«روز صفر» و مخاطبانی که به ایرانی بودن افتخار می کنند
«روز صفر» به عنوان یکی از معدود پدیده های جشنواره سی و هشتم فیلم فجر، یک ادایِ دینِ سینمایی به گمنامان حافظ امنیت ملی و راوی یک سینمای ملی برای مخاطبی است که با دیدن آن به ایرانی بودن خود افتخار می کند.
استقبال خوب مخاطبان از «روز صفر» در دو سینما تربیت و ونوس قم و همچنین دیگر سینماهای میزبان جشنواره فیلم فجر در سراسر کشور نشان از آن دارد که حتی یک داستان لو رفته از یک فیلم (یعنی داستان دستگیری عبدالمالک ریگی) نیز نمی تواند مردم را از رفتن به سینما باز دارَد؛ به شرط آن که آن اثر سینمایی به معنای حقیقی کلمه «سینما» باشد و بر پرده عریض بنشیند.
وقتی فرهنگ به مسلخ می رود، خشونت میاندار می شود
این فیلم به عنوان یک تریلر تقریبا نفسگیر و جذّاب، با پلانی شگرف آغاز می شود، آن جا که کودکان و نوجوانان را در حال سلّاخی کتاب ها می بینیم و این تعبیر به ذهن تداعی می شود که وقتی فرهنگ ذبح می شود، خشونت به میدان می آید.
در عین حال فیلم بدون تیتراژ، آغاز و خیلی زود و به درستی وارد قصه اش می شود، اما ای کاش این تدبیر به خوبی در متن و اجرا ادامه پیدا می کرد و شاهد صحنه های بعضاً کُند و در زمان نسبتا طولانی و پلان های متعدد زائد مانند حرکت کاروان اتومبیل ها در بیابان و یا برخی تعقیب و گریزهای کِشدار نبودیم و به جای آن ها، مواردی مانند بیان خاطرات بیشتر از سوی قهرمان داستان (مانند خاطره مخفی شدن طولانی مدت در سطل زباله) یا اشاره ای هر چند جزئی به داخل هواپیمای قرقیزی در عملیات تعقیب آن توسط دو جنگنده مورد توجه قرار می گرفت.
«روز صفر» یک قهرمان تمام عیار و سمپاتیک (با بازی خاطره انگیز امیر جدیدی) دارد که به حق کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین بازیگر نقش اول مرد شد و استحقاق دریافت آن را نیز داشت. این قهرمان البته در بازی خود لحظاتی مانند موتیف شکستن های قولنج گردن دارد که به دل نمی نشیند و همچنین می توانست در کلّیّت فیلمنامه هم کامل تر تصویر شود.
در عین حال شاهد حضور یک ضد قهرمان در نقش عبدالمالک ریگی هستیم که به خوبی در نیامده و لنگ می زَنَد. در این باره می توان اذعان داشت که ساعد سهیلی به عنوان یک بازیگر جوان توانمند و آتیه دار، حتی با وجود شباهت نسبی ظاهری با ریگی، بیشتر به علت جُثه فیزیکی کوچک و نحیفش، انتخاب خوبی برای این نقش نبوده و اگرچه تلاش کرده تا نمایی درست از شخصیت عبدالمالک ارائه دهد، اما به دلیل همان مشکل جدی اولیه، نمی تواند مخاطب را نسبت به خود مُجاب کند.
با این حال باید اذعان کرد «روز صفر» به دلیل کلیت قابل دفاع، نام زیبا و با مُسمّا، میزانسن های قابل قبول و همچنین طراحی خوب اکشن ها، فراتر از یک فیلم اولی است و اقبال خوب و البته جوایز مختلفی در انتظارش خواهد بود.
این فیلم اگرچه نخستین فیلم سینمایی سعید ملکان در مقام کارگردان است، اما پیشینه این کارگردان اولی در طراحی چهره پردازی و تهیه کنندگی در سینمای ایران بویژه برای فیلم خوب «تنگه ابوقریب» سبب شده تا این پیشینه به خوبی برای این اثر به کمک وی بیاید.
ادای دینِ «روز صفر» به گمنامان و شهدای حافظ امنیت ملی
«روز صفر» در عین حال یک ادایِ دِین سینمایی به شهدای مظلوم امنیت کشور و مأموران گمنام امنیتی است، همان ها که شبانه روز در تلاش بوده و هستند تا تمامیت این آب و خاک به خطر نیفتد.
این مسئله در نماهایی از فیلم بویژه نمای تهران از بالا و یا دیالوگ هایی از این فیلم از زبان قهرمان داستان مانند «موش نشدن این گربه» و یا «مردمی که زندگی توی وحشت حقشون نیست» شنیده می شود و یا آن جا که می گوید عمری است هر روز به شهید شدن فکر می کند. (با تعبیر «من یه عُمرِه هر روز فکر می کنم میرَم هوا ...»).
و اما یکی از زیباترین و به یاد ماندنی ترین پلان های این فیلم در پایان رقم می خورَد، لحظه قرار دادن قهرمان و ضد قهرمان در یک قاب و همراه با سکوت محض و عکس العمل های کم نظیر که آن را به یکی از به یاد ماندنی ترین پلان های تاریخ سینمای ایران تبدیل کرده است.
«روز صفر» و ضرورت تعیین رده بندی سنّی برای مخاطب
کوتاه سخن آن که «روز صفر» فیلمی قابل دفاع و قابل احترام است که می توان در کنار خانواده به تماشای آن نشست و ضمن افتخار به ایرانی بودن، از تماشایش لذت برد، با این توضیح که فیلم برای اکران عمومی خود و با توجه به وجود برخی صحنه های عملیاتی خونین، به تعیین رده بندی سنّی نیاز دارد.
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.