//
کدخبر: ۱۵۸۵۰۷ //

آقای وزیر آموزش و پرورش، لطفاً کمی‌ واقع‌بین باشید!فرهنگیان از این شعارها خسته شده‌اند

آقای وزیر آموزش و پرورش، لطفاً کمی‌ واقع‌بین باشید!فرهنگیان از این شعارها خسته شده‌اند

 محسن احمدوندی؛ آقای بطحایی، وزیر محترم آموزش‌و‌پرورش، در جلسهٔ علنیِ امروزِ مجلس شورای اسلامی گفته‌اند: «گرفتن هرگونه وجه اجباری در مدارس از دانش‌آموزان اکیداً ممنوع است.» این حرف برای همهٔ ما آشناست و سناریویی تکراری را به خاطر ما می‌آورد. هر سال در اوایل مهر خبرنگار صداوسیما به چند مدرسه سرک می‌کشد و با چند تا از پدر و مادرها مصاحبه می‌کند و می‌پرسد که آیا شما در حین ثبت‌نام فرزند‌تان هزینه‌ای هم پرداخت کرده‌اید؟ آنها هم اغلب با لحنی گلایه‌آمیز می‌گویند، بله. بعد هم آقا یا خانم خبرنگار، داخل مدرسه می‌شود و چهرهٔ مدیر مدرسه را شطرنجی می‌کند و از او می‌پرسد که آقای محترم، شما چرا از مردم برای ثبت‌نام بچّه‌هاشان در مدرسه پول گرفته‌اید، مگر نمی‌دانید این کار خلاف قانون است؟ مدیر بدبخت هم که شوکه شده است، یا سکوت می‌کند و یا اگر هم حرفی دارد نمی‌زند، و اگر هم می‌زند، دیگر آن بخش از مصاحبه را ما نه‌ می‌بینیم و نه می‌شنویم، چون لزومی ندارد حرف او شنیده شود. بعد از این، دوربین روی چهرهٔ یکی از مسئولان رده بالای آموزش‌و‌پرورش زوم می‌کند و از او پرسیده می‌شود که آقای مسئول، مگر نمی‌دانید که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تحصیل تا پایان دورهٔ متوسطه باید رایگان باشد؟ آقای مسئول هم بادی به غبغب می‌اندازد و می‌گوید: «بله، همین‌طور است که شما می‌فرمایید، طبق فلان اصل قانون اساسی تحصیل تا پایان دورهٔ متوسطه برای همه رایگان است و اگر تخلّفی صورت بگیرد، ما با متخلّفان برخورد قاطع خواهیم کرد.» می‌بینید که این سناریو چقدر برای ما آشناست و چقدر کلیشه‌ای و مضحک به نظر می‌رسد. لااقل در سال‌های اخیر همهٔ ما بارها این سناریو را دیده‌ایم و شنیده‌ایم.

در نظر اوّل بعید می‌دانم کسی با حقّ تحصیل رایگان مخالف باشد، سخن آقای وزیر هم سخن زیبا و شیکی است. اما بگذارید به واقعیّت موجود آموزش‌و‌پرورش هم نظری بیندازیم و ببینیم آیا در واقعیّت هم شرایط لازم برای اجرای این اصل قانون اساسی هست یا نه؟ من در اینجا نه به عنوان منتقد نظام آموزشی کشور، بلکه به عنوان یک معلّم که به سال‌های میانی خدمتش رسیده است و جزئی از بدنهٔ آموزش‎وپرورش است و همیشه به معلّم بودنش بالیده و با افتخار از شغلش حرف زده است، با شما سخن می‌گویم. در چند سال اخیر که پی‌گیر سرانهٔ دانش‌آموزان مدارس بوده‌ام و گاه و بی‌گاه مبلغ آن را از مدیران مدارس و مسئولان حسابداری ادارهٔ آموزش‌و‌پرورش استانم پرسیده‌ام، سرانهٔ سالانهٔ هر دانش‌آموز در مدارس استان من یعنی کرمانشاه [به شهرهای دیگر کشور نمی‌پردازم، چرا که نمی‌خواهم حرف غیرمستندی زده باشم و خدایی ناکرده سخن کذبی را سر هم کرده باشم] در برخی سال‌ها صفر تومان بوده است، در برخی سال‌ها تقریباً هزار و پانصد تومان و در برخی سال‌ها حدوداً به سه هزار تومان رسیده است. یعنی برای مثال یک مدرسهٔ روستایی که سی نفر دانش‌آموز دارد، اگر شانس بیاورد و سرانه‌ای به دانش‌آموزانش تعلّق بگیرد، بین چهل و پنج هزار تومان تا نود هزار تومان توی دخلش خواهد بود. حالا شما فرض کنید، مدیر چنین مدرسه‌ای هستید، یک مدرسهٔ روستایی که بیست سال یا بیشتر از ساختش گذشته است، راه‌آب مستراحش کیپ شده است، دو تا از شیشهٔ پنجره‌هایش شکسته است، دستهٔ در یکی از کلاس‌هایش تعمیر لازم دارد، در طول سال حداقل ده پانزده تا ماژیک وایت‌برد و یکی دو تا تخته پاک‌کن می‌خواهد، برای دستشویی بچّه‌ها یک آفتابه و چند مایع دستشویی ضروری است، شاید خدایی ناکرده شما به عنوان مدیر هم قصد داشته باشید به سه نفرِ برترِ کلاس، بعد از امتحانات ترم اوّل جایزه‌ای بدهید، مثلاً یک بسته مدادرنگی یا یک دفتر نقّاشی، و هزینه‌های دیگری که شما همین الان می‌توانید در ذهنتان ردیف کنید و نیاز به تک‌تک برشمردن آنها از سوی من در اینجا نیست. فلاکت را ببینید که در قرن بیست‌ویکم من از چه ضروریاتی در آموزش‌و‌پرورش کشورم سخن می‌گویم. با وجود این، شاید مسئولی بگوید این مثال‌هایی که من زده‌ام سیاه‌نمایی است، مدارس ما که همه تازه‌سازند، راه‌آبشان هم نمی‌گیرد، شیشه‌هاشان هم نمی‌شکند، درهاشان هم همه ضدسرقت‌اند و تعمیر نمی‌خواهد، اما اگر شما به همراه همین آقای مسئول و آقای وزیر به شهر من بیایید، مدارسی را به شما نشان می‌دهم که همه چیز هستند جز مدرسه و آنگاه است که مرا متهّم به سفیدنمایی! هم خواهید کرد. یکی دو مورد هم نیست، لااقل نیمی از مدارس ما چنین وضعیّتی را دارند.

