چند راهکار برای مهار خشم
عصبانیت یک احساس طبیعی است که برخی افراد قادرند آن را مهار کنند یا بهخوبی از پس آن برآیند، در حالی که در برخی دیگر میتواند به برافروختگی یا خشونت منجر شود.
تفاوت در نوع عصبانیت عمدتاً به دلیل تفاوت در شخصیت است. بسته به ویژگیهای شخصیتی، برخی افراد ممکن است احساس خشم را سریعتر و شدیدتر بروز دهند. این باعث میشود که آنها واکنش بیشتری نشان دهند. گروه دیگر آرامتر هستند و احساس عصبانیت را بدون اینکه سریع و شدید واکنش نشان دهند، متوقف میکنند.
مژده ارشادی، روانشناس خانواده در گفتوگویی در خصوص علل ایجاد خشم در افراد و راهکارهای پیشگیری از خشونت و پرخاشگری در زمان عصبانیت، اظهار کرد: وقتی درد و رنجی از طریق آسیب زدن به خود و دیگران ابراز میشود، آن را پرخاشگری مینامیم، این روش منجر به حل مسئله نمیشود، بلکه آن را پیچیدهتر میکند، ابراز ناسالم خشم مصادیق بسیاری در جامعه دارد، متاسفانه گاهی مشاهده میشود اگر نسبت به موضوعی با آرامش اعتراض کنیم، کسی توجه نمیکند، اما اگر کسی شروع به پرخاشگری کند، تمام توجهها به سمت او جلب میشود و ما را به سمت یادگیری خشونت سوق میدهد.
ارشادی با اشاره به مظاهر خشونت در جامعه، توضیح داد: رفتارهایی بیاحترامی، فحاشی، تهمت، تنه زدن در خیابان، تهدید و ... نشان از اختلال روان دارد، در جامعهای قرار داریم که افسردگی در آن در حال افزایش است و از مرز هشدار عبور کرده است، افراد در معرض استرسهای شدید و اختلالات شخصیتی و روانپریشی و اختلالات دو قطبی هستند و باید آمادگی داشته باشیم که خود را حفظ کنیم.
این مدرس دانشگاه بیان کرد: انواع خشونت شامل جسمی(کتک زدن)، خشونت روانی( تحقیر کردن) و آسیب به خود( مثلا رژیم غذایی سخت) است که باید خشونت اقتصادی را نیز به آن وارد کنیم، ناعدالتی که در طبقات مختلف جامعه وجود دارد، خشونت اقتصادی را در پی دارد، تورم، مالیات سنگین، رشوه، اخاذی، ربا، ورود به حیطه خصوصی افراد از مصادیق مشکلات که افراد را به سمت خشونت سوق میدهد.
ارشادی یادآور شد: وقتی بحث کنترل خشم در جامعه مطرح میشود، یعنی به فرد میگوییم "عصبی نشو" و این مصداق سرکوب احساس است و فرد تا یک نقطهای میتواند این مسئله را تحمل کند و از یک جایی به بعد شاهد سرریز احساسات و خشونت خواهیم بود.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه افراد در جامعه و بر جامعه تاثیر میگذارند، عنوان کرد: وقتی در حال تجربه خشم و ناکامی هستیم، آنگاه منطق به هم میریزد و هورمونهایی در بدن ترشح میشود که بدن را برای فعالیتهای خشونتآمیز فراهم میکند.
وی با ارائه راهکارهایی برای کنترل خشم و جلوگیری از پرخاشگری، خاطرنشان کرد: با جامعهای روبرو هستیم که پرخاش، تهدید و نادیدهانگاری در آن جواب نمیدهد، ایجاد فضای همدلانه و مسئولانه در عین انتقادپذیری و راهاندازهای درک هیجانی(هوش) بسیار ضرورت دارد و مصادیق پرخاشگری را در جامعه کاهش میدهد.
حس ارزشمندی به افراد داده شود
ارشادی بیان کرد: باید عدالت در جامعه ترویج شود، مصادیق ناعدالتی موجب میشود فرد احساس پوچی داشته باشد، احساسات افراد برای کنترل خشم نباید سرکوب شود، همچنین فضاهای امن برای بروز خشم باید فراهم شود، اگر مهارت فرد به درستی هدایت شود، میتواند برای جامعه موثر باشد، ظرفیتها باید دیده شود و اگر نمیتوانیم پاسخگو باشیم، وجود فرد را نفی نکنیم.
این روانشناس خانواده گفت: نقاط ضعف در جامعه دیده میشود، اما تا زمان ایجاد بحران آن را نادیده میگیریم و سپس با سرکوب درصدد آرام کردن جو هستیم، این رویه کاملا اشتباه است، باید حس ارزشمندی به فرد جامعه داده شود تا بتواند سختیها را تحمل کند.
همچنین مسعود نیکفرجام، یک متخصص روانپزشکی در چهارمحال و بختیاری در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه خشونت انواع مختلفی دارد، اظهار کرد: خشونت جنسی، جسمی و روانی از جمله انواع خشونتها است و ممکن است علیه همه افراد رخ دهد، اما در مجموع کودکان و زنان بیشتر از مردان در معرض خشونت هستند.
این متخصص روانپزشکی با بیان اینکه برای بررسی ریشه خشونت در یک فرد، باید گذشته و دوران کودکی او را مورد بررسی قرار دهیم، افزود: ممکن است در کودکی فرد مورد بیمهری و تعرض قرار گرفته باشد، در چنین حالتی گفته میشود چون خود قربانی این اتفاقات بوده، ممکن است در آینده دست به خشونت بزند.
