از مشروب تا تجاوز؛ اعترافات جوان زندانی درباره توطئه همسر روانی
مردی جوان که متهم است به دوست همسرش تجاوز کرده، ادعا میکند این اتهام یک توطئه است
گفتوگوی جام جم با این جوان را بخوانید.
*سعید چند سالهای؟
۲۲سال.
*چقدر درس خواندی؟
تا سیکل.
*چرا ادامه ندادی؟
دوست داشتم کار کنم وکمک خرج خانوادهام باشم.
*کارت چه بود؟
دراین سالها چند تا کارعوض کردم اما این اواخر توکار خرید وفروش پوشاک بودم.
*چند وقت است بازداشتی؟
دوماهی میشود.
*اتهامت چیست؟
تجاوز به عنف اما من کاری نکردم. همه بدبختیهای ما از طرف همسرم است.
*متاهلی؟
بله.سه سال است ازدواج کردم. باهمسرم دریک مهمانی آشنا شده وعاشقش شدم. بهطوررسمی پیشنهادم را مطرح کردم وبا خانوادهام به خواستگاری رفته و خیلی زود ازدواج کردیم. چند هفته بعد از عروسی فهمیدم چه کلاهی سرم رفته.
*چه کلاهی؟
همسرم، بیماری روحی وروانی داشت وتحت نظر روانپزشک بود. اگر داروهاش رو بهموقع مصرف نمیکرد، تعادل نداشت و هر رفتاری از او بعید نبود.
*وقتی فهمیدی برای طلاق اقدام نکردی؟
نه.دوستش داشتم و سعی میکردم شرایطش را درک کنم اما این اواخر، اوعلاقهای به ادامه زندگی با من نداشت. چند بار گفت طلاقم بده که قبول نکردم. به همین علت توطئهچینی کرد.
*توطئه؟
بله.مطمئنم با توطئه او درزندان هستم. به پیشنهاد همسرم یکی ازدوستانش را بهعنوان فروشنده به مغازهام آوردم. این دختر به خانهمان هم رفتوآمد داشت وگاهی در دورهمیها مشروب میخوردیم. یکروزدر مغازه مشروب خوردیم و مست شدیم. شیطان در جلدم رفت تا با آن دختر ارتباط برقرار کنم. به سمتش رفتم و مقاومتی نکرد اما خودم پشیمان شدم.
*بعد چه شد؟
از روز بعد، آن دختردیگر سرکارنیامد تا اینکه بعد از چند روز پلیس به مغازهام آمد و دستگیرم کرد. بعد متوجه شدم دوست همسرم از من به اتهام تجاوز به عنف شکایت کرده است. قبول دارم مشروب خوردم و یک لحظه شیطان در جلدم رفت اما باور کنید کاری با آن دختر نکردم. روزی که به دادگاه رفتیم، همسرم هم آنجا بود و پیشنهاد دادطلاقش دهم تا دوستش شکایتش راپس بگیرد. آنجابود که فهمیدم همه چیززیرسر همسرم است.موضوع را به قاضی گفتم و قرار شد بررسی کند. فعلا در زندان هستم تا تحقیقات تکمیل شود.
*چرا راضی نشدی همسرت را طلاق دهی و خودت را راحت کنی؟
اینطوری قبول میکردم که با آن دختررابطه داشتهام. دراین ماجرا اشتباهاتی داشتم اما کاری با آن دختر نداشتم.
*الان در زندان روزها چطورمیگذره؟
اینجا به اندازه کافی فرصت برای فکر کردن داری. من در زندگی مسیر درستی را نرفتم و اینجا تصمیم گرفتم بعد از آزادی درست زندگی کنم. دیگر سمت مشروب نمیروم. اگر بیگناهیام ثابت شود، همسرم را طلاق میدهم تا با توطئه جدید مرا به دردسر نیندازد. من سالها با شیطان زندگی کردم و حالا متوجه آن شدم.