاران کارگردان، همچنین برنامه ریز، منشی صحنه، کارگردان هنری و هدایت بازیگران بود . در فیلمنامه نیز تغییراتی ایجاد شد و گروه فیلمنامه نویسان به وجود آمدند. چرا که معمولا یک یا دو فیلمنامه نویس به طور مشترک با هم کار می کردند و یک تایپیست و ویراستار نیز به آنها اضافه می شدند. از طرفی دیگر با پیشرفت قصه و داستان در فیلم و ایجاد جاذبه های سینمایی در متن قصه، لزوم گروهی که بتوانند جلوه های ویژه ی میدانی را ایجاد نمایند، احساس شد و از این رو تخصصی بنام special effects ( جلوه های ویژه ) به وجود آمد. سپس برای ایجاد دکورهای صحنه و طراحی و معماری دکوراسیون در میزانسن های فیلم ، گروه دکور به وجود آمد و نیز برای طراحی لباس و خلق لباس هایی متناسب شخصیت بازیگران و هنروران گروه طراحی و تهیه لباس شکل گرفت. همین طور در بخش اکسسوار صحنه و نیازمندی های مربوط به میزانسن و همچنین بازیگران و گروه تولید و فنی، گروه تدارکات شکل گرفت که زیر نظر گروه تولید برای تهیه ی اکسسوار و نیازمندی های صحنه انجام وظیفه می کرد. همینطور مجری طرح یا Exacvtive prdoucer وظیفه حساسی داشت و آنهم هدایت و به پیش بردن پروژه ی تولید بود و نیز مدیر تولید که قلب تپنده گروه بود و به مثابه اصلی ترین اندام استکراچر تولید می باشد. همچنین انیماتورها ، طراحان شخصیت و بک گراند که بخش مهمی از جاندار ساختن تصاویر را به عهده می گیرند. بنابراین با بهبود و پیشرفت و توسعه ی آپشن های مختلف، تخصص های متنوع در سینما و نیروهای کاری زیادی وارد عرصه سینما شدند.
صدا از چه زمانی وارد تصویر شد؟
در سال 1926 - 1927 میلادی، فیلم " آوازه خوان جاز " ساخته ی آلن کراسلند برای اولین بار به شکل ناطق در سالن های سینما ی آمریکا به نمایش در آمد و مردم با کمال حیرت و تعجب مشاهده کردند که وقتی آل جانسون ، خواننده ی جاز آواز می خواند ، صدای خواندنش شنیده می شود!
... آل جانسون از آوازه خوانان معروف موسیقی جاز آنزمان بود که طرفداران زیادی در میان علاقه مندان به موسیقی جاز داشت ! ... این فیلم با استقبال زیادی از طرف تماشاچیان رو برو شد و باعث گردید که کارگردان ها و سازندگان فیلم صامت متوجه امتیاز و استقبال شدید تماشاچیان و مخاطبان از ناطق شدن فیلم بشوند. ولی عده ای از فیلمسازان مانند : رنه کلر، سرگئی میخائیلوویچ، آیزنشتاین، چارلز اسپنسرچاپلین و هیچکاک اعلامیه ای صادر کردند و در آن بر علیه صدا اعتراض کردند و نوشتند که سینما هنر تصویر است و نیازی به صدا ندارد و وجود صدا روی فیلم را تقبیح کردند !.... که تا مدتها بین کارشناسان و منتقدان و دست اندرکاران سینما باعث بوجود آمدن بحث های داغ و جذاب گردید ... در نهایت همین آقایان بهترین فیلم هایشان را در عصر ناطق ساختند!
فیلم هایی مثل :"دیکتاتور بزرگ " و "کنتسی از هنگ کنگ " اثر چارلی چاپلین ،" الکساندر نوسکی" و"زنده باد مکزیک "اثر سرگئی میخالوویچ آیزنشتاین "زیر بام های پاریس" ساخته ی رنه کلر ، "سرگیجه" ، "طناب"، "جنون" و "سی و سه پله " اثر آلفرد هیچکاک آثاری بودند که توسط امضاء کنندگان اعلامیه ی سینمای ناطق ساخته شدند و تاثیر شگرف صدا را در فیلم به نمایش گذاشتند !