حالا سؤال من از آقای وزیر این است: «جناب آقای بطحایی، اگر شما مدیر مدرسهٔ چنین روستایی باشید، آن را با کدام پول اداره می‌کنید؟ از بودجهٔ هنگفت تخصیص‌یافته خرج می‌کنید یا از جیبتان می‌گذارید؟ آقای وزیر، من به عنوان یک معلّم رسمی با بالاترین مدرک تحصیلی دانشگاهی در این کشور ماهی یک میلیون و نهصد هزار تومان دریافتی‌ام است و با این تورّم سرسام‌آور این روزها خرجم بر دخلم پیشی گرفته است، باور بفرمایید مدیران و معلّمان شما ـ که یکی‌شان من باشم ـ ندارند که از جیبشان بگذارند، و اگر داشتند و می‌گذاشتند، کار زیادی نکرده بودند، خدمتی بود به میهن‌شان که از دل و جان دوستش دارند و محبتّی به بچّه‌های سرزمینشان که چون فرزندان خود به آنها مهر می‌ورزند. من در سال‌های تحصیل و تدریسم، کم ندیده‌ام معلّمانی را که از جیب خودشان برای شاد کردن دل دانش‌آموزان‌شان هزینه کرده‌اند، شما هم لابد کم ندیده‌اید؛ اما این روزها جیبمان خالی است، باور کنید اگر داشتیم باز هم فداکاری می‌کردیم و از دل و جان می‌بخشیدیم، اما روی روزگارش سیاه که نداریم. آقای وزیر، اگر کمک‌های مردمی نباشد، مدارس ما با کدام بودجه می‌توانند به حیات رو به موت خود ادامه دهند؟ از قید «اجباری» در کلام‌تان استفاده کرده‌اید، تا شاید اگر آدمی مثل من بر شما خرده‌ گرفت، بگویید «اجباری» نمی‌توان از خانواده‌‌ها پول گرفت، اما اگر خانواده‌ای، «اختیاری» به مدرسه کمکی کرد، دستش درد نکند. چه بهتر از این! اما آقای وزیر، این روزها کدام خانوادهٔ ایرانی ـ که طبق آمارهای رسمی خودتان نزدیک به نیمی از ‌آنها زیر خط فقرند ـ  از سر میل و رغبت، از شکم زن و فرزندش می‌گیرد و به مدرسه کمک می‌کند؟ آقای وزیر، حرف‌هایتان زیباست، شیک است، اما به دل نمی‌نشیند، چون با واقعیّت موجود همخوان نیست. شما در آسمانید و ما در زمین. شما در بهارستان سخن می‌گویید و ما در خزان‌ستان نشسته‌ایم. پایین بیایید، کنار ما بایستید، بیایید تا با هم به روستای ما برویم، ما روستاییان هنوز با وجود تمام تنگناهای معیشتی مهمان‌نوازیم. یک سال مدیر مدرسهٔ روستای ما باشید، اگر توانستید آن را با سرانهٔ چهل و پنج هزار تومان اداره کنید، وزارت برازندهٔ شماست؛ در غیر این صورت، انتظار نداشته باشید ما حرف‌هایتان را بشنویم و با میل و رغبت بپذیریم. این‌ها که می‌گویید حرف است. شعار است. ما فرهنگیان از این شعارها خسته شده‌ایم. حتّی حنای حرف‌هایتان برای دانش‌آموزان و والدین هم دیگر رنگی ندارد. آقای وزیر لطفاً کمی واقع‌بین باشید. خواهش می‌کنم فقط «کمی» واقع‌بین باشید.

 

برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.
آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۱۵۸۵۰۷ //
ارسال نظر