بازخوانی پروندههای جنایی
زن نقش راهنما را داشت و مشتریان را که به بهانه گوجه یا بلال به پای بساط او میآمدند به محل و موقع تحویل هروئین هدایت میکرد.
اخبار حوادث همیشه و در تمامی برهههای تاریخ مخاطبان «پَروپا قرصی» داشته و از دههای گذشته تا به امروز همچنان در زُمره پربازدیدترین اخبار قرار داشته است، از سالیان دور نیز تعداد زیادی از خوانندگان، روزنامه را میخریدند تا صفحه حوادث آن را بخوانند.
اکنون نیز با حضور خبرگزاریها و سایتهای خبری، هر روزه بخش قابل توجهی از پربازدیدترین اخبار هر رسانهای به اخبار حوادث تعلق میگیرد و صحفه حوادث روزنامهها همچنان پربازدید و پابرجاست.
برای بازخوانی حوادث و پروندههای جنایی در دهههای گذشته به سراغ اخبار حوادث یکی از روزنامههای کثیرالانتشار کشور در دهه 50 رفتیم و در قالب سلسله گزارشهایی به بازخوانی این پرندهها البته با ادبیات و «قلم حوادثنویسی» خاص آن ایام (بدون دخل و تصرف در نحوه تنظیم آن) میپردازیم.
در ادامه سراغ حوادث و وقایع جنایی در 25 خرداد ماه سال 1355 رفتیم.
زن کور بلالفروش رابط باند بزرگ قاچاق هروئین بود
زن کوری که در تقاطع پارکوی ـ اوین گوجه و بلال میفروخت با باند فروش هروئین همکاری داشت؛ شوهر و پسر 16 ساله این زن او را در فروش و توزیع هروئین همکاری میکردند. زن کور نقش راهنما را داشت و مشتریان را که به بهانه گوجه یا بلال به پای بساط او میآمدند به محل و موقع تحویل هروئین هدایت میکرد.
رئیس باند قاچاقچیان هروئین «مطلب بدری» نام دارد و با به کار گرفتن این زن کور، شوهر و پسر او مدتها بود دور ازچشم مأموران به خرید و فروش و توزیع هروئین مشغول بود، مأموران اداره مبارزه با مواد مخدر در تعقیب باندی که در شمیران فعالیت داشت به این زن کور مشکوک شدند و با تعقیب وی توانستند محل فعالیت این باند را در آلونک یک باغ واقع در پارکوی کشف کنند.
زن کور شوهر و پسر وی به همراه مطلببدری رئیس و بهنام عضو دیگر باند دستگیر و تسلیم اداره دادرسی ارتش شدند همچنین ماموران یک باند فروش هروئین را در خیابان جمشید شناسایی و رهبر باند را که کارمند شرکت انتشارات «فرانکلین» است، دستگیر کردند.
شکارچی پسران 16 ساله به دام افتاد
مردی چند پسر 16 و 17 ساله را از شهرستانهای مختلف از جمله شیراز و اصفهان با این وعده که قصد دارد آنها را سرکار بگذارد با خود به تهران میآورد و بعد از اغفال، آنها را وادار به دزدی میکرد، این مرد «شاهپور» نام دارد و آخرین طعمه وی پسر 16 سالهای است که یک ماه قبل به خاطر اختلاف با خانوادهاش از منزل خارج شد و هنگامی که در گوشهای از حیات مسجد جامع تهران نشسته بود با این شاهپور آشنا شد.
شاهپور وقتی متوجه شد طعمهاش که در یک مغازه عطاری واقع در بازار کار میکند و با خانوادهاش اختلاف پیدا کرده از فرصت استفاده پیدا کرد و با وعدههای شیرین او را به مسافرخانه مولوی برد و با تهدید و تطمیع مدت یک ماه او را نزد خود نگه داشت و در این مدت وی را وادار به دزدی میکرد و به خاطر اینکه کسی متوجه اسارت پسر 16 ساله نشود در محلهای مختلف اقامت میگزید.
سرانجام چند روز پیش صاحب مغازهای که این نوجوان قبلاً در آن کار میکرد متوجه موضوع شد و جریان را به ماموران کلانتری 13 تهران اطلاع داد و مأموران شاهپور را دستگیر کردند.
در بازرسی بدنی که از این شخص به عمل آمد تعداد زیادی بلیط مربوط به شرکتهای مختلف مسافربری به دست آمد، شاهپور اعتراف کرد برای پیدا کردن پسرهای 16 و 17 ساله به شهرستانهای مختلف مسافرت میکرده و بلیطها را به خاطر این موضوع خریده است ضمناً معلوم شد در این مدت این مرد، دو پسر 16 و 17 ساله به نامهای «شاهرخ» و «فرخ» را نیز وادار به دزدی کرده است.
پروندهای در این زمینه تشکیل شد و متهم همراه پرونده به دادسرای تهران فرستاده شد؛ صانعی بازپرس شعبه یک دادسرای تهران این مرد را با قرار وثیقه به مبلغ 500 هزار ریال روانه زندان کرد، تحقیق در این مورد توسط مقامات مربوطه ادامه دارد.