نقل و انتقالات تبلیغاتی و اشتباهات انتخاباتی
نقل و انتقالات در 2 تیم پرطرفدار ایران یعنی استقلال و پرسپولیس بیشتر از اینکه جنبه رفع نیاز داشته باشد یک کری خوانی بدون منطق است.
رضایت هواداران 2 تیم تهرانی اولویت اول نقل و انتقالات است و شاید کمتر به این موضوع توجه شود که کدام بازیکن در کدام پست موردنیاز است و این موضوع را در سالهای اخیر بارها مشاهده کردیم.
بازیکنانی که خواهان حضور در تیم قرمز بودند با پیشنهاد بالاتر سر از تیم آبی درآوردند و آنها که آبی پسند بودند که ناگهان سر از تیم قرمز درآوردند.این فقط یک دلیل میتواند داشته باشد.
شکست دادن رقیب در مقابل دیدگان هواداران خارج از چارچوب فنی و فقط در یک بازی رسانهای فصل قبل هنوز یادمان نرفته که مدافعی در بورس خرید افزایش بها قرار گرفت و بعد پرسپولیس یادش آمد که این بازیکن سابق خودش است و تیم رقیب هم پا پس نکشید تا جائیکه با یک جنجال و شکایت این مدافع آبیپوش شد اما بعد از دور افتخار رسانهای در مورد شکست دادن رقیب تازه فهمیدند که این خرید به درد تیم نمیخورد.
از این موارد در فوتبال زیاد داشتهایم اما در تیم های استقلال و پرسپولیس بیشتر از هرجایی دیگر نمود دارد.
این انتخابهای اشتباه در خرید بازیکنان،اشتباهاتی است که به انتخاب انجام میشود چراکه هر سرمربی تاکتیک مدنظر خود را دارد و بعید میدانیم همه این بازیکنان مشترک در قالب فنی هر دو مربی به یکشکل میگنجد، پس تنها موردی که باقی میماند کریهایی است که سکو را برای مدیرعامل و سرمربی امن میکند حتی اگر این خریدها منجر به خیر نشود.
انتخابهای اشتباه و اشتباهاتی که به انتخاب انجام میشود مضرات دیگری را به همراه دارد که قیمت بالای بازیکنان است.
قیمتها از 800 میلیون تومان شروع میشود و بازارگرمی مدیران برنامه چند روز ادامه مییابد تا جائیکه کی دو روزی تلفن همراه بازیکن و مدیر متبوعش خاموش میشود و پس از آنیک مصاحبه که:از تیم رقیب هم پیشنهاد دارم.
این فعلوانفعال ساده قیمت را به یک میلیارد میرساند و بعد همین بازی چند بار تکرار میشود و درنهایت یک میلیارد و دویست میلیون و قرارداد امضا میشود.
تا چند هفته آغازین لیگ این پیروزی سکوها را پررنگتر میکند و در تمام محافل فوتبالی کری خوانی حرف اول را میزند و بعد بازی به بازی مشخص میشود این فرشته میلیاردی دردی از تیم دوا نکرده و نقصان جای دیگری است و گاهی این ضربالمثل که آب در کوزه و ما گرد جهان میگردیم.
بازیکن به نیمکت تبعید میشود و همان خرید پرافتخار چماقی بالای سر آقای سرمربی ...
اینجا مدیرعامل نقشش عوض میشود و با هر انتقاد سینه ستبر میکند و سرمربی را نشان میدهد"کادر فنی خواست و ما هم جذبش کردیم".
اما باور کنید نقل و انتقالات در دنیا اگرچه تحت رقابت قرار دارد اما این روال فقط در مورد بازیکنان بزرگی صدق میکند که تأثیرگذارند مثل مسی، نیمار، رونالدو ...
باشگاههایی که امروز بازیکن سازی را بهعنوان یک راهکار اقتصادی درازمدت میشناسند کمتر به دنبال این میروند که بازیکن مدنظر رقیب را جذب کنند.
آنها از کمترین هزینهها بهترین بازیکنان را میسازند و نقش استعداد یاب های باشگاهها در این مورد بسیار پررنگ است.
آنجا انتخابها اگر اشتباه هم باشد هزینه زیادی متحمل نشدند و اگر هم درست باشد برای باشگاه یک انباشت سرمایه خواهد بود.
فصل و نقل و انتقالات فوتبال ایران است و خیلیها از این نمد برای خود کلاهی دوختهاند اما امیدواریم هر بازیکنی اندازه حقش پول بگیرد و مدیران و سرمربیان به فکر روکمکنی با رقیب قیمتها را نجومی نکنند.
اینها مجموعی از نقل و انتقالاتی تبلیغاتی و اشتباهات انتخاباتی در جذب بازیکن است.