پایان تلخ کلاس عرفانی یک زن متاهل با مرد غریبه در یک اتاق !

اداره مشاوره و مددکاری پلیس تهران بزرگ اعلام کرد: خیلی سریع جذب حرفهای استاد شد وهمینطور، نوع خاص رابطه ای که بین اعضای گروه در جریان بود . شرکت در کلاسها و گذران وقت با سایر اعضا به بهانه های مختلف بیشتر وقتش را پر می کرد و حاضر نبود به هیچ عنوان از این برنامه ها و افراد صرفنظر کند . حتی ازدواج و شرط هایی که شوهرش برای ترک این کلاسها برایش گذاشت و حساسیتی که بروی نوع روابط افراد گروه نشان داده بود .برای آرام کردن اوضاع در ظاهر به همسرش قول داد تا ارتباط خود را با این افراد قطع کند اما نتوانست وباز هم پنهانی در این کلاس ها شرکت می کرد .تا اینکه یک روز یکی از اعضای گروه پیشنهاد داد تا برای صحبت در مورد مسائل مورد علاقه و وقت گذراندن به خانه مهسا بروند .و او هم بدون توجه به حساسیت همسر و بحث تاهل خود پذیرفت تا مرد غریبه را صرف شناخت در کلاس عرفانی به خانه ببرد .رابطه ای که از دید او خالی از اشکال بود و در بین بسیاری از اعضای گروه اعم از مجرد و متاهل جریان داشت و در واقع جاذبه ی این روابط خارج از عرف بود که آنها را به سمت شرکت در فعالیتهای گروهی کلاس سوق می داد تا شناخت از هستی و خدا و شعور کیهانی !!

با هم به خانه رفتند و مشغول گفتگو بودند که به طور کاملا تصادفی همسر مهسا برای بردن مدارکی که در خانه جا گذاشته بود از راه می رسد و همسرش را به همراه مرد غریبه در خانه می بیند و ....

حالا مهسا روبروی من نشسته و همسرش به خاطر خیانت Cheat درخواست طلاق داده و به هیچ عنوان قصد بازگشت ندارد . خودش را جمع کرده روی صندلی و انگشتانش گره خورده اند توی هم و نگاهش را به زمین دوخته . جوری خودش را جمع کرده و خم شده که انگار سنگینی بار پشیمانی را می توانی روی شانه هایش ببینی و حس کنی ! سکوت کرده و حرفی نمی زند شاید دارد تمام مسیری را که از چند سال پیش تا به امروز طی کرده در ذهن مرور می کند ونقطه ای که امروز روی آن ایستاده ! ازدست دادن همه زندگی اش به خاطر هیچ !! اینکه آیا همه آن داستانها ، ارزش اینهمه آبروریزی و از هم پاشیدن زندگی مشترکش را داشت ؟!

نظریه کارشناس

امروز عرفانهای وارداتی که اغلب زادگاه آن در کشورهای غربی است با سرعت غیرقابل تصوری به سوی کشور ما در حال نفوذ است.

ادامه فعالیت این گروهها در جامعه ایرانی با خطراتی چون اخذ پول زیاد از افراد، کسب پول های بادآورده کلان، تخریب قدرت کار و شغل در اعضا، ترویج بی بند و باری، از میان بردن احساس مسئولیت، هدایت کردن افراد به زندگی پرحیله، بی رحمانه و جنایتکارانه، فاصله گرفتن از ادیان الهی با توجیه تفسیر آزاد متون دینی، اشاعه مناسک و اعمال خالی از معنا و مفهوم، ایجاد تفرقه، شاخه شاخه کردن و برهم زدن وحدت، شبهه افکنی در مبانی اعتقادی و دور شدن از عمق و ژرفای دین همراه است.

هدف اصلی از تبلیغات و گسترش این فرقه ها کسب پول از مردم ناآگاه و بی اطلاع وگسترش

بی بندباری و روابط نامتعارف زن و مرد می باشد که توسط رهبران آنها به بی راهه کشانده می شوند.

فعالیت این فرقه های نوپدید در راستای قداست‌زدایی از پیامبران و نادیده گرفتن رسالت آنهاست تا از این طریق اقدام به براندازی ادیان آسمانی کنند و از شاخص های مشترک میان آنها عضوگیری‌های غیرمعمول، بنیانگذاران فرهمند، هزار پاره کردن حقیقت، وجود مرزهای مشخص با دینداران الهی، در توهم خدا شدن از سوی اعضا و سران، پراکنده‌گویی و التقاط و بهره‌گیری از زبان‌ها و نمادهای مشترک و... است.آسیب های ناشی از گسترش این فرقه ها در جامعه رواج فرهنگ ضدیت با ارزشهای انسانی و بشری، رواج فرهنگ ضدیت با دین و ارکان آن، جعل تاریخ و حرکت پیامبران و نقش شیطان Evil در انحرافات جامعه بشری، ترویج بحث بی بندو باری و انواع مفاسد اخلاقی و...

