رفتار با کودک | کودک لجباز
با «لجبازی بچهها» چه کنیم؟!
در ین پست قصد داریم به بررسی نحوه برخورد با کودکان لجباز بپردازیم. با ما همراه باشید.
درباره جنگ قدرت چه میدانید؟ همان اتفاقی که قرار است زور و قدرتمان را به رخ هم بکشیم و تصور کنیم هرکه زورش بیشتر است، پیروز میدان خواهد بود؟ تصوری که در برخی موارد، ازجمله میان والدین و کودک، میتواند نتیجه عکس داشته باشد و لزوما پدر و مادری که قدرت و زور بیشتری دارند، در برابر فرزندشان، برنده نخواهند شد! البته مهم است در میدانی که یک طرف کودک احتمالا لجبازی ایستاده و طرف دیگر پدر و مادری مستاصل، پیروزی را چه چیزی تعریف کنیم!
لجبازی با «لجبازی بچهها» ممنوع!
هم زورمان بیشتر است، هم اختیار عمل تام داریم و هم کسی نیست که بخواهد به ما امر و نهی کند! این همه آن چیزی است که والدین در اختیار دارند و میتوانند در برابر رفتارها و مهمتر از آن، لجبازی کودکانشان به بهترین شکل ممکن از آن استفاده کنند و حرف خودشان را به کرسی بنشانند اما آیا واقعا همین میشود؟ تجربههای متعددی که نهفقط برگرفته از تجربه شخصی بلکه در دور و اطرافمان دیدهایم نشان میدهد که در مواقع حساس، این پدر و مادر نیستند که پیروز ماجرا هستند! آنها گاهی با وجود همه اختیارات، تواناییها و توانمندیهایی که دارند، در برابر فرزندشان شکست میخورند و اصطلاحا حرف حرف آنها نمیشود.
پافشاری، پافشاری، پافشاری!
بیایید واقعیت را بپذیریم که کودکان از پافشاری و تکرار چندصدباره رفتار خود خسته نمیشوند که اتفاقا برعکس، این ما هستیم که اگر یک حرف یا یک عمل را بیشتر از حالت معمول انجام دهیم کلافه میشویم و اعصابمان برهم میریزد. آنها در برابر اینکه خودشان را به این طرف و آن طرف بکشند، به زمین و زمان بزنند و یک وسیله را بخواهند، دهانشان را برای نخوردن ساعتها بسته نگهدارند و مسائلی شبیه به این، خستگیناپذیر هستند. پس بهتر است که وارد بازی قدرت نشویم و نخواهیم از زورمان استفاده کنیم که ممکن است زور ما بالاخره تمام شود و زور آنها همچنان در بالاترین سطح ممکن باقی بماند.
تبدیل میدان جنگ به میدان مذاکره
برخلاف قدرت عملی که در برخی مواقع تحلیل میرود، کلام، همیشه قدرت نفوذ خوبی دارد و میتواند برای دقایقی، آبها را
از آسیاب بیندازد. روانشناسان کودک معتقدند در مواقعی که اسیر لجبازی و یکدندگی کودک شدهایم، بهتر است با او وارد مذاکره شویم؛ مذاکرهای که احساس کند پیشنهادهای بهتری برایش وجود دارد: «این یعنی مدیریتکردن! یعنی من اوضاع را از قبل پیشبینی کردهام و میتوانم موقعیتهای جایگزینی که باب میل کودک است را به او پیشنهاد دهم.»
این را مریم افضلی، مشاور و روانشناس میگوید که چنین رفتاری را یک بازی دوسر برد میداند: «درواقع هم من بهعنوان والد، او را از خواستهاش که احتمالا نامعقول و خطرناک بوده است دور کردهام و کودک هم با موقعیتی بهتر از موقعیت قبلی روبهرو شده است و دیگر سر ناسازگاری برنمیدارد.» درواقع والدین میتوانند با صحبتکردن، نه به معنای همان کلمات تکراری نکن، نرو، نخور و... بلکه به معنای اینکه با همدیگر حلش میکنیم، پیروزمندانه از میدان خارج شوند. پیروزی یعنی اینکه از خواسته نابجای قبلیاش دست بکشد دیگر؟!
به لجبازیاش دامن نزنید
تجربه بسیاری از والدین و از آن مهمتر، روانشناسان کودک نشان داده است که دامنزدن به یک رفتار عصبی در کودک، او را به سمت عصبیتر بودن، پرخاشگر شدن و ادامهدادن نوع شدیدتری از آن رفتار هدایت میکند. موضوعی که خانم افضلی هم آن را تایید میکند: «کودک فریاد میزند و ما بدون توجه به فریادهایش، به خواسته خودمان توجه میکنیم؛ او هم فریادش را بلندتر میکند!» اتفاقی که روان سالم و سفید کودکمان را دچار خطوخشهایی میکند که در آینده تاثیرات نامناسبی خواهد داشت: «در مقابل، کودکی را تصور کنید که برای رسیدن به خواستهاش پافشاری میکند اما درعینحال، پدر و مادرش را مسئول رسیدن او به خواستهاش میداند و حاضر است که در برابر کلام آرام آنها شنونده باشد؛ حتی اگر نخواهد تغییری در تصمیمش به وجود بیاورد.» حداقلش این است که روانش از فریاد و گریه و جیغ در امان میداند؛ همین یعنی یک قدم جلو هستیم.
جنگ بماند برای دشمن
«آنقدر گریهکن تا خستهشی!» و انگار یادمان میرود ما با کودکی روبهرو هستیم که حاضریم همهچیزمان را فدایش کنیم تا کسی خم به ابروی او نیاورد. اصلا اسمش رویش است: «جنگ قدرت!» پس قرار نیست با فرزندمان وارد جنگی شویم؛ هرچه هست صلح است و تعاملی که قرار است در کنار عزیز بودن فرزند، تربیتش هم عزیز بماند. کافی است کمی بر خودمان و اعصابمان و هرآنچه در طول این مدت درباره روشهای فرزندپروری خواندهایم مسلط باشیم تا بتوانیم با استفاده از هرآنچه در اختیار داریم، از بازی و شعر و گفتوگو، تا پیشنهادهای هیجانانگیز و همدلیکردن و همراهشدن کودک را از خواسته نامعقولش دور کنیم. آنوقت است که اگر این کار را کردیم و فرزندمان همچنان میخندید، هردویمان را پیروز بدانیم؛ واقعیت این است که پیروزی یکطرفه والدین ارزش چندان زیادی ندارد.