وی ادامه داد: اگر فرد در کودکی دوران بیعاطفهای را پشت سر گذاشته باشد، آثاری مانند افسردگی، اضطراب، کاهش اعتماد به نفس و نداشتن حس شادی در فرد باقی میماند و حتی ممکن است در آینده به سمت اعتیاد، مصرف الکل و بزهکاری گرایش پیدا کند، زیرا این افراد از سمت خانواده مورد حمایت قرار نمیگیرند.
نیکفرجام با بیان اینکه محیط پرورشی فرد یکی از عوامل تاثیرگذار در بحث ایجاد خشونت خانگی و اقداماتی مانند فرزندکشی، است، گفت: میزان ارتباطات فرد با اطرافیان و میزان اعتقادات وی بسیار مهم است، بهطوری که هرچه فرد دیندارتر باشد میزان خشونت در وی کاهش پیدا میکند.
تاثیر ژنتیک بر ایجاد خشم
این متخصص روانپزشکی مسائل بیولوژیک ( ژنتیک) را از دیگر عوامل ایجاد خشونت عنوان و اضافه کرد: مسئله ژن در اختلال دو قطبی و اسکیزوفرنی خود را نشان میدهد، در چنین مواردی فرد بیعاطفه خواهد شد و اگر همسر و فرزندش را در مقابل چشمانش به قتل برسانند، برای این فرد اهمیتی ندارد، همچنین فرد دارای این اختلال از شرکت در مجالش شادی حس خوشایندی پیدا نمیکند و باید گفت در مجموع این فرد بیعاطفه میشود.
وی با بیان اینکه در بحث ایجاد خشونت موضوع آموزش و یادگیری نیز موثر است، افزود: بهطور مثال اگر فرد در محیطی رشد کرده باشد که دیگران برای گرفتن حق خود از اسلحه یا چاقو استفاده میکنند، بنابراین بین این فرد با سایر افرادی که در خانوادههای پر از عطوفت رشد کردهاند، تفاوتهای بسیاری وجود دارد، اگر افراد در خانواده با مهربانی با یکدیگر برخورد و برای خطاب قرار دادن همدیگر از اسامی زیبا استفاده کنند، قطعاً در کانون خانواده احساس شادی و نشاط بهوجود میآید، دورهمیهای خانوادگی در این امر موثر است و همین مسائل باعث ایجاد مهر و محبت بین اعضای خانواده و در نتیجه سرایت این شادی به جامعه میشود.
نیکفرجام در خصوص علائم اختلال دوقطبی، توضیح داد: این افراد علاقهمند به رفتارهایی مانند خرید و فروش کالا هستند، همچنین امکان دارد این افراد نسبت به جنس مخالف گرایش بیشتری پیدا و به او گل تعارف کنند و یا امکان دارد از شخصی تنفر داشته باشند و به او سیلی بزنند.
این متخصص روانپزشکی با بیان اینکه افراد مبتلا به اسکیزوفرنی نیز دچار جنون میشوند، افزود: این فرد عموما با پرخاشگری با سایر افراد ارتباط برقرار میکند و همچنین این تحت تاثیر باورها و اشتباهات خود است، این شخص فکر میکند تمامی افراد دشمن او هستند، معمولا صداهایی در گوش خود احساس میکند و تحت تاثیر این صداها، نمیتواند برخی از تکانههای رفتاری خود را کنترل کند، بیعاطفگی و بیارادگی در رفتار این افراد کاملا مشهود است.
وی درباره شخصیتهای ضد اجتماعی در برخی از افراد، تصریح کرد: این افراد، قانون را قبول ندارند و معمولا اخلاق را زیر پا میگذارند، بهطور مثال اشیایی را به سمت افراد پرتاب و یا برای دیگران مزاحمت ایجاد میکنند، همچنین این افراد ممکن است زنجیر و چاقو به دست گرفته و در معابر برای سایرین مزاحمت ایجاد کنند و اصلا احساس بدی نسبت به رفتار خود ندارند.
راهکارهای تغییر شخصیت در افراد
نیکفرجام در ادامه درخصوص راهکارهای تغییر شخصیت در افراد، توضیح داد: هرکس بخواهد برخی از رفتارهای خود را تغییر دهد، نیاز به زمان دارد و بهراحتی ذهنیت افراد نسبت به این فرد تغییر نمیکند، زیرا رفتار با درون افراد عجین میشود، در چنین مواردی روانشناسان برای این افراد جلسات مشاوره ششماهه تا یکساله ترتیب میدهند و پس از آنکه دورهها را آموزش ببینند، رفتارهای جایگزین برای آنها ارائه میشود.
این متخصص روانپزشکی اضافه کرد: زمانی که وضعیت بیمار به حالت وخیم سوق پیدا میکند، فرد به خودکشی تمایل پیدا میکند، در چنین حالتی دارو درمانی و حتی دریافت شوک برای این شخص تجویز میشود تا فرد از حالت خودکشی و تکانههای روانی مربوط به آن بیرون بیاید.
وی با بیان اینکه سکوت در برابر رفتار خشونتآمیز و بیادبانه افراد بهترین راه حل در برابر خشونت است، گفت: در لحظه ایجاد هیجان و خشم، انسان باید بتواند بر نفس خود غلبه کند و در یک فرصت مناسب درباره رفتار نامناسب طرف مقابل با وی گفتوگو کند، زیرا رفتار خشونتآمیز پس از یک خشونت، ممکن است عواقب جبرانناپذیری داشته باشد.
نیکفرجام خاطرنشان کرد: افراد پس از آرام شدن درباره رفتار ناشایست طرف مقابل به او نکاتی را گوشزد کنند، نباید از جمله « توآدم بدی هستی» استفاده کند و به جای آن بگوید « رفتار تو را نمیپسندم» و باید گفت که انسان دارای سعه صدر، میتواند حق خود را بگیرد.