جوانان پرانرژی و مستعد؛ امیدآینده کرمانشاه
به باورمن؛ نسل جوان کرمانشاه؛ نسلی مستعد، پویا، توان مند، خلّاق و نوآور و ایده پرداز است.
حشمت اله سلطانی؛ نسل جوان کرمانشاه؛ با بیکاری دست و پنجه نرم میکند. درآمدی ندارد. ازنظرمالی ضعیف است. دغدغه آینده را دارد، اما به باورمن؛ نسلی مستعد، پویا، توان مند، خلّاق و نوآور و ایده پرداز است.
الزامات بهرهگیری درست و به موقع از این نسل؛ در گرو دیدگاه مسئولان، نوع نگرش به هستی، بینش و تخصص مدیریتی، برنامه ریزی، تخصصی و علمی عمل کردن و پرداختن به ضرورت هاست.
ساختار اندیشهای و فرهنگی جامعه را مردم، راسا و مستقلا نمیسازند، بلکه این جریان نظام سیاسی و حاکمیت موجود و دولتهای برخاسته از آن است که مسئولیتهای مهم و اساسی رابر عهده دارند. این درست است که مردم؛ خود باید بخواهند و فرهنگ رفتاری درست و مطالبهگری مناسب و متناسب با اوضاع را داشته باشند، مع الوصف بدون همراهی و همکاری حاکمیت و دولت؛ کارخاصی از دست مردم و به ویژه جوانان بر نمیآید.
در کرمانشاه؛ سالیان متمادی است که ناسیونالیسم وطنی نعل وارونه میزند. در ظاهر رفتارخاصی دارد، فریاد میزند، سخن رانی منطقی می کند، از اقتصاد و معیشت میگوید، گاهی ژست تکنوکرات بودن میگیرد، گاهی به مردم نگاه عاقل اندرسفیه می کند و دست به رفتارهای پوپولیستی می زند و عجیبتر از همه آن که، همهی این ترفندها را در سایه جلسه بازی، نمونهسازی، بومیگرایی و فریاد " واکرمانشاها " انجام میدهد.
شاید در فیلمهای وسترن یا غربی ( غرب وحشی ) دیده باشید که وقتی گروهی دزد با اسب و اسلحه، به یک قطار حامل طلا و کالاهای ارزشمند، دستبرد میزدند و میکشتند و غارت میکردند، نعل اسبهای خودشان را وارونه می زدند تا ردیابها، فکر وارونه بکنند و نتوانند ردّ دزدها را بزنند، این درحالی بود که کلانتر محلی و گاهی شهردار شهر و یا مقامات دیگر با دزدها، هم دست بودند که البته بعدا به رسم قهرمان پروری و تبلیغ فرهنگ غربی، نهایتا دزدها، دستگیر یا کشته و کلانتر و مقامات ذی مدخل هم، افشاء و به سزای اعمال شان میرسیدند.
در کرمانشاه؛ سال هاست عده ای به اسم تجارت و اقتصاد و بازار و صنعت و این چیزها، دارند نعل وارونه میزنند و خودشان راهم، کشته- مردهی کرمانشاه، جا میزنند، اصالت و لهجه کرمانشاهی خودشان را به رخ روستاییهای مهاجر میکشند و برخی مدیران هم، حافظان خوبی برای سرمایههای بادآوردهی آنها هستند و انصافا در تملق و چاپلوسی و سیاست بازی و لابیگری و کارچاق کنی، دست جناب وینستون چرچیل و مارگارت تاچر را از پشت بستهاند.
حضرات شاغل در بازار سرمایه هم، سرمایههایشان را یا در استانها و کشورهای دیگر بردهاند، یا برای خالی نبودن عریضه بخش کوچکی از خروار را در کرمانشاه گذاشتهاند و بخش عمده آن را انتقال دادهاند و همهی این شاهکارهایشان راهم به بهانه ضعف فرهنگ سرمایهگذاری و سرمایهپذیری، به منصه ظهور و بروز رساندهاند که ابر بدهکاران بانکی هم، عقل و درایت اقتصادیشان به پای اینها نمی رسد!
بله؛ بومی گرایی و توجه به اشخاص، تواناییها، ظرفیتها و فرهنگ بومی، بسیار خوب و بجاست و من هم کاملا موافق آن هستم، اما کدام بومی، کدام فرهنگ، کدام تخصص و با چه هدفی؟! هدف و نیت، مهم است. مردمی بودن؛ مهم است. مردم را نادان و ناآگاه فرض نکردن، مهم است، کاربی منت و تنها برحسب وظیفه ذاتی انجام دادن، مهم است. ارتقای عملی سطح علمی و تکنیکی جوانان و سرمایه گذاری واقعی برای آنها کردن، مهم است. به جوانان مستعد و خلّاق، میدان دادن و آنها را به حساب آوردن، مهم است. همه کم و بیش میتوانند سخنرانی کنند، چهارتاجوان دانشگاهی و غیر دانشگاهی هم میتوانند شب و روز جلسه بگذارند و شاید خروجی جلساتشان هم، خیلی بهتر و کیفی ( تر ) از جلسات رسمی دولتی و اداری باشد، برای این که بسیاری از جوانان هوشمند و ایده پرداز، با ذهن پاک، نیت پاک و با اخلاص و هدف پاک، باهم جلسه میگذارند، به فکرباندبازی و رییس بازی و زیاده خواهی و جاه طلبی و لابی گری و باندبازی نیستند. هرچقدر که از تعداد جلسات بیهوده و وقت گیر و هزینهبر، کاسته و بر کار و تلاش و ارایه پیشنهاد و ایده مناسب و موثر، افزوده شود، کارها بهتر پیش می رود. چه بسا از دل برخی از همین جلسه بازیهاست که لابیگران به رانتهای اطلاعاتی و اقتصادی دست می یابند و پدر مردم را در می آورند. حفاظت از اطلاعات اقتصادی و روش ها و فرایندهای آن، بسیار مهم و حیاتی است و ما نمونههای زیادی از سوءاستفادههای کلان از این رانتها را دیدهایم. باشد که نظم اداری انقلابی و جهادی بدون ریا و شائبه، جای این بروکراسی دست و پاگیر اداری رابگیرد و دست نامحرمان و دزدان، از سفره انقلاب و مردم، برچیده شود.
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.