مهدیه قبل از ازدواج از من آبستن شده بود! / وقتی پدرش فهمید چاره ای نداشت
مجید برای اینکه قلب دختر مورد علاقه اش را به دست آورد با یکی از دوستانش از یک طلافروشی سرقت کرد.
مجید، ۲۰ساله که بخاطر دستبرد مسلحانه به یک طلافروشی همراه همدستانش به دادسرا منتقل شده بود در مقابل بازپرس قرار گرفت و گفت: در جست و جوی محبت به خیابان آمدم و به دختری دانشجو دل بستم. ارتباط من و مهدیه به جایی رسید که تصمیم به ازدواج گرفتیم، اما خانواده مهدیه مخالف این ازدواج بودند. به پیشنهاد مهدیه خودم را دانشجوی یکی از دانشگاه های معتبر کشور معرفی کردم و نزد خانواده وی طوری وانمود کردم که از یک خانواده پولدار هستم و وضعیت مالی مناسبی دارم.
وی ادامه داد: برای رسیدن به دختر مورد علاقه ام هر روز دروغ های بیشتری را سر هم می کردم و او نیز خانواده اش را برای ازدواج با من تحت فشار قرار داده بود، او حتی مقابل خانواده اش ادعا کرد که از من باردار است و کار از کار گذشته است، به همین دلیل خانواده او راضی به این وصلت شدند.
مجید گفت: همه اینها درحالی اتفاق افتاد که من حتی نتوانستم، مدرک دیپلمم را هم بگیرم در همین گیر و دار یکی از دوستانم که بارها کارهای خلاف انجام داده بود نزدم آمد و مرا برای سرقت Stealing مسلحانه از یک طلافروشی وسوسه کرد. من هم به امید پولدار شدن و برای حقیقت جلوه دادن وضعیت مالی ام نزد خانواده آن دختر، پیشنهادش را پذیرفتم.
وی در ادامه گفت: او از قبل سلاحی تهیه کرده بود و بدین ترتیب با طرح یک نقشه حساب شده، به طلافروشی دستبرد زدیم پس از آن هم بلافاصله طلاها را به مهدیه تحویل دادم و مقداری از آنها را هم به عنوان نشان خواستگاری در مجلس بله برون به او هدیه کردم. وقتی بقیه طلاها را به دوستم تحویل دادم او در قبال این سرقت خودروی پرایدی را برایم خرید تا به عنوان سهم من محسوب شود. از آن روز به بعد با خودروی مذکور کار می کردم تا این که ناگهان ماموران پلیس آگاهی به سراغم آمدند و دستگیر شدم.
بازپرس پس از شنیدن اظهارات متهم دستور بازداشت موقت او را صادر کرد.