//
کدخبر: ۴۷۹۶۴ //

گفتگو با ۲ خوشگذران که به طلافروشی حمله کردند و ... + عکس

دو سارق مسلح که به 2 طلافروشی در تهران دستبرد زده بودند، صبح دیروز صحنه سرقت را بازسازی کردند.

گفتگو با 2 خوشگذران که به طلافروشی حمله کردند و ... + عکس
به گزارش فرتاک نیوز،

سردار حسین رحیمی، فرمانده انتظامی تهران بزرگ در حاشیه بازسازی صحنه سرقت Stealing در جمع خبرنگاران حاضر شد و در شرح حادثه Incident گفت: با گذشت دو ماه از زمان سرقت مسلحانه، کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی موفق شدند هر دو سارق مسلح را شناسایی و  دستگیر کنند. وی با اشاره به اینکه با دستگیری این متهمان، آمار سرقت از طلافروشی‌ها به صورت مسلحانه در تهران صفر شد، ادامه داد: دهم خرداد ماه‌، دو سارق مسلح نقابدار با حضور در خیابان عباسی که به عنوان بورس طلا و جواهر در جنوب تهران معروف است، اقدام به سرقت 5‌ کیلوگرم طلا از ویترین و گاوصندوق مغازه طلافروشی کرده و پس از تیراندازی، از محل حادثه متواری شدند. بعد از آن بود که کارآگاهان اداره یکم آگاهی دستگیری متهمان را در دستور کار خود قرار دادند و مشخص شد سارقان علاوه بر این سرقت، بیست و هفتم ‌بهمن‌ماه سال ۹۵ نیز اقدام به سرقت مسلحانه  دیگری از یکی از  همین طلافروشی‌ها کرده و با همین شیوه و شگرد از محل حادثه متواری شده بودند. سردار رحیمی‌ افزود: با گذشت دو ‌ماه فعالیت اطلاعاتی و عملیاتی، سرانجام کارآگاهان موفق شدند رد هر دو سارق جوان را بزنند و سرانجام شامگاه سه‌شنبه 31 مردادماه هر دو سارق را در مخفیگاهشان در شرق تهران شناسایی کنند.

 

خودت را معرفی کن‌؟

نعمت هستم 26 سال سن دارم.

 

شما طراح سرقت‌های مسلحانه بودی‌؟

بله.

با همدستت کجا آشنا شدی‌؟

ما هر دو بچه یک محل هستیم. از دوره دوم ابتدایی با هم دوست بوده‌ایم. ما هر دو در دوران دبیرستان رشته نقشه‌کشی انتخاب کردیم و دوست داشتیم مهندس شویم، اما عاقبت فرار Escape از مدرسه ما را طراح نقشه سرقت از طلافروشی کرد.

 

چرا از مدرسه فرار کردید‌؟

رابطه با دوستان ناباب.

 

چه شد که تصمیم گرفتید از طلافروشی سرقت کنید‌؟

ما دو نفر، قبل از سرقت از طلافروشی جوادیه، سی دی می‌فروختیم. هر سی دی را 200 می‌خریدیم و 1000 تومان می‌فروختیم تا اینکه اواخر سال گذشته سی‌دی‌های ما را گرفتند و بیکار شدیم. همین موضوع بهانه‌ای شد تا نقشه سرقت از طلافروشی را طراحی کنیم. ‌قصد داشتیم یک شبه پولدار شویم، اما نشد.

 

چرا از بانک سرقت نکردید و ازطلافروشی سرقت کردید‌؟

سرقت از بانک ریسک بالایی دارد. بانک‌ها معمولاً نگهبان مسلح دارند و از طرفی هم پول‌های بانک شمارش ‌و سریال پول‌ها مشخص شده است، به همین دلیل احتمال به دام افتادن خیلی بالا است.

 

اسلحه را از کجا تهیه کردید‌؟

قبل از سرقت اول، دو اسلحه هر کدام به قیمت یک‌میلیون و 500 هزار تومان خریدم که یکی از آنها قلابی بود، اما بعد از سرقت دوم یک اسلحه از یکی از دوستانمان به قیمت 4‌میلیون و 500هزار تومان با تعدادی فشنگ خریدیم.

 

چه شد که طلافروشی اول را برای سرقت انتخاب کردید‌؟

ما به صورت اتفاقی انتخاب کردیم.

 

چند روز قبل از سرقت نقشه را طراحی کردید‌؟

روز قبل به نزدیک طلافروشی رفتیم و قصد داشتیم دستبرد بزنیم که مشتری داخل مغازه بود‌، به همین دلیل آن روز منصرف شدیم. روز حادثه دوباره به نزدیک مغازه رفتیم و من به بهانه خرید طلا وارد مغازه شدم. وقتی صاحب طلافروشی متوجه نیت من شد، مجبور شدم او را با تفنگ تهدید کنم. او قصد داشت با من مقابله کند که با ته تفنگ به سرش زدم. من آنقدر با ته تفنگ به سرش زدم که خشاب اسلحه داخل مغازه افتاد و اصلاً اسلحه گلوله‌ای نداشت. وقتی از مغازه بیرون آمدیم با اسلحه بدون خشاب مردم را تهدید کردم و آنها هم ازترس جلو نیامدند.

