با عشق و عاشقی نوجوان مان چه کنیم؟
دوستداشتن، مسئله انسان است که در هیچ سن و سالی از آن تهی نخواهد شد اما عجیب نیست اگر انسان به دلایلی، مسیر را اشتباه برود، دچار افراط و تفریط شود و آسیب ببیند.

درباره عشقهای دوره نوجوانی حرف بسیار است، چون بیشتر نوجوانان به آن دچار میشوند اما هر کدام بهنحوی با آن کنار میآیند. نوجوانی و بلوغ، روزهای پرتلاطمی دارد؛ پر از کشش و هیجان. روحی که در آستانه هویتیابی و بلوغ است در میانه آن گرفتار آمده و جسمی که تحتتأثیر هورمونها، رشد جهشی و اتفاقات تازه است، سعی در ایجاد تعادل و توازن دارد. نوجوان در میانه این طوفان و تلاطم، احساسات جدیدی در خودش کشف میکند که هم روح و هم جسم، به این احساسات دامن میزند. هورمونها او را به سوی جنس مخالف میکشند و روحیات ویژه سن بلوغ او را به سمت صمیمیت، دوستداشتن، استقلال و مالکیتهای جدید سوق میدهند.
عشقهای نوجوانی 2دستهاند: یکی عشق و دوستداشتن افراطی همجنس؛ مثل عشق به معلم و همکلاسی و دیگری عشق به جنس مخالف. ما در این نوشتار بیشتر به مورد اول میبپردازیم.
مشکل کجاست؟
سری به دبیرستانها بزنید، با نوجوانان فامیل گپ و گفت کنید، نوجوانی خودتان را بهخاطر آورید یا با فرزند نوجوانتان نشست و برخاست بیشتری کنید تا ببینید که تجربه چنین دوستداشتنهایی، اتفاق عجیب و تازهای نیست، اگرچه نباید ماندگار باشد. نوجوانان، خاصه در اواخر دوره راهنمایی و اواسط دوره دبیرستان معمولا به سمت یکی از همکلاسیها یا معلمانشان گرایشی خاص و ویژه پیدا میکنند. مُدام از فرد مذکور تعریف میکنند، تمایل به صحبتکردن تلفنی و طولانیمدت با او دارند، اطرافش میچرخند، برایش هدیه میخرند و بهخاطر او کارهای عجیب و غریب میکنند، اما آیا میدانید این گرایش افراطی به چه دلیل است؟ ما در اینجا به چند نمونه از این دلایل اشاره میکنیم.
مرا هم ببینید
جلب توجه و دیدهشدن، دغدغه نوجوانی است. خاصه اینکه نوجوان در این سنین از نظر ظاهری درگیر تفاوتهای جدید و عجیب است. بزرگشدن بینی، جوشهای صورت، بزرگشدن اندامهای بدن، قدکشیدن، سبزشدن پشتلب، چاقشدن و... سبب میشود که برخی نوجوانان برای دیدهشدن بیشتر و جلب اعتماد به نفسی که در خودشان سراغ ندارند به سمت همکلاسیای که مرکز توجه و جذابیت- از نظر نوجوان- است بروند. این است که معمولا در کلاسها یکنفر که یا از نظر درسی یا از لحاظ روابط اجتماعی و ظاهر برتر است، رهبری بقیه را بهعهده میگیرد و همکلاسیها برای بودن با او در رقابتند و گاه این رقابت و دوستداشتن بهشدت برای نوجوانان درگیر و آزاردهنده است، آنقدر که سبب افت تحصیلی و بروز افسردگی در آنها میشود.
مهری که تو ندادی
نوجوانانی که محیط خانوادگی آنها چندان صمیمانه نیست، پدر و مادر شاغلی دارند که وقت و توان چندانی برای فرزندشان نمیگذارند یا والدین مدام با هم در حال دعوا و مشاجره هستند و... ، صمیمیت و مهر و مالکیت مورد نیازشان را در خارج از خانه جستوجو میکنند و عجیب نیست اگر تمام آن را به سمت نخستین فردی که میبینند یعنی معلم یا همکلاسی، سوق بدهند. اغلب این نوجوانان ساعات طولانی در خانه تنها هستند، تکفرزندند، با فامیل و دوستان خانوادگی زیادی در ارتباط نیستند و تمام وقتشان به خیالپردازی میگذرد.
به جای مادرم
معلمها بهخاطر تفاوت سنیای که با دانشآموزانشان دارند، بهدلیل موقعیت برتری که در کلاس از آن برخوردارند، بهخصوص آنهایی که محبت و مهر مادرانه و پدرانهشان را به دانشآموزانشان میدهند، بیشتر مرکز توجه و دوستداشتن قرار میگیرند. دانشآموزی که توجه، احترام و محبت را از والدینش نمیگیرد خواهناخواه معلم را به جای والدین رؤیایی خودش مینشاند و وابسته و دلبسته او میشود.
