فروپاشی یک خانواده با بدبینی همسر
ثنا که هیچ یک از شروط ضمن عقد را امضا نکرده به پایان سالهای عشق و اعتماد در زندگی مشترک رسیده است
ثنا دختر جوانی است که میگوید به تازگی درسش را تمام کرده و مهیای بازار کار است. مشتاق کار و به دست آوردن درآمد است و دلش میخواهد از درسی که وقت و انرژیش را برای آن گذاشته استفاده کند اما روزگار به این راحتیها هم با او کنار نیامده است. او داستان زندگیش را اینگونه روایت میکند: وقتی دبیرستانم به اتمام رسید همه هم و غم خانواده کوچک ما معطوف قبولی من در کنکور شد، خودم دانشآموز درسخوانی بودم اما به قدری رقابت در کنکور سنگین و نفسگیر است که واقعاً خانوادهها برای موفقیت بچههایشان مجبورند بیش از توانشان هزینه کنند. خانواده من هم فشار دو سالهای را برای موفقیت من در رشته پزشکی سرمایهگذاری کرد. سال کنکور در یکی از دانشگاههای معتبر تهران رشته پزشکی پذیرفته شدم. با هزار ذوق و شوق خودم را در هیأت پزشکی میدیدم که همیشه آرزویش را داشتم. بارها اسم و فامیل خودم را مینوشتم با پسوند دکتر تا ببینم که دکتر با نام و نام خانوادگیام میآید یا نه. روزهای سخت درس خواندن در رشته نفسگیر پزشکی آغاز شد. روز و شب درس خواندم و موفق بودم. با امیر حسین در همین روزهای شلوغ دانشگاه آشنا شدم. او هم دانشجوی پزشکی و یک سال جلوتر از من بود. خیلی زود این آشنایی منجر به ازدواج شد. باورم نمیشد که چطور در فاصله چند ماه و بین آن همه شلوغی درس کارم به ازدواج رسیده باشد. امیر حسین کمی متعصب بود و مدام من را کنترل میکرد. کشیکهای بیمارستان که شروع شد اول ماجرای غم انگیز زندگی من بود. هر کشیک را با جنگ و دعوا میرفتم و اصلاً تمرکز کاری نداشتم. هر شب چندین بار تماس میگرفت و این مسأله آزارم میداد. در دانشگاه هم مدام پاپیام میشد. رفتارش به گونهای مضحک بود که همکلاسیهایم دستم میانداختند. روزهایی میشد که از شوخی اطرافیان با رفتارهای امیر حسین اشک میریختم. سال پایانی دوره عمومی بود و فشار امتحانها که امیرحسین اصرار و پافشاری داشت که بچهدار شویم. میدانستم مسأله بچه را در این مقطع زمانی مطرح کرده بود که من هوس گذراندن طرح به سرم نزند. تا جایی که میشد مقاومت کردم. تهدید میکرد که اجازه درس خواندن و کار کردنم را نخواهد داد. مرتب خودم را سرزنش میکردم که چطور متوجه این رفتار بیمارگونهاش نشده بودم. جهنمی برایم ساخته بود که نمیتوانم تصورش کنم. مادر امیرحسین در جوانی به پدرش خیانت کرده بود همین مسأله سبب بروز مشکلات روحی در ذهن او شده بود. اوایل ازدواج این اختلال به شکل علاقه زیاد و بیمارگونه خود را نشان میدهد ولی کم کم آن چهره خشن و گزندهاش را نشان میدهد. شرایط برایم غیر قابل تحمل شده بود. موضوع را با پدرم در میان گذاشتم و از او خواستم کمکم کند. امیرحسین روابط خوبی با همکاران و دوستان و آشنایان داشت اما یک سلام و علیک معمولی از طرف من تمام سیستم عصبیش را مختل میکرد. دلم میخواست از چیزی که وقت و انرژیم را برایش هزینه کرده بودم استفاده کنم ولی با این وضع نمیشد. بارها و بارها به مشاور و روانشناس مراجعه کردیم؛ دو راه حل را پیش پایم میگذاشتند یا تحمل کنم تا شاید در آینده با تراپی حال امیر حسین بهتر شود یا از او جدا شوم و راه خودم را بروم. امیرحسین اعتقادی به تراپی نداشت و معتقد بود که من میخواهم ذهنش را از بیبند و باری خودم منحرف کنم. تحمل این حرف برایم سنگین بود و از طرفی نمیخواستم بچهای را وارد فضای ناسالم روابط خودم و او کنم. چاره را در طلاق و جدایی دیدم.
دادگاه به دلیل اینکه من شرط ضمن عقدی نداشتم اینکه همسرم مخالف کار و فعالیتهای من باشد را موجه میدانست اما بر پایه قرائن و اینکه ما در دانشگاه با هم آشنا شده بودیم و اینکه اگر کسی پزشکی میخواند نشانه این خواهد بود که میخواهد در رشته پزشکی فعالیت کند را برای من حقی مورد تأکید قانون میدانست.
