زنگ موبایل آبروی دزد تازه کار را برد!
زنگ تلفن صدای موبایل داخل جیب پسر جوان که در صحنه یک تصادف به کام مرگ فرو رفته بود راز سرقت هایشان را فاش کرد.
چندی قبل ماموران پلیس تهران در جریان سرقت های سریالی 2 جوان موتور سوار در خیابان های شمال پایتخت قرار گرفتند و مشخص شد این 2 جوان زنان تهرانی را هدف سرقت های موبایل قاپی شان قرار می دهند.
به گزارش فرتاک نیوز،ماموران در ابتدا به سراغ دوربین های مداربسته رفته و تصویر دزدان خیلی زود به دست آمد اما با ماموران با مراجعه به آلبوم مجرمان سابقه دار پی بردند که این 2 جوان تازه کار هستند.
تصادف مرگبار دزدان تازه کار
تحقیقات پلیسی ادامه داشت که 2 جوان سوار بر موتور سیکلت هوندا در یکی از خیابان های شمالی تهران به خاطر سرعت زیاد با خودرویی تصادف کردند و روی زمین افتادند که یکی از آنها در همان صحنه تصادف به کام مرگ فرو رفت.
همین کافی بود تا تیم های امدادی و پلیس به محل تصادف اعزام شوند و در این مرحله جسد پسر جوان برای بررسی بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شد و در مسیر تلفن همراه پسر جوان به صدا در آمد که ماموران احتمال دادند از خانواده پسر جوان باشند اما وقتی تلفن موبایل را جواب دادند با صدای زن جوانی روبرو شدند که با جیغ و فریاد می خواست گوشی موبایلش را بازگردانند که در این مرحله مشخص شد گوشی موبایل زن جوان قبل از تصادف مرگبار پسر جوان به سرقت رفته است.
فرار مرگبار
ماموران با صحبت های زن جوان پی بردند که پسر جوان و همدستش قبل از تصادف مرگبار گوشی موبایل دختر جوان را به سرقت بردند و در صحنه فرار بودند که با یک خودرو تصادف کرده اند.
همین کافی بود تا جیب های پسر جوان که در تصادف به کام مرگ فرو رفته و همدستش که زخمی شده بود بازرسی شود که چند گوشی موبایل و دسته کلید سرقتی به دست آمد.
همدست جوان موبایل قاپ پس از بهبودی در بیمارستان به موبایل قاپی هایشان با همدستی دوستش که در صحنه تصادف به کام مرگ فرو رفته، اعتراف کرد و از سوی چند تن از طعمه هایشان هدف شناسایی قرار گرفت.
گفتگو با همدست سارق موبایل قاپ
چرا دزدی؟
دوستم فریبم داد و در این سرقت ها هیجان را دوست داشتم.
چه نقشی در باند داشتی؟
من موتورساز حرفه ای هستم و وضعیت مالی خوبی دارم اما یک سال قبل بود که در یکی از بوستان های جنوبی تهران با پرویز آشنا شدم و پرویز موتورسوار حرفه ای بود و آن روز شروع به صحبت کردیم و او گفت که حرفه ای موتورسواری می کند و من هم تخصصم را به رخ اش کشاندم. چند روزی از این ماجرا گذشته بود که پرویز پیشنهاد داد تا سرعت موتورش را بیشتر کنم.
نمی دانی علت این کارش چه بود؟
از او پرسیدم برای چی این کار را می خواهی انجام دهی و در خیابان های تهران نیاز به این همه تقویت موتور نیست. پرویز هم گفت که برای اجرای نقشه سرقتش می خواهد این کار را انجام دهد.
سابقه دار بود؟
نه. او مدتی بود که با یک باند سرقت منزل آشنا شده بود و با آنها برای سرقت خانه ها می رفت و نقش اسکورت را داشت. زمانی که به من پیشنهاد داد هم سرقت خانه انجام می داد و هم گوشی قاپی. پرویز از هیجان کار برای من تعریف کرد و از پول های بادآورده صحبت کرد، وسوسه شدم که با او همراه شدم.
چه شد که از سرقت منزل تغییر شغل به گوشی قاپی کردی؟
قبلا هم گوشی قاپی می کردیم. اما سرقت منزل استرس دارد. استرس اینکه صاحب خانه سر برسد. از طرفی معلوم نیست بتوانیم چیز با ارزشی سرقت کنیم. چون الان همه گاوصندوق استفاده می کنند و سرقت گاوصندوق هم زمان بر است از طرفی به خاطر کرونا دیگر خیلی از خانه ها خالی نیست. بعدم گوشی قاپی هیجان اش خیلی زیاد است.
پرویز دزدی می کرد؟
اوایل اینطور بود. اما بعد از مدتی به من آموزش داد. بعد از اینکه کلی تمرین کردم، هر دو سرقت ها را انجام می دادیم.
معمولا چند وقت یکبار این کار را انجام می دادید؟
این اواخر سرقت هایمان خیلی بیشتر شده بود. هیجانش یک طرف، ترس اینکه اگر دستگیر شویم هم ریخته بود و با خودمان می گفتیم تا الان که دستگیر نشدیم بعد از این هم دستگیر نمی شویم همین مساله باعث شد تا در سرقت ها رکورد بزنیم.
ماجرای دسته کلیدها چیست؟
دسته کلیدها برای سرقت از خانه ها بود. معمولا با خودمان می آوردیم تا اگر مورد خوبی دیدیدم و خانه ای بابا دندانمان گیر آمد سرقت کنیم.
بنا بر این گزارش، متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران پلیس تهران قرار گرفته اند.