یک همکلاسی خوشتیپ که معیارهای زیبایی از نظر نوجوانان را داشته باشد، اغلب مورد توجه همه کلاس قرار میگیرد. یک معلم ویژه که از نظر صحبتکردن، ظاهر، ادب و... سرآمد دیگران باشد و روابط صمیمانه با دانشآموزان برقرار کند بین دانشآموزان هواخواه زیادی پیدا میکند.
چه باید کرد؟
دقیق باشید
به حرفها و تعریف و تمجیدهای فرزندتان از محیط مدرسه و کلاس خوب گوش دهید. زمان بگذارید و اجازه دهید در خانه هر چقدر میخواهد حرف بزند و تعریف کند. این گپ و گفت، 2حسن دارد؛ اول اینکه شما دستتان میآید نوجوانتان چه احساساتی دارد و متوجه خواستههای درونی او میشوید، فضای کلاس و روابط دانشآموزان به چه شکل است، چهکسی در کلاس مرکز توجه است، آیا گرایش ویژهای به کسی دارد یا نه و حتی میتوانید آن فرد یا معلم را به سادگی شناسایی کنید. دوم اینکه با گذاشتن فرصتی در اختیار نوجوان برای حرفزدن و درددلکردن، صمیمیت بینتان بیشتر میشود، نیاز به حرفزدن برطرف میشود، اعتماد میکند و کمکم اگر درگیر رابطهای باشد میتوانید آن را مدیریت و کنترل کنید.
دست و پایتان را گم نکنید
اگر متوجه چنین نوعی از دوستداشتن در نوجوان خود شدید دست و پایتان را گم نکنید و مضطرب نشوید. اتفاق عجیبی نیفتاده، تا وقتی که موضوع به یک دوستداشتن ساده ربط داشته باشد نیازی به نگرانی نیست. این اتفاق خاص دوره نوجوانی است و اغلب افراد آن را تجربه کرده یا میکنند اما نباید نسبت به آن هم بیتوجه باشید، رها نکنید، از احساسات فرزندتان مطلع باشید که اگر وضع به سمت افسردگی، وابستگی مرضی، افت تحصیلی و... متمایل شد بتوانید با کمکگرفتن از مشاوره یا مصلحتاندیشیهای دیگر ماجرا را مدیریت کنید.
فرد مورد نظر را بشناسید
نوجوانتان به همکلاسی یا معلمش علاقه خاصی دارد؟ شما فقط کافی است به حرفهایش گوش دهید، خواهید دید که در یک برهه زمانی یکماهه اسم طرف از زبانش نمیافتد و کارهایی میکند که خیلی زود شما طرف را شناسایی خواهید کرد. حالا باید ببینید آن فرد چهکسی است، اگر لازم است از فرزندتان بخواهید او را به خانه دعوت کند. در یک فضای دیگر به جز کلاس، درس و مدرسه و فضای هیجانآلود کلاس، آن دو را با هم روبهرو کنید. اجازه دهید فضا عوض شود تا فرزندتان عشقش را در شرایط نرمال هم ببیند. دیدن نقطهضعفها، شباهتها، عصبانیت و... طرف مقابل، باعث میشود معشوق از برج عاجی که نوجوان برایش ساخته پایین بیاید، زمینی شود و اوضاع طبیعیتر پیش برود.همچنین شما میتوانید با شناخت فرد مورد نظر و خانوادهاش، موقعیت را کنترل کنید. اگر نیاز باشد راههایی برای دورکردن آن دو و قطع رابطه پیدا کنید. اگر تفاوت فرهنگی زیادی بینشان هست با فرزندتان در میان بگذارید و...
لجبازی نکنید
بسیاری از والدین گمان میکنند نوجوانشان همان کودک 3-2 ساله دیروز است و تا ابد باید تمام عشق و وابستگیاش را تقدیم والدینش کند. درحالیکه نوجوان دیگر از آن فضا دور شده، با همه عشق و احترامش به شما، نیازمند تجربهکردن دوستداشتنهای متفاوت است. همین که دیدید فرزندتان کسی را دوست دارد گمان نکنید که یک رقیب پیدا کردهاید و بنا را بر مخالفت و لجبازی نگذارید که هر طور شده او را از چشمش بیندازید. به جای اینکه روبهرویش بایستید در کنارش باشید. دستش را بگیرید، بگذارید حرف بزند، از احساساتش بگوید، حتی در خرید هدیه برای کسی که دوستش دارد کمکش کنید تا اعتمادش جلب شود و فراموش نکنید که در هر صورت عشق اصیل و همیشگی او شما هستید.