//
کدخبر: ۴۲۴۶۳۲ //

داریوش فریبم داد و بی‌عفتم کرد/ پدرم بفهمد میکشتم!+جزییات

دختر جوان از سرگذشت شوم و بلایی که برسرش آمده است سخن گفت.

داریوش فریبم داد و بی‌عفتم کرد/ پدرم بفهمد میکشتم!+جزییات
به گزارش فرتاک نیوز،

دختر ۱۷ ساله درباره سرگذشت خود گفت: من اولین فرزند خانواده هستم چراکه مادرم به دلایل پزشکی باردار نمی شد. او بعد از ۱۰سال نذر و نیاز و درمان های مختلف بالاخره صاحب فرزند شد و من به دنیا آمدم. به همین خاطر از ارزش و احترام ویژه‌ای در خانواده و بین اقوام برخوردار بودم به‌گونه‌ای که هر آنچه اراده می‌کردم برایم فراهم می‌شد اما پدرم به مواد مخدر اعتیاد داشت و مادرم نیز به بیماری دوقطبی مبتلا بود که هنوز هم تحت نظر روان‌پزشک است و دارو مصرف می‌کند.

بیشتر بخوانید:

از آن روز به بعد همسرم ارتباط من با خانواده ام را قطع کرد

جشن عروسی عزا تبدیل شد؛ بیش از ۴۵۰ نفر کشته یا زخمی شدند!+ویدئو

 

 

با وجود این، او برای تامین مخارج زندگی در خانه‌های مردم کارگری می‌کند ولی وضعیت روحی مناسبی ندارد. پدرم نیز به یکی از مراکز ترک اعتیاد مراجعه کرده است و هم اکنون داروهای ترک اعتیاد را مصرف می کند.

در این شرایط من که کودکی بازگوش و پرهیجان بودم، به محض آن‌که فرصتی پیدا می‌کردم به داخل کوچه می‌رفتم و با کودکان دیگر بازی می‌کردم ولی مادرم که خودش سرکار می‌رفت اجازه نمی داد از خانه خارج شوم. به همین دلیل یک روز وقتی مرا در کوچه دید با چهره‌ای خشمگین و عصبانی دستم را گرفت و به طرز وحشتناکی با سیم و کابل کتکم زد. او حتی قصد داشت مرا خفه کند که پدرم با جیغ و فریادهایم متوجه ماجراشد و مرا از دست مادرم نجات داد. از همان زمان ذهنیت بدی از رفتارهای مادرم در ذهنم شکل گرفت و دیگر به هیچ وجه رابطه خوبی با او نداشتم ولی با همه این مشکلات، دختری درس‌خوان و زرنگ بودم و پدرم از من حمایت می کرد. با آن که تنها فرزند خانواده بودم و هیچ همبازی نداشتم ولی همواره با نمرات عالی به کلاس بالاتر می‌رفتم فقط به درس فارسی و ادبیات علاقه ای نداشتم و به سختی نمره قبولی می‌گرفتم.

در این میان تنها دختر پرحاشیه مدرسه بودم. به خاطر بیزاری از معلمان ادبیات، آن‌ها را با ترفندها و شیوه‌های مختلف اذیت می‌کردم و نظم کلاس را به هم می‌ریختم. بالاخره این شرارت‌ها کاردستم داد و آن قدر تنبیه و تحقیر شدم که درنهایت درس و مدرسه را رها کردم و برای پرکردن اوقات فراغتم به سراغ دوستان جدیدی در پارک رفتم. عصر که مادرم به منازل مردم می‌رفت من هم اوقاتم را با دختران و پسران بزرگ‌تر از خودم در پارک‌ها و پاتوق‌های خلافکاران می‌گذراندم. خیلی زود در همین پاتوق‌ها به مصرف مشروبات الکلی روی آوردم و برای آن‌که حمایت شوم با یکی از همین پاتوق‌نشینان رابطه برقرار کردم و به او علاقه‌مند شدم اما «داریوش» از این ابراز علاقه‌ها سوء‌استفاده کرد و با وعده دروغین و پوچ ازدواج، فریبم داد. بعد از این ماجرا بود که فهمیدم او با دختران دیگری هم ارتباط دارد. به همین دلیل با گریه و مشاجره از او جدا شدم و موضوع را برای مادرم بازگو کردم. این بود که با شکایت من و مادرم پرونده‌ای در دادگاه تشکیل شد و مادرم به پیگیری این شکایت پرداخت، اما هنوز پدرم از این ماجرا چیزی نمی‌داند. به همین خاطر خیلی می‌ترسم که اگر متوجه موضوع شود مرا زنده نخواهد گذاشت و …

 

برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.
آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۴۲۴۶۳۲ //
ارسال نظر
 
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان
تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فرتاک نیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فرتاک نیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد