شوهرم خیانت کرد و دسترنج مرا به پای زن دیگری ریخت و...
، همسرم به من خیانت کرد و دسترنج مرا به پای زن دیگری ریخت. با وجود این در منازل مردم کارگری می کردم تا هزینه های زندگی و درمان پسرم را که به بیماری کلیوی مبتلا بود، فراهم کنم.
زن ۴۸ ساله که از دختر مورد علاقه پسرش شکایت کرده است، گفت: ۱۴سال قبل به دلیل ازدواج مجدد شوهرم از او طلاق گرفتم و سرپرستی پسر ۳ سالهام را عهده دار شدم؛ چرا که بعد از سال ها تلاش در زندگی مشترک، همسرم به من خیانت کرد و دسترنج مرا به پای زن دیگری ریخت. با وجود این در منازل مردم کارگری می کردم تا هزینه های زندگی و درمان پسرم را که به بیماری کلیوی مبتلا بود، فراهم کنم.
- بیشتر بخوانید:
شوهرم در ماشین دستگاه شنود گذاشته بود/ با همکارش به او خیانت کردم
وقتی فرهاد بزرگتر شد به منزل پدربزرگ و مادربزرگ پدری اش رفت و آمد میکرد، ولی آنها با حرفهای نسنجیده و تهمتهای ناروا، ذهن فرزندم را نسبت به من خراب میکردند، اما من توجهی به این مسائل حاشیهای نداشتم و برای مراقبت از پسرم همه تلاشم را به کار میبردم؛ چرا که او تقصیری نداشت و من باید از جگرگوشه بیمارم حمایت میکردم حتی تا سال گذشته «سوندگذاری» برای دفع ادرارش را خودم انجام می دادم تا او راحت باشد!
خلاصه در همین رفت و آمدها بود که با دخترخواهر هوویم آشنا شد و به او دل باخت. «فرهاد» و «ماندانا» درحالی با یکدیگر ارتباط برقرار کردند که پسرم هنوز ۱۷سال بیشتر نداشت. در همین حال خانواده هوویم، پسرم را ترغیب به ازدواج می کردند، ولی من مخالف بودم؛چراکه او نه تنها هیچ درآمدی نداشت، بلکه برای پول توجیبی هم محتاج همین اندک درآمد من از کارگری در منازل مردم بود.
«فرهاد»وقتی متوجه مخالفت من شد دیگر به توهین و فحاشی روی آورد، ولی به خاطر بیماری فرزندم اهمیتی به توهینهایش نمیدادم و سعی می کردم او را از این عشق خطرناک هیجانی بازدارم! با وجود این، او با شکستن حرمت من، مدام از من میخواهد تا مقدمات جشن ازدواج آنها را فراهم کنم و پول عروسی و حتی جهیزیه آن دختر را هم بپردازم! من هم که خوب میدانم این عشق و عاشقی ها فرجام تلخی دارد، تلاش می کنم تا با گذشت زمان پسرم متوجه اشتباهش بشود و تصمیم عاقلانه ای بگیرد، به این دلیل با او بدرفتاری نمی کنم، ولی چند روز قبل پسرم آن دختر را به خانه ام آورد و من به ناچار برای آنها غذا درست کردم تا احساس حقارت نکند، اما هنوز یک ساعت بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که ناگهان آن دختر(ماندانا)با چماقی که در دست داشت از پشت در اتاق بیرون آمد و ضربه محکمی به سرم زد تا حدی که خون از سر وصورتم جاری شد و آنها بدون توجه به حال وخیم من از خانه بیرون رفتند. من هم به زحمت خودم را به همسایه واحد روبه رویی رساندم و با کمک او به بیمارستان رفتم که آن جا ضمن تصویربرداری از جمجمه ام،محل زخم را بخیه زدند و… .
اکنون که از آن دختر شکایت کرده ام،نه تنها ماجرای ضرب و جرح را انکار می کند، بلکه با بی حیایی مدعی است که من باید تعهد بدهم تا در زندگی آینده او و پسرم دخالت نکنم!
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.