بعد از رفت و آمدهای فراوان به دادگاه خانواده و مراجعه مکرر به مشاور حقوقی و خانوادگی و اینکه امیرحسین من را لایق هیچ یک از حق و حقوقم نمیدانست در صورتی رضایت به جدایی داد که مهریهام را ببخشم. مهریهام سه دانگ از منزل مسکونی بود که ساکنش بودیم ولی هنوز کارهای ثبتی آن انجام نشده بود و به نامم نبود. راضی شدم در ازای طلاق توافقی از خیر این سه دانگ خانه بگذرم، تمام طلاهایم را پس دهم و ادعایی نسبت به جهیزیهام نداشته باشم. اینها توافقهای پنهانی ما برای رضایت به طلاق توافقی بود.
طلاق از منظر آمار و قوانین
طلاق، نکوهش شدهترین حلال است چرا که بنیان خانواده در اسلام بسیار مورد توجه است. طبق آمار از ابتدای فروردین تا پایان بهمن ماه سال ۱۳۹۴ در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته ازدواج بیش از 4 درصد کاهش و طلاق یک درصد افزایش داشته است. افزایش طلاق نگرانکننده است و دلایل رشد سریع آن باید بررسی شود. افزایش طلاق برابر است با افزایش تعداد زنان مطلقهای که با سرخوردگی از شکست باید در جامعهای زندگی کنند که نگاه متفاوتی به آنها خواهد داشت. از اعتیاد که بهعنوان اصلیترین عامل طلاق از آن یاد میشود که بگذریم بخش قابل توجهی از طلاقها بهدلیل عدم درک صحیح زوجین از زندگی مشترک و آماده و مهیا نبودن برای زندگی مستقل است. بنابراین با کوچکترین مشکلی رابطهای که ناصحیح پیریزی شده از هم میپاشد و اثرات سوء خود را در جامعه بر جا میگذارد.
از منظر قوانین ایران تنها دارنده حق طلاق، مرد است که توسط خود او یا نماینده قانونیاش واقع میشود. هر چند قانونگذار با وضع برخی از قوانین این حق انحصاری مرد را در جهت حفظ حقوق زنان، کنترل کرده است؛ از جمله اینکه مرد در هر شرایطی بخواهد همسر خود را طلاق دهد باید به دادگاه مراجعه کرده و گواهی عدم امکان سازش اخذ کند. یا اینکه با لحاظ کردن شروط ضمن عقد و تخلف مرد از آن شرایط، زن وکیل و وکیل در توکیل قرار میگیرد تا خود را مطلقه سازد. از بارزترین نکاتی که در این مورد میتوان به آن اشاره کرد «عسر و حرج» است. قانونگذار در ماده 1130 بیان میدارد: « درصورتی که دوام زوجیت موجب عسروحرج زوجه باشد وی میتواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند، چنانچه عسروحرج مذکور در محکمه ثابت شود دادگاه میتواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده میشود.» قانونگذار در تبصره این ماده برخی موارد موجب عسر و حرج را ذکر میکند و در انتهای تبصره بیان میدارد: «... موارد مندرج در این ماده مانع از آن نیست که دادگاه در سایر مواردی که عسروحرج زن در دادگاه احراز شود، حکم طلاق صادر نماید.» بنابراین قانونگذار برای اینکه جلوی طلاقهای بیمورد را بگیرد، جدایی زوجین را به هر دلیل و طریقی که انجام شود فقط از طریق دادگاه معتبر میداند.
طلاق توافقی
در طلاق توافقی زوجین هر دو متقاضی طلاق هستند و در همه امور با یکدیگر توافق میکنند سپس با مراجعه شخصی به دادگاه صالحه یا توسط وکلای خود، اعلام توافق خود در اموری مانند مهریه، نفقه ایام عده، حضانت فرزندان، ملاقات فرزند و سایر حقوق دوران زوجیت را به دادگاه تقدیم میدارند. برای اجرا شدن طلاق، اخذ گواهی عدم امکان سازش الزامی است. دادگاه در مورد طلاق توافقی ابتدا زوجین را به داوری ارجاع میدهد تا شاید همان گونه که نسبت به طلاق توافق کردهاند بتوانند نسبت به ادامه زندگی نیز توافق حاصل کنند. اگر توافقی حاصل نشد دادگاه با توجه به شرایط و توافق زوجین گواهی عدم امکان سازش را صادر میکند. مدت اعتبار این گواهی برای مراجعه به دفتر ثبت ازدواج و طلاق 3 ماه است و اگر زوجین در این مدت به دفترخانه مراجعه نکنند این گواهی از درجه اعتبار ساقط است. در طلاق توافقی زوجه ملزم به نگه داشتن عده طلاق است.