می باشد.

از بعد حقوقی نیز اگر کسی پیرو این آیین ها نیز نبوده اما در تبلیغ آن شریک باشد، به جرم Crime نشر اکاذیب، فساد و ارتکاب به اعمال مجرمانه و ... در صورت اثبات با توجه به میزان جرایم به جریمه نقدی، شلاق Whip یک تا پنج سال زندان، حبس تعزیری و یا تا سر حد حبس ابد و اعدام execution نیز محکوم خواهند شد و هیچگونه تخفیفی شامل حال آنها نخواهد بود.یکی از اصول برخی عرفانهای انحرافی جواز عدم اعتقاد به هیچ دین و مکتبی است، یعنی فرد صرفنظر از هرگونه اعتقاد حتی عدم اعتقاد و ایمان به خدای واحد می تواند از شبکه شعور الهی استفاده کند. این اصل در واقع برای جذب جوانان و افراد دین گریز است؛ به عبارت روشنتر این راه میانبری است که فرد را حتی بدون انجام واجبات به وصال خدا می رساند و او را از لطف خدا سرشار می کند امّا این خدا در عرفانهای انحرافی نه آن خدایی است که ما می پرستیم بلکه خدایی است که نه محرم نا محرم دارد، نه ایمان به امام و پیامبر و نه دین و مذهب خاصی!در واقع این مسیر میانبری است بسوی پرتگاه مرگ، مرگ معنوی که به مخاطبش یقین می رساند که وجوب واجبات برای هزاره حاضر قدیمی است و کهنه پس مخاطبش را ناگزیر می سازد تا با درک این مطلب برای خود واجبات دیگری را مانند نشستن چندین ساعته به صورت ریلکسیشن، قرار گرفتن در هرم جمع مرید و.. را برای خود واجب کند. مهمترین اشکال و انحراف این فرقه مبارزه آرام و اصطلاحا زیر پوستی با دین و اعتقادات مردم است.غیر وحیانی دانستن قران، اهانت به رسول گرامی اسلام صل الله علیه و آله ،غیر معصوم خواندن ائمه اطهار صلوات الله علیهم، شرک دانستن زیارت قبور ائمه اطهار، تمسخر رجعت و مهدویت، تمجید از شیطان و موحد خواندن وی، ، ترویج زیرکانه تناسخ، نفی برخی از مسلمات مانند ادعای وجود نداشتن حضرت عزرائیل ،لمس و تماس غیر شرعی با بدن زنان نامحرم به بهانه درمان عرفانی و ده ها انحراف دیگر.کسانی که وارد این فرقه شدند نسبت به انجام فرائض دینی بی‌موالات شدند. دختران مذهبی که وارد این فرقه‌ها شدند اکنون دیگر حجاب ندارند. برخی از افراد ‌مذهبی‌ه که از شاگردان برخی عرفا بوده‌اند وقتی وارد این فرقه شدند کم‌کم منحرف شدند. مانند مهسا که درگیر روابط آزاد و موازی با کلاسهای عرفانی دروغین گردیده و مانند بسیاری از افراد زندگی مشترک خود را قربانی حفظ روابط نامتعارف و خارج از عرف جامعه با اعضای این گروه ها نمود .گروه هایی که اگر چه نام عرفان را به یدک می کشند بیشتر از آنکه به معنویت گره خورده باشند به خواسته ها و شعارها و باورهای سطحی متصلند و با مجموعه ای از نماد ها و اعتقادات ساختگی به تخریب باورهای اصیل و عمیق مذهبی افراد و همچنین رواج انحرافات اخلاقی مشغولند .امروزه بیشتر از هر زمان دیگری نیاز به برخورد جدی با این فرقه های انحرافی که هویت دینی و ملی جوانان و نوجوانان جویای حقیقت و لذت معنوی حقیقی را نشانه گرفته اند احساس می شود . شهروندان ما باید با هوشیاری و ارتقاء دانش مذهبی خود و توجه به نشانه ها و علائم انحرافی بودن جریان هایی که با آنها روبرو می شوند از باورها و ارزشهای دینی خود و اعضای خانواده ی خود محافظت نموده و بیشترین نقش را در شکل گیری هویت دینی نوجوانان و جوانان ایفا نمایند پیش از آنکه این جوانان در مسیر ارضا کنجکاویهای مذهبی خود در دام این فرقه های انحرافی گرفتار آمده و زندگی شخصی ،معنوی و آینده پیش روی خویش را قربانی این باورهای ساختگی نمایند !