دلیل گرایش کودکان به دروغ گفتن چیست؟ | حتما با دقت بخوانید!
باید بدانیم که چرا کودک دروغ می گوید و چه انگیزه ها و موجباتی او را به دروغ وا داشته است! و هدف او از این دروغ چیست!
دروغ بیان سخن و مطلبی است که مطابق با واقع وحقیقت نیست. معمولا کسی که دروغ می گوید آگاهانه به تعریف حقیقت می پردازد و امری را تایید می کند که وجود خارجی ندارد. البته این امر همیشه برای کودکان صادق نیست. چرا که بسیاری از کودکان خردسال و آن هایی که در مرز سن تشخیص هستند، گاهی بین تخیل و واقعیت فرقی نمی گذارند و سخنی می گویند که به نظر ما دروغ است. کودکانی که آگاهانه دروغ می گویند، معمولا با زمینه سازی ها و تدابیری از پیش تعیین شده این کار را انجام می دهند. در این دروغ گویی ها، نقشه کشی و حساب مطرح است و کودک آن را به خاطر وصول به هدف و مقصد مورد استفاده قرار می دهد.
علل پیدایش دروغگویی در کودکان
١. دروغ یک نوع انحراف از سلامت روانی است. بدینترتیب وقتی والدین به صورت منطقی به نیازهای کودک پاسخ ندهند، کودک دروغگو میشود.
٢. ضعف شخصیت و مورد تحقیر واقع شدن کودک به وسیله والدین و اطرافیانش منجر به دروغگو شدن او میشود.
٣. وقتی از سوی والدین و اطرافیان به کودک توجه جدی نشود برای جلب توجه دیگران و والدین دروغ میگوید.
٤. داشتن والدین یا اطرافیان دروغگو، بدینترتیب کودک از بزرگترها تقلید میکند.
٥. به شدت توسط والدین و اطرافیانشان سرکوب و تنبیه میشوند.
٦. والدین و اطرافیانشان از آنها انتظارات بیش از حد دارند، لذا کودک به خاطر ترس از انتقاد دروغ میگوید.
٧. از سوی والدین و اطرافیانش شخصیت وی مورد تهاجم قرار میگیرد، لذا برای دفاع از خود دروغ میگوید.
٨. بیتوجهی والدین دربرخورد با کودکان، بهعنوان مثال والدین گاهی به شوخی دروغ میگویند.
در چه صورت دروغگویی کودکان نگران کننده است؟
اگر کودک بعد از سنین پنج تا شش سالگی همچنان به دروغگویی خود ادامه دهد، می تواند جای نگرانی داشته باشد. والدین باید با بررسی علل توسل او به این امر، سعی در رفع کمبودهایی نمایند که در حقیقت عامل پناه جستن او به دروغگویی است. اما معمولاً کودکان در حدود شش تا هفت سالگی، از میزان دروغ های خود می کاهند. آنها در می یابند که دیگر دلیلی برای دروغ گفتن وجود ندارد و فقط در موارد نادر به چنین کاری متوسل می شوند.
پدر و مادر باید الگوی مناسبی برای فرزندشان باشند
هنگامی که والدین به یکدیگر دروغ می گویند، در واقع به کودک می آموزند که تو نیز می توانی این کار را بکنی. شنیدن دروغ های افراد بزرگسال به هنگام صحبت با تلفن نیز همین اثر را روی کودک دارد. به یاد داشته باشید که کودکان در چند سال نخست پس از تولد، تمایل شدیدی به الگوبرداری از پدر و مادر و سایر اعضای خانواده خود دارند. ممکن است علت دروغگویی فرزندتان، رفتار خشن و عصبی شما به هنگام بروز اتفاقاتی مانند شکستن گلدان و نظیر آن باشد. در چنین مواقعی به جای تنبیه و دعوا کردن او، می توانید بگویید: «خیلی حیف شد که مثلاً اون گلدون شکست. من اونو خیلی دوست داشتم. اما به هر حال تو که تقصیر نداشتی، اتفاقی افتاد و شکست.» به این ترتیب کودک دیگر دلیلی برای ترس و در پی آن، دروغ گفتن نمی بیند و اگر بار دیگر اتفاق مشابهی رخ دهد به راحتی حقیقت را خواهد گفت.
برای درمان دروغگویی باید علل آن به خوبی شناخته شود. برای پیشگیری و درمان دروغگویی والدین و مربیان باید واقعیات را بپذیرند و برای شنیدن موارد خوشایند و ناخوشایند از طرف کودکان آماده شوند و با رفتار خود به کودک بیاموزند که گفتن واقعیات به هر صورتی که باشد مقبول است و موجبات تنبیه و آزار کودک را فراهم نخواهد کرد. اگر کودک در عمل پی ببرد که والدین و مربیان او را برای دروغگویی تشویق و برای راستگویی تنبیه نمیکنند، به تظاهر در رفتار و جعل واقعیت نخواهد پرداخت.
نشان دادن ارزش راست گفتن
در وهله اول کودک باید دریابد که دروغگویی کار نادرست و ناپسند و راستگویی عملی با ارزش و پسندیده است. کودک باید ارزش راست گفتن را در عمل تجربه کند.