با کشف و اختراع صدا روی فیلم های سینمایی و ناطق شدن آنها ، حرفه های دیگری به سینما اضافه شدند. مانند : صدا بردار، بوم من، دستیاران صدا، صداگذار، صدا ساز، صدا پیشه، مدیر دوبلاژ، نریتور ( اطلاعاتی که توسط یک گوینده روی تصاویر درباره موضوعات تکمیلی فیلم گفته می شود و صدایی خارج از قاب تصویر است و تماشاچی او را به عنوان یکی از شخصیت های واقعی و اصلی فیلم به حساب می آورد که وظیفه اش ارائه کردن اطلاعات مختلف در باره ی فیلم، بستر داستانی و یا مستند و همچنین شخصیت های داستانی و یا مستند می باشد) ، Dubbing mix (خلق مجدد یک صدا )، باند سالن، اسپیشیال افکت (اثرات صوتی مخصوص)، آمبیانس Ambience( صدای محیط و فضا) وقتی در خیابان قرار است صدا ضبط کنیم. صدای ماشینها و تمامی صداهایی که محیط را در برگرفته یا صدای پرندگان در یک باغ سرسبز و زیبا آمبیانس به حساب میآیند .
تا سال 1903 و یا 1905 میلادی سینما فاقد تدوین و مونتاژ بود و فیلم ها کلا به شکل ساده تولید، عرضه و پخش میگردید و معمولا موضوع ساده ای در موضوعات مختلف و متنوع وجود داشت .مانند :《خروج کارگران از کارخانه》 و یا 《the Empire State Building》 ، امپایر استیت بیلدینگ و یا " مادر به بچه اش غذا میدهد " ، " باغبان آب پاشی شده ! و ...
... در سال 1905 میلادی اثری از تدوین و یا مونتاژ در سینما نبود و فیلم ها اکثرا یک پرده ای و یا نهایتا دو پرده ای بودند ! هر پرده بطور معمول 400 فیت بود و 10 دقیقه برای نمایش زمان میبرد !
در این سال شخصی به نام ادوین . اس پورتر با دو فیلم به نام های 《زندگی یک مامور آتش نشان》 و《سرقت بزرگ قطار》برای اولین بار از هنر تدوین فیلم استفاده کرد. او در این دو فیلم با مونتاژ " parallel editing " یا " مونتاژ موازی " دو یا سه یا چند واقعه در فیلم را همزمان باهم به پیش برد و باعث جهش و انقلابی عظیم در فیلمسازی و سینمای جهان شد !
مونتاژ چه تاثیری بر سینما گذاشت؟
براساس این نوع مونتاژی که توضیح دادم دو یا سه یا چند واقعه داستانی یا روایتی به صورت هم زمان و موازی و در مکان های مجزا در فیلم به پیش می روند تا در یک نقطه به هم دیگر رسیده و هم دیگر را قطع می کنند. این جریان برعکس تعریف دو خط موازی در هندسه است. چون بر اساس تعریف هندسی دو خط موازی ، هرگاه دوخط موازی را امتداد دهیم هیچگاه به یکدیگر نمی رسند !
گاهی دو یا سه یا چند واقعه همزمان با هم در یک فیلم داستانی و یا حتی مستند به پیش می روند ولی در یک نقطه همدیگر را قطع نمی کنند. مثال: شخصیت اول و یا آرتیست به دنبال همسر یا معشوقه اش میگردد و این موضوع بطور همزمان پیش می رود اما در نقطه اوج فیلم آن دو در فرودگاه، ایستگاه قطار و یا هر مکان دیگری این دو از کنار یکدیگر عبور می کنند. بدون آنکه متوجه هم شده باشند ! ... در فیلم مستند هم به شکل خط روایتی موازی و نیز تدوین موازی ، تماشاچی می بیند که یوزپلنگی به دنیال شکار آهوست. ولی درست در نقطه ی اوج و لحظه ی برخورد آهو می گریزد و تمام نقشه های یوزپلنگ برای اینکه دلی از عزا در بیاورد بر باد میرود !
