//
کدخبر: ۱۸۹۸۰۵ //

هر شب با کابوس مرگ ملیکا از خواب بیدار می شوم/تنها راه نجات من مرگ است!

وقتی وارد اتاق محل جنایت شدیم قاضی با دیدن تصویر هولناکی که مقابلش قرار گرفت، چهره اش در هم رفت و به عینه می شد بغضی که گریبانش را گرفته بود مشاهده کرد. مقابل او دخترک خردسالی بود که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود. در همان تحقیقات اولیه معلوم شد نام دخترک ملیکا است و تنها چند بهار از عمرش که اکنون به خزانی خونین تبدیل شده بود می گذرد.

به گزارش فرتاک نیوز،

کمی آن سوتر مرد جوانی مدام فریاد می زد و برای قاتل دخترک خط و نشان می کشید، در همان نگاه اول تصنعی بودن این رفتارها قاضی کارکشته دادسرای جنایی را وادار کرد تا دستور تحقیق از پدر دخترک را صادر کند ساعتی بعد مرد جوان در حالی که به پهنای صورت اشک می ریخت به یکباره سکوت را درهم شکست و به قتل ملیکا که آرام در گوشه ای از اتاق چشمانش به سقف خانه خیره مانده بود اعتراف کرد.

 مرد جوان گفت: من قربانی هوس شدم و به دلیل علاقه به دختر همسایه از آنجا که ملیکا را سد راه خود برای جدایی از همسرم می دانستم او و همسرم را کشتم.

پس از چند ماه دادگاه و درخواست قصاص متهم یک روز قبل از مجازات مرگ به نگارنده گفت: بگویید زودتر حکم مرا اجرا کنند، هر شب با کابوس مرگ ملیکا از خواب بیدار می شوم و اکنون تنها راه نجات خود را مرگ می دانم. روزی که قرار بود حکم مقابل زندان به اجرا در آید، مردم از گوشه و کنار شهر در این محل جمع شده بودند، قاضی اجرای احکام حکم را مقابل مردم خواند. پدر و مادربزرگ ملیکا، عکس او و مادرش را در دست داشتند، وقتی طناب دار به گردن متهم حلقه زد نگاه او به چهره معصومانه ملیکا در قاب کوچک عکس گره خورد. وقتی پایه جرثقیل به حرکت در آمد، مرد محکوم همچنان به عکس دخترک خیره مانده بود...

دخترک همانند عروسکی زیبا به نقطه نامعلومی چشم دوخته بود و مادربزرگش زیرلب برای او لالایی می خواند. 

 

برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.
آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۱۸۹۸۰۵ //
ارسال نظر