دادن آگاهی
پس از شناخت علت یا علل، زمان دادن آگاهی و اطلاعات لازم است. برای مثال کودکی که در اثر اشتباه در بیان تخیل و واقعیت دروغی گفته است، باید بفهمد که واقعیت چیست و خواب و خیال چیست و به او بفهمانید که در بیان آن مسئله دچار اشتباه شده است. به فردی که در سن تشخیص است باید تفهیم شود که سخنی را که گفته، ناپسند بوده است و مورد قبول و پذیرش پدر و مادر و دیگران نیست و ممکن است روزی این گونه سخنان زیان و خطر پدید آورند و باعث آبروریزی هایی شوند.
اجازه بیان احساسات
کودک باید احساسات خود را آزادانه ابراز کند. در صورتی که بیان احساسات باعث آزار و اذیت اطرافیان شود باید به کودک آموخت که به تدریج این احساسات را جایگزین احساسات خوشایند سازد و نباید برای احساسش تنبیه شود. برای نمونه اگر کودکی از برادر کوچکترش خوشش نمیآید باید به او اجازه داده شود که احساسش را بیان کند.
ایجاد محیط سالم
محیط خانه و تربیت کودک را از ریا و نیرنگ دور سازید و آن ها را از دوستان دروغ گو، حتی آن هایی که گاهی به شوخی دروغ می گویند دور کنید. چرا که کودک است و جنبه نقش پذیری و تقلید دارد.
رعایت انصاف
کودک شاهد بی انصافی های والدین است. او می بیند که پدر یا مادر در اثر اشتباه ظرفی از دستشان می افتد و می شکند و کسی نیست آن ها را مورد بازخواست قرار دهد، ولی همین که نمونه این لغزش توسط کودک انجام شود، او را به باد ناسزا گرفته، متهم به سربه هوایی می کنند. در این حالت چون کودک انصافی از پدر و مادر نمی بیند و از سوی دیگر مایل به شکست و تحقیر شخصیت خود نیست، تن به دروغ می دهد.
عفو و بخشش
در خانه و خانواده و تربیت فرزندان رعایت انضباط و ضوابط اخلاقی ضروری است ولی زیاده روی در این امر درست نیست. برای واداشتن طفل به راست گویی ضروری است در مواردی از بعضی لغزش ها که گاهی خودمان هم مرتکب آن می شویم، چشم پوشی کنیم و او را ببخشیم. حتی رعایت انصاف ایجاب می کند که او در مواردی کارهای جزئی خود را که علنی کردن آن موجب شرم و حیاست، از شما پنهان دارد. البته به شرطی که مخالف با شرع و اخلاق نباشد.
محدود کردن توقعات
از او انتظار نداشته باشید که همه خواسته های شما را برآورده کند و کاری که شما در انجامش ناتوان هستید و یا تنبلی تان می آید، آن را انجام دهید، او برایتان انجام دهد.
ایمن کردن از مجازات
فرزندان ما باید در خانه احساس آرامش و اطمینان کنند و مطمئن باشند که خطاهای بی اختیار بخشوده می شود. تنبیه و سرزنش برای مواردی است که تعمدی در کار باشد و تازه اگر در همان کار عمدی هم سخن راست گفته شود موجب تخفیف در عقوبت باید باشد.
پند و اندرز
این امر در کودکان بسیار موثر است چرا که هنوز با فطرت خود فاصله چندانی نگرفته اند و هنوز درون و ضمیرشان پاک و صاف است. بیان این که خدا از این کار راضی نیست و آدم به جهنم می رود، برای بازداشتن بچه ها از دروغ موثر است.
محبت کردن
به فرزندان باید محبت کرد به گونه ای که او گرمی و لذت آن را بچشد و احساس کند، وجود محبت سبب می شود که کودک نیازی به تظاهر و تصنع نداشته باشد و به دروغ و فریب رو نیاورد. البته لازمه این محبت آن است که در مواردی لغزش او را نادیده بگیرند و اگر هم خطایی مستحق تنبیه انجام داد، او را ببخشند.
هشدار به کودک
ما معمولا سعی داریم به کودک تفهیم کنیم که راه او راهی درست و به صواب نیست که این سخنان برای همه کودکان قابل فهم نیست اگر چه کودک باید از قبل بداند که دوست داشتن والدین چه منافعی برای او دارد و دوست نداشتن چه زیان هایی. بعدها در سنین بالاتر می توان به او گفت که این کار را خدا دوست ندارد و چیزی که خدا دوست ندارد در مقابلش عقوبت و مجازات است و او از لذت ها و محبت ها در دنیا و آخرت محروم می شود.
مچ گیری
در موارد حادتر می توان موضع شدیدتری گرفت و پس از بیان دروغ هایش، آن را به رخش کشید و به او تفهیم کرد که ما می دانیم تو دروغ می گویی. البته لازم است این مرحله پس از همه تذکرات، اخطارها و اندرزها باشد و آن چنان نباشد که در حضور جمعی صورت گیرد و او در این زمینه احساس حقارت کند، چون هنگامی که کودک خود را رسوا ببیند سر از کارهای خطرناکی در می آورد و دروغ گویی حرفه ای می شود.
تنبیه و تهدید
در مواردی که هیچ یک از مواضع بالا سودی نبخشد و فایده ای ندهد، بهتر است از راه تهدید و یا تنبیه او را از دروغ گویی دور داریم که البته این راه، چندان عملی نیست و تنبیه ما نشان می دهد که دیگر در تربیت، کار از کار گذشته است.