با این پیشرفت حتما شاهکارهای منحصر به فردی خلق شد؟
با یک نگاه به صنعت سینما متوجه می شویم که با توجه به گسترش و پیشرفت سینما در رشته ها ی مختلف و متعدد، شاهد بوجود آمدن شاهکارهای سینمایی و جهانی هستیم : فیلم های 《تایتانیک 》ساخته با شکوه جیمز کامرون ، 《بن هور》ساخته عظیم ویلیام وایلر ،《لورنس عربستان》، " دکتر ژیواگو " " دختر رایان " ،《پل رودخانه کوای》" گاندی " ساخته ی : دیوید لین ، 《سلیمان و ملکه سبا》 ساخته ی : کینگ ویدور ، "ده فرمان "، ساخته ی : سیسیل ، ب. دومیل ،" بن هور" و " بهترین ساله ای زندگی ما "، ساخته ی : ویلیام وایلر ،《اسپارتاکوس》 و " سفر فضایی ادیسه ی 2001"ساخته ی : استانلی کوبریک ،《برخورد نزدیک از نوع سوم》و " ئی تی " ساخته ی : استیون اسپیلبرگ ، 《 کاروانها》 ساخته ی : جیمز فارگو که در ایران ساخته شده است _سال1356 شمسی _ و آنتونی کویین و بهروز وثوقی از بازیگران آن هستند ، همچنین 《جنگ ستارگان》 ساخته جورج لوکاس ، عنصر پنجم و " لئون " ساخته لوک بسون ، " تلقین " و " بین ستاره ای "، ساخته ی : کریستوف نولان ، و جاده ی مالهالند و " بزرگراه گمشده "، ساخته ی : دیوید لینچ ، قصه های عامیانه " "Palp fictionو " بیل را بکش " kill bil " ساخته ی : تارانتینو ، " پیانو " ، ساخته ی : جین کمپیون و " پیانیست " ، " چاقو درآب " ، ساخته ی : رومن پولانسکی ، " ادوارد دست قیچی " و " بازگشت بتمن " ساخته ی : تیم برتون... در همه این فیلمها و آثار عظیم و با شکوه دیگر تاریخ سینما ، افراد و عوامل بسیاری به کار گرفته شدند که باعث شکوفایی و تبلور آن اثر سینمایی شدند !. برای نمونه در فیلم زیبای اسپارتاکوس ساخته ی جاودانی استانلی کوبریک که بعدها دستمایه ی سریال تلویزیونی و نسخه های دیگر سینمایی گشت ، به جز کارگردان و دستیارانش ، منشی صحنه ، فیلمبردار ، دستیاران فیلمبردار ، کارگردان هنری ، مشاوران ، مدیر تولید ، طراح صحنه ، گروه گریم ، گروه دکور، صدابرداران ، عکاسان صحنه ، طراحان لباس ، خیاطان ، مدیر صحنه ، تدارکات ،گافر ها ، حمل و نقل ، بدلکاران ، مامورین برق ، نورپردازان ، بازیگران ... مشارکت داشته اند و علاوه بر اینها حدود سی هزار هنرور در خدمت ساختار این فیلم نیز بودند.
نقش نیروی انسانی در سینما را چطور ارزیابی می کنید؟
با همه این تفاصیل نتیجه می گیریم که در یک فیلم سینمایی عوامل و نیروی انسانی بسیار استفاده می شود که باعث خلق، تولید و شکوفایی آن فیلم می شوند ، حتی در فیلم های ایرانی نیز این خصوصیت وجود دارد . برای نمونه در فیلم 《مریم مقدس》 ساخته ی شهریار بحرانی به طور متوسط هر روز علاوه بر عوامل و گروه فنی و بازیگران که حدود 50 نفر می شدند. تعداد 100 تا 150 نفرهنرور نیز به کار گرفته می شدند که به طور متوسط روزانه حدود 200 نفر در این سریال Big production" " تهیه بزرگ تلویزیونی مشغول به کار بوده اند و برای اولین مرتبه در دکورها و پلاتوهای واقعی درپشت و جلوی صحنه فعالیت می کردند ! ...
همینطور در فیلم ها و سریالهای عظیمی همچون: سمعک عیار، آتش بدون دود(قبل از انقلاب) محمد پیامبر (ص) (ایرانی) ، کشتی آنجلیکا ، روزی روزگاری ، مردان آنجلس ، مختار نامه ، امام علی ، امام رضا ، امام حسن ، شهرزاد ، قهوه ی تلخ ، ( بعد از انقلاب ) نیروی کار عظیمی بکار گرفته شدند تا این فیلم ها ، مجموعه ها و سریالها تولید شوند. چرا که ظرفیت پروژه ها، پتانسیل جذب آدم ها، و تخصص های هنری و فنی و خدماتی را دارد ! ... اما در پروژه های معمولی و ساده که بیشتر ملودرام و درون شهری هستند ، نیروهای کاری و متخصص کمتری بکار گرفته می شوند که حدودا 30 نفر را شامل می شود !
گفت وگو: برومند شکری
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.