آرای سفیدمان را سیاه نکنیم
کسانی که گرایشات سیاسی قوی مشخصی که جهتگیری رفتار سیاسی آنها را تعیین کند، ندارند که در ادبیات سیاسی رأی خاکستریها جا افتادهاند.
داوود پرچمی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی به تحلیل آرای سفید و سیاه در انتخابات پرداخته است.
متن کامل یادداشت داوود پرچمی به شرح زیر است:
در روز همایش حامیان آقای دکتر رئیسی در مصلای تهران طبق معمول با کنجکاویهای جامعهشناسانه سعی در کسب شناخت و یادگیری بیشتر از مردم داشتم. افراد گوناگونی بودند. از همه طبقات به نظر میرسدیدند، از همه اقشار، همه سنین، زن و مرد، تنها یا با دوستان یا با خانواده. آنچه برایم مسلم بود در چهرههایشان عزم جزمی دیده میشد که آمده بودند تا در نه به وضع موجود و تغییر برای مردم مؤثر باشند. چهرههایی را میدیدم که شاید با قضاوت سطحی و ظاهربینی و بیرون از آن فضا گاه با توجه به تفکر قالبی موجود باور حمایت آنان از آقای رئیسی برای دیگران کمی دشوار به نظر بیاید. خیلی شیک و مدرن. اما آنها آمده بودند و عددشان هم کم نبود، آنقدر بودند که توجه را بهخود جلب میکردند. بعضی از این افراد که خانوادگی هم آمده بودند نشان میداد خارج از تفکر قالبی نسبت داده شده به حامیان اصولگرایی هستند.
با جوانی که ظاهرا دانشجوی فنی هم بود صحبت کردم، شلوار جین پوشیده بود و کلاهی بیس بالی بر سر. میگفت آن هندوانه را باز کردیم خراب بود امیدوارم این یکی خوب دربیاد. هر چند تردید داشت اما از ادامه وضع موجود برای کشور نا امید بود. درباره خود میگفت: "من مهندسم. ما اعتقاداتمان نسبت به دین و کشورمان ضعیف نیست. اصلا مشکل ما این چیزا نیست، مشکل من این است که خانمم را عقد کردهام، چون بیکار شدم دارد کارمان به طلاق میکشد". این پدیده مرا وادار کرد که این یادداشت را در آخرین روزهای قبل از انتخابات بنویسم.
در ادبیات سیاسی رأی خاکستریها جا افتاده است. کسانی که گرایشات سیاسی قوی مشخصی که جهتگیری رفتار سیاسی آنها را تعیین کند ندارند و معمولا تحت تأثیر جو انتخابات و با پیروی از تصور رفتار اکثریت تصمیم میگیرند که چگونه رفتار کنند. این گروه بیش از گروههایی با جهتگیری مشخص به امواج رسانهای، جنگ روانی و مدیریت افکار عمومی حساسیت نشان میدهند. جریانهای سیاسی مقابل هم، در کارزارهای سیاسی و کمپینهای انتخاباتی با همین نگاه به سراغ این بخش از آراء میروند.
من دو اصطلاح دیگر هم که کمتر مورد بهرهبرداری هستند و تعاریف نسبیتری دارند را نیز مطرح میکنم، رأی سفید و رأی سیاه. برخی رأی سفید را رأی خالی که در آراء باطله محسوب میشود مینامند. میتوان قرارداد کرد که هرکس به گروه ما رأی میدهد رأی سفید و هر کس به گروه رقیب ما رأی میدهد رأی سیاه است. اما با نگاهی دیگر میتوانیم هر کس با قبول کلیت نظام و با قصد تداوم حرکت نظام سیاسی براساس شناخت و سلیقه خودش وارد عرصه انتخابات میشود و صرفنظر از گزینه انتخابی او رأی میدهد، رأی سفید بنامیم. در مقابل کسانی که مشارکت نمیکنند و یا اگر مشارکت هم میکنند برای ایجاد تغییر ساختاری و اساسی در نظام سیاسی رأی میدهند را رأی سیاه بنامیم. به عبارتی رأی سیاه، رأی کسانی است
که یک نظام سیاسی را قبول ندارند یا مشارکت نمی و یا مشارکت منفی می کنند. برای آنکه راه تغییر ساختار شکنانه نظام را هموار کنند به کسانی رای می دهند که با گرایش آنها همسویی بیشتری دارند.
با مرور و تحلیل محتوای سخنرانی های برخی نامزدها، عناصری در سخنانشان مشاهده می شود که خواسته یا ناخواسته، رو به سوی آرای سیاه دارد. در بسیاری از موارد بجای رقابت با رقبای انتخاباتی، بیان برنامه ها و نه وعده ها، بیان صادقانه، واضح و شفاف علل عدم موفقیت در عمل به وعده هایی که داده بودند و ناتوانی و ناکارآمدی در حل مشکلات مردم، مطالبی بیان می شود که موجب تضعیف نظام و کاهنده مشروعیت آن است.
