//
کد خبر: 405453

کشف ساز و کار جدید مغز در مورد اضطراب

دانشمندان به اهمیت نوعی سلول کوچک در مغز و تاثیر آن روی کنترل اضطراب پی بردند.

به نقل از مدیکال‌اکسپرس، همه گیری و پیامدهای آن اضطراب را به سطوح جدیدی رسانده است. اما ریشه‌بیماری‌های مرتبط با اضطراب، از جمله اختلال طیف وسواس فکری-عملی (OCSD)، هنوز نامشخص است. دانشمندان بهداشت دانشگاه یوتا در مطالعه ای جدید به بینش‌هایی در مورد اهمیت نوعی سلول کوچک در مغز (میکروگلیا) جهت کنترل رفتارهای مرتبط با اضطراب در موش‌های آزمایشگاهی دست یافتند.

تصور می‌شود که نورون‌ها به عنوان نوع غالب سلول‌های مغز، رفتار را کنترل می‌کنند. محققان نشان دادند که جمعیت‌های میکروگلیا خاص رفتارهای اضطراب و اختلال طیف وسواس فکری-عملی را فعال می‌کنند در حالی که برخی دیگر آن‌ها را کاهش می‌دهند. علاوه بر این، میکروگلیا با نورون‌ جهت فراخوانی رفتار ارتباط برقرار می کند. این یافته ها که در مجله«Molecular Psychiatry» منتشر شده، در نهایت می‌تواند به رویکردهای جدیدی برای درمان‌های هدفمند منجر شود.

ماریو کاپچی به عنوان نویسنده ارشد این مطالعه، گفت: «مقدار کمی از اضطراب خوب است. اضطراب به ما انگیزه می دهد، ما را تحریک می کند و می گوید من می توانم. اما دوز زیادی آن بر ما غلبه می‌کند، از نظر ذهنی فلج می‌شویم، ضربان قلب تندتر می‌شود، عرق می‌ریزیم و سردرگمی ایجاد می کند.»

مکانیسم‌های تازه شناسایی شده می‌توانند برای حفظ رفتارها در محدوده سالم و شرایط عادی مهم باشند. این یافته عقاید فعلی درباره نقش عملکرد میکروگلیا در مغز را به چالش کشیده است.

میکروگلیا که تنها 10 درصد از سلول‌های مغز را تشکیل می‌دهد، به‌عنوان جمع‌کننده‌های زباله مغز در نظر گرفته می‌شد که نورون‌های در حال مرگ (شایع‌ترین سلول‌های مغز) و پروتئین‌هایی با شکل غیرعادی را دفع می‌کنند. اکتشافات آنها همچنین نشان داد میکروگلیاهای ژن Hoxb8 برای کنترل رفتار از طریق برقراری ارتباط با مدارهای عصبی خاص مهم هستند.

اما اینکه میکروگلیا چگونه این وظایف را به انجام می‌رساند به عنوان یک راز باقی ماند. هنگامی که دانشمندان از لیزر برای تحریک یک زیرجمعیت، میکروگلیا Hoxb8 استفاده کردند، موش ها بیشتر مضطرب شدند. هنگامی که لیزر میکروگلیا Hoxb8 را در قسمت‌های دیگر مغز فعال کرد، موش‌ها خود را اصلاح کردند.

این تحقیق نشان می‌دهد که محل و نوع میکروگلیا دو ویژگی هستند که به نظر می رسد برای تنظیم دقیق اضطراب و رفتارهای OCSD مهم هستند.