//
کد خبر: 441427

افزایش مرگ‌های خودخواسته در میان دستیاران پزشکی در ایران

این روزها حال جامعه پزشکی ایران خوب نیست. با اینکه آمار دقیقی از سوی وزارت بهداشت اعلام نشده، اما حداقل دو موج مرگ خودخواسته در سه سال گذشته را در ایران داشته‌ایم. موج اول در دوران کرونا بود. موج دیگر هم با شدت کمتر امسال شکل گرفت. تقریبا هر یک یا دو ماه یکبار، یک مورد اقدام به خودکشی در میان کادر درمان داریم. تنها در هفته اخیر ۳ تن از دستیاران تخصصی پزشکی (رزیدنت) مرگ خودخواسته را انتخاب کردند. آخرین آن دکتر پگاه طلایی‌زاده رزیدنت چشم‌پزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندی‌شاپور اهواز بود که روحیه جامعه را به‌هم ریخت.

تنها در سال جاری بیش از ده مورد مشابه در کشور رخ داده است که علی‌رغم بار روانی، اجتماعی و غمبار ایجادشده، بار اقتصادی هنگفتی نیز به کشور تحمیل می‌کند. اینها تنها یک خبر نیست، بلکه هشداری جدی به همه ارکان جامعه از خانواده گرفته تا مدرسه و دانشگاه و دولت و مسوولان است. بسیاری از ما بر این باور هستیم که کادر درمان نه‌تنها درآمد عالی دارند، بلکه دارای جایگاه اجتماعی ویژه‌ای هستند. به همین دلیل برخی خانواده‌ها فرزندانشان را برای تحصیل در رشته‌های پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی و مانند اینها تشویق می‌کنند. این در حالی است که برخی از فرزندان فارغ از میل باطنی خود، تنها خواستار تحقق آرزوی خانواده خود هستند. البته وقتی زندگی پزشکان خبره را نگاه می‌کنیم به حالشان غبطه می‌خوریم، اما غافل از اینکه تحصیل در رشته‌های پزشکی و رزیدنتی کاری بس دشوار است. تلخ‌ترین قسمت آنجایی است که رزیدنت‌ها بعد از زمان کار طولانی و درآمد ناچیز پیش خود می‌گویند: «چی فکر می‌کردیم و چی شد!» چراکه نه خبری از درآمدهای عالی است و نه جایگاه اجتماعی عایدشان می‌شود. رزیدنت‌ها تنها درگیر ساعت‌ها کار سخت و درآمدهای ۷ یا ۱۰ میلیونی می‌شوند.

سختی‌های گذران این رشته‌ها در کنار فشارهای آموزشی غیرمتعارف و بی‌علاقگی برخی دانشجویان به رشته تحصیلی خود، روزبه‌روز به آمار این‌گونه مرگ‌های خودخواسته می‌افزاید.به عنوان خبرنگار اجتماعی در این مدت پای درد و دل رزیدنت‌های زیادی نشسته‌ام. بسیاری از آنها از شیفت‌های سنگین هفته‌ای ۱۳۰ ساعت با درآمد ۱۰ میلیون تومانی گله داشتند. البته بسیاری از آنها جنگ اعصاب در دوره فوق را بدتر می‌دانستند. با این حال فشار روانی کار و درآمد پایین منجر به افزایش مرگ‌های خودخواسته در میان دستیاران پزشکی شده است.

بررسی آمارها نشان می‌دهد که آمار مرگ خودخواسته در ایران در سال ۱۴۰۱ نسبت به سال ۱۳۹۵ حدود ۵۱ درصد افزایش داشته است. طبق آمار غیررسمی سالانه حدود ۵۰۰۰ نفر در کشور به‌ دلیل مرگ خودخواسته جان می‌دهند و طبق تحقیقی که چند سال قبل در کشور انجام شد، مرگ خودخواسته در میان افراد بالای ۱۸ سال کشور ۱/۴ درصد است. الگوی آن در جهان طی ۱۰۰ سال اخیر به ‌سرعت تغییر کرده و مرگ خودخواسته تحصیلکرده‌های جوان به نظر می‌رسد در ایران اختلاف معنی‌داری لااقل با سایر کشورها دارد.

دانشگاه‌ علوم‌پزشکی کشور در سال ۱۴۰۰ همزمان با موج دوم مرگ‌های خودخواسته رزیدنت‌ها درخصوص وضعیت سلامتی آنها تحقیقاتی انجام داد. وضعیت آنچنان تکان‌دهنده بود که تعجب می‌کنید چرا هر روز درخصوص آن از رسانه‌ها و صداوسیما و شبکه‌های اجتماعی چیزی نمی‌خوانید و نمی‌شنوید! در این مطالعه آمده است که میزان تقریبی رواج افکار مرگ خودخواسته در جامعه عمومی ایران بین ۱۲ تا ۱۴ درصد بوده، اما در جامعه دستیاران این میزان بیشتر از ۳۴ درصد است. از این ۳۴ درصد بیشتر از ۱۰ درصد افکار جدی مرگ خودخواسته و عوامل خطر را داشتند، یعنی در یک قدمی اقدام بودند. در حالی که این یادداشت را می‌نویسم، دست‌کم یکی از هر ۱۰ دستیار پزشکی ممکن است همین حالا اقدام به مرگ خودخواسته کند و این فاجعه است. در ضمن در این مطالعه شیوع علائم افسردگی در میان دستیاران پزشکی۶۹ درصد بود که حدود ۲۵ درصد از آنها افسردگی شدید و بسیار شدید داشتند. شیوع اضطراب هم ۶۳ درصد بود که ۱۶ درصد از آنها نوع شدید و بسیار شدید آن را داشتند. هر آنچه در بالا به آن اشاره شد حالت هشدار دارد؛ هشدار فوریتی و حتی دوفوریتی. نگران آینده نظام سلامت کشور و سلامت تک‌تک ایرانیان در سال‌های آینده هستیم. ضروری است که همین حالا و به‌جدیت، نهادهای مسوول نه با تشکیل کارگروه و قرارگاه، بلکه به شکل ماموریت مرگ و زندگی، مشکلات را پیگیری و حل کنند، زیرا آنچه مسلم است فشار روانی اجتماعی از مهم‌ترین عوامل و کاهش تاب‌آوری از دلایل مربوط به فرد است.