 

چقدر طلاسرقت کردید‌؟

از طلافروشی اول 400 گرم و از طلافروشی دوم، یک کیلو 750‌گرم سرقت کردیم که در کل 95‌میلیون تومان گیر ما آمد که بین هم تقسیم کردیم.

 

اما صاحب طلافروشی اول گفته که یک کیلو و 300 گرم و صاحب طلافروشی دوم گفته 5 کیلو و 800 گرم شما سرقت کرده‌اید‌؟

البته مالخر سر ما کلاه گذاشت و وزن طلاهای سرقتی را همان اندازه که گفتم به ما اعلام کرد، اما مقداری که صاحبان طلافروشی می‌گویند، درست نیست. از طرفی هم طلا‌فروشی‌ها دوربین مداربسته دارند و معلوم است ما چقدر طلا سرقت کردیم.

 

پول طلاها را چه کار کردید‌؟

بیشتر صرف خوشگذرانی شد. ما دو نفری خانه مجردی اجاره کردیم. ابتدا دو موتور سیکلت هر کدام به مبلغ 5 میلیون و 400‌هزار تومان خریدیم و بعد شروع به خوشگذرانی کردیم. مثلاً لباس‌های مارک‌دار می‌خریدیم و به مسافرت  رفتیم. همدستم خیلی دوست داشت به مسافرت برویم و به همین دلیل به شیراز رفتیم و کلی پول خرج کردیم. ما حتی قصد داشتیم بعد از سفر  به جاهای دیدنی ایران به کشورهای ارمنستان و ترکیه برویم و جهانگردی کنیم که دستگیر شدیم.

 

قصد فرار به خارج از کشور نداشتید‌؟

نه چون فکر نمی‌کردم دستگیر شویم. اما من خیلی دوست داشتم به خارج بروم و یک‌بار هم قبل از سرقت به کشور آلمان رفتم، اما کاری پیدا نکردم و دوباره به ایران برگشتم.

 

وقتی به سوی مردم شلیک کردی، فکر نمی‌کردی کسی به قتل Murder برسد‌؟

به صورت اتفاقی شلیک شد. وقتی به موتور سیکلت رسیدیم همدستم ساک طلا‌ها را روی زمین گذاشت تا موتورسیکلت را روشن کند. مردم به طرف ما حمله کرده بودند و من هم هنگامی که خم شدم ساک را بردارم و سوار موتور شوم، ناخودآگاه دستم روی ماشه رفت و شلیک شد.

 

***

شما خودت را معرفی کن‌؟

من میثم هستم و 26 سال سن دارم.

 

چه شد که به فکر سرقت مسلحانه افتادید‌؟

وسوسه پولدار شدن.

 

قصد داشتی با پول‌های سرقتی چه کار کنید‌؟

قصد داشتیم بعد از چند سرقت با پول‌های آن مغازه‌ای بخریم و یک سوپر مارکت بزنیم.

 

اما به گفته همدستت همه پول‌ها را خرج خوشگذرانی کردید‌؟

بله. من علاقه زیادی به مسافرت دارم، اما تصمیم داشتیم در سرقت‌های بعدی پول‌ها را خرج نکنیم، هر چند پول باد آورده را باد می‌برد.

 

پس تصمیم به سرقت جدید هم داشتید‌؟

بله. قرار بود همین امروز به طلافروشی در جنوب تهران دستبرد بزنیم که شب قبل مأموران ما را دستگیر کردند.

 

کجا دستگیر شدید‌؟

در خانه مجردی‌مان بودیم که مأموران ما را دستگیر کردند.

 

شما و دوستت سابقه دارید ؟

نه. ما اصلاً سابقه نداریم.

 

معتادی‌؟

بله. من و همدستم گاهی تریاک می‌کشیم.

 

فکر می‌کردی دستگیر شوی‌؟

نه، فکر نمی‌کردیم به این زودی شناسایی و دستگیر شویم. اگر می‌دانستیم حتماً مخفیگاه‌مان را تغییر می‌دادیم و از تهران فرار می‌کردیم.

 

شما هم قبل از سرقت سی‌دی فروشی می‌کردی‌؟

بله. ما هر دو سی‌دی می‌فروختیم، اما قبل از آن هر دو در یک صحافی هم کار کرده بودیم که حقوق خوبی نداشت.

 

حرف آخر‌؟

خیلی پشیمان هستم. کاش کار آبرومندانه‌ای انتخاب می‌کردم و الان گرفتار نشده بودم. فقط می‌دانم که بار کج به منزل نمی‌رسد

 

منبع: رکنا
آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۴۷۹۶۴ //
ارسال نظر