چون عاشق دوستش شدم می خواهد انتقام بگیرد/ قبول دارم رابطه داشتیم ولی من تجاوز نکردم

کیوان یک سال قبل عاشق شد و حالا متهم است به دختری تعرض کرده است. کیوان از عشق تلخ زندگی‌اش می‌گوید.

*متهم به تجاوز به دختری جوان شده‌ای، این اتهام را قبول داری؟

اصلاً به من می‌خورد به کسی تجاوز کنم؟! من سال‌ها درس خوانده‌ام! چرا چنین اتهامی به من می‌زنید.

*شکایتی در این خصوص علیه شما مطرح است.

من کاری نکردم. دختری که از من شکایت کرده می‌خواهد انتقام بگیرد.

*چرا می‌خواهد انتقام بگیرد؟

چون عاشق دختر دیگری شدم که از قضا آن دختر هم دوست شاکی است.

*یعنی عاشق دوست دختری شدی که با او در رابطه بودی؟

رابطه ما که جدی نبود، این دختر برای خودش جدی‌اش کرده است.

*توضیح بده رابطه شما چطور شکل گرفت؟

ما یک اکیپ بودیم که با هم سفر می‌رفتیم یا دورهمی‌ می‌گرفتیم. من و سلما در آن اکیپ به هم نزدیک شدیم و بیشتر با هم ارتباط داشتیم، بعد کم‌کم سلما من را به عنوان دوست‌پسر معرفی کرد و با هم مهمانی می‌رفتیم یا بیرون به هم کمک می‌کردیم، اما من به او نگفتم قصدم ازدواج است یا حتی او را به دوستانم معرفی نکردم.

*پس این دختر چرا فکر می‌کرد تو دوستش داری؟

چون کمکش می‌کردم این‌طوری فکر می‌کرد. گاهی ماشینش را تعمیرگاه می‌بردم و از این کارها می‌کردم. او هم قضیه را جدی گرفت.

*از چه زمانی فهمیدی عاشق دختر دیگری هستی؟

من و سلما به یک مهمانی رفته بودیم، آنجا سلما من را با یکی از دوستانش آشنا کرد. مینا دختر خیلی خوبی بود و توجه من را جلب کرد. این‌طوری بود که با او آشنا شدم و بعد هم عاشقش شدم.

*سلما کی این موضوع را فهمید؟

او یک بار مینا را با من دید و فهمید که با هم رابطه داریم. من برای سلما توضیح دادم که از اول هم قصد ازدواج با او را نداشتم و قولی هم ندادم، ولی آن‌قدر عصبانی شد که از من شکایت کرد. من قبول دارم رابطه داشتیم ولی من تجاوز نکردم. سلما دروغ می‌گوید. او می‌خواهد با آبروریزی کاری کند که من نتوانم با مینا ازدواج کنم و به خارج از کشور بروم. او قبل از شکایت همه چیز را به خانواده مینا گفته و آنها را علیه من تحریک کرده است.

*می‌توانی رضایت دختر را بگیری؟

او قصدش به هم زدن زندگی من بود که موفق شد. من هرگز او را نمی‌بخشم.