شنیدن مطالبی که تضعیف، ایجاد شبهه و ابهام نسبت به برخی ارکان نظام بویژه نهادهای انقلابی که تامین کننده امنیت کشورند و یا قوه فضائیه که باهمه نواقص آن _همانند قوه مجریه و قوه مقننه _ تامین کننده ضمانت اجرای رعایت قوانین است، و یا صدا و سیما که شائبه جانبداری آن از دولت در فرایند انتخابات کم نیست، و زیر سئوال بردن کلیت نظام با بیان عدم وجود آزادی، از زبان کسانی که دارای مسئولیت های سطوح بالای کشورند جای تعجب است. کسانی که برای وجود همین کاستی ها باید جوابگوی مردم باشند گناه آن را به گردن چه کسی می اندازند؟
به نظر می رسد قرار گرفتن در کوران مبارزات انتخاباتی و نیاز به پیروزی در این انتخابات موجب شده سخنانی بیان شود که کسانی که نظام را قبول ندارند و تداوم وضع موجود را راهی برای دگوگونی ساختاری و ساختار شکنی تلقی می کنند، به سوی این سخنان جلب شوند. به عبارتی دیگر صاحبان آراء سیاه یعنی کسانی که به هر دلیلی نظام را قبول ندارند و شامل ضد انقلاب، منافقین، خانواده کسانی که بدلیل ظلم به مردم محکوم شده اند و امثالهم مخاطبی برای شنیدن این پیام ها باشند.
شاید نتوان به این نامزدها خرده گرفت. هر چند عقل و تدبیر و اخلاق و انصاف معیارهای مطلق داوری هستند اما نمی توان برای کسی تعیین تکلیف کرد که در تبلیغات خود چگونه باشد. حتما پس از انتخابات مراجع ذیصلاح به تخلفات انتخاباتی و تایید صلاحیت های بعدی توجه خواهند کرد. اما روی سخن با رای دهندگان است. چرا باید عده ای از رای دهندگان بگونه ای رای بدهند که آرای پاک و سفیدشان در کنار آراء سیاه قرار گیرد و موجب انباشتگی آنها شود.
بطور کلی دو جریان سیاسی اصولگرا که بر آموزههای انقلاب اسلامی استوار است با نمایندگی آقای رئیسی و اصلاح طلب که مبانی آن بر گرفته از مدرنیته و در روبناهای خود اسلامی هم شده است ، با نمایندگی آقای روحانی، در انتخابات مقابل هم قرار دارند(صرف نظر از کاستیها و نواقصی که در برخی اعضای هر دو گروه وجود دارد). اصول گرایان تکلیفشان روشن است آرای آنها مطابق میل دشمنان داخلی و خارجی نظام نیست و هیچ هم افزایی با آراء سیاه ندارند. اما بدنه اصلاح طلبی که بی شک بخش زیادی از آنها رویه خود را برای اداره کشور مناسب تر می دانند و با پذیرش قواعد بازی در انتخابات وارد می شوند، به کشورشان علاقه مند هستند و خواهان اعتلاء آن می باشند با این سئوال روبرو هستند که چرا باید بگونه رای بدهند که موجب تقویت آراء صاحبان آراء سیاه شوند. چرا بگونهای رای دهند که این رای خرسندی دشمنان کشورمان را در پی داشته باشد. دشمنانی که 37 سال برسر راه موفقیت کشورمان مانع قرار داده و عزیزترین جوانان ما را شهید کرده، بخشی از منابع ما را نابود، و از رفاه و آسایش و آرامش ما کاسته اند. بی شک آراء بدنه اصلاح طلبی از جنس آراء ضد انقلاب، معاند، مخالف کلیت نظام سیاسی کشور نیست و لذا انتظار می رود در این برهه حساس کشور هوشمندانه حساب خود را از آنان جدا نمایند. بگونه ای رای ندهند که در آینده پشیمان شوند و عندالله پاسخی برای رای خود نداشته باشند.
کمتر از 24 ساعت دیگر به پای صندوق های رای میرویم. از پای ننشینیم. همه باهم تلاش کنیم آگاهی مردم را ارتقاء دهیم. در همه جای ایران اسلامی، گرم و صمیمی، چهره به چهره، اقوام، دوستان، همسایگان، آشنایان، همشهریان و هم وطنان عزیزمان را به حضور در انتخابات دعوت کنیم. هم دست رفقا را بگیریم و هم دست مرددها را، با هم به پای صندوق های رای برویم و انتخاب اصلح کنیم.
کسی را انتخاب کنیم که معتقد است می توان با توکل بخداوند و با تبعیت از مقام معظم رهبری وهماهنگی با سایر اجزای نظام، با همت و عزم مردم ایران زمین، بویژه جوانان غیور و سرافراز آن ضمن تعامل سازنده و عزتمند با دیگر کشورها و حفظ استقلال مقتدرانه کشورمان در مقابل بیگانگان متجاوز به حقوق ملت ایران، براساس شریعت اسلام، ایرانی آباد و سربلند که رفاه دنیویی و رستگاری اخروی برای ایرانیان فراهم آورد و حامی و الگویی برای مستضعفان عالم باشد را بوجود آوریم.
در فرایند انتخابات و رای گیری همه باهم حضوری هوشمندانه داشته باشیم و در کنار و کمک دستگاه های مسئول و با رعایت قوانین، با نظارتی مردمی از رای خود صیانت کنیم و هرگونه تخلف که موجب خدشه دار شدن آراء مردم شود را به مسئولان و دستگاههای ذیربط اطلاع دهیم.
امید است فردا در جشن بزرگ انتخابات همه باهم با استعانت از خداوند متعال و اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام بهترین سرنوشت را برای کشورما عزیزمان ایران رقم زنیم.
به امید سربلندی روزافزون ملت مقتدر و مظلوم ایران
وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