//
کدخبر: ۴۹۹۵۲۰ //

شوهرم برای یافتن گنج رفت و ناپدید شد ! / در تمرین تیراندازی اشتباهی دوستم را زدم !

​ مرد میانسال که در دادگاه مدعی بود ناخواسته و در جریان تمرین تیراندازی به سر دوستش شلیک کرده با حکم قضایی به قصاص محکوم شد.وی بعد از دفن جسد با دروغگویی هایش خانواده قربانی را گمراه کرده بود.

شوهرم برای یافتن گنج رفت و ناپدید شد ! / در تمرین تیراندازی اشتباهی دوستم را زدم !
به گزارش فرتاک نیوز،

 رسیدگی به این پرونده از چهاردهم بهمن ماه سال 99 آغاز شد.زنی به پلیس آگاهی فیروزکوه رفت و از ناپدید شدن شوهر 50ساله اش به نام بابک خبر داد. وی گفت: همسرم کارگر کارخانه سیمان بود. هر روز صبح به محل کارش می رفت. دو روز پیش او به محل کارش رفت و دیگر بازنگشت. او یک دیروز از موبایلش پیامی به پسرم فرستاده و گفته بود چند نفر او را گروگان گرفته اند و شکنجه می کنند.ما منتظر پیام گروگانگیران شدیم اما هیچ خبری نشد. گوشی موبایل همسرم خاموش است و می ترسم بلایی سرش آمده باشد.با این شکایت تلاش برای یافتن ردی از بابک آغاز شد.

در این میان زن جوان بار دیگر به پلیس مراجعه کرد و گفت: دوست صمیمی شوهرم به نام فرهاد می گوید با او تماس داشته و شوهرم گفته برای حفاری و یافتن عتیقه به یکی از روستاهای حاشیه ای فیروزکوه می رود. حتی فرهاد او را با ماشینش به نردیکی محل حفاری رسانده و بازگشته است.

با اظهارات این زن، فرهاد  ۵۴ ساله‌ تحت بازجویی قرار گرفت.

اظهارات ضد و نقیض

فرهاد در بازجویی ها گفت: من و بابک سالهاست با هم دوست هستیم و خانوادگی با هم رفت و آمد داریم.او به تازگی با چندنفر دوست شده بود که قصد داشتند از یکی از روستاهای فیروزکوه عتیقه حفاری کنند. آخرین بار من او را به محل حفاری رساندم اما دیگر از او خبری نداشتم.

وی اما در اظهارات بعدی گفت: نیمه شب بابک سراغم آمد و گفت زیرخاکی ها را یافته و حالا به تهران می رود تا آنها را بفروشد.

اظهارات ضد و نقیض این مرد شک پلیس را برانگیخت و وقتی ماموران یافتند وی دو سابقه کیفری در پرونده اش دارد به بازرسی خانه اش پرداختند و یک قبضه اسلحه و 5 تیرجنگی یافتند. به این ترتیب وی را بازداشت شد.

اعتراف به قتل

فرهاد در بازجویی ها پرده از قتل دوستش برداشت و گفت:من و بابک سالهاست با هم دوست هستم. آخرین بار برای شکار و چیدن قارچ به یکی از روستاهای فیروزکوه رفته ودر حال تمرین تیراندازی بودیم .دوربین اسلحه شکاری کج شده بود و  ما می‌خواستیم دوربین را تنظیم کنیم. اما در حین تمرین تیر ناخواسته با سر دوستم برخورد کرد .من که ترسیده بودم می خواستم او را به بیمارستان برسانم اما کار از کار گذشته بود. غروب بود و صدای زوزه گرگ ها به گوش می رسید. به همین خاطر از ترسم جسد بابک را دفن کردم و به خانه برگشتم. من به دروغ و از خجالتم به همسر او گفتم بابک سر حفاری رفته است.

با اطلاعاتی که این مرد به ماموران داده بود بقایای جسد کشف و بابک از فرهادبه اتهام قتل عمدی شکایت کردند .

در این میان کارشناسان اسلحه شناسی نیز اعلام کردند شلیک عمدی صورت گرفته است. به این ترتیب برای فرهاد کیفرخواست صادر و پرونده  اش به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد  تا به اتهام قتل عمدی از خود دفاع کند.

در دادگاه چه گذشت؟

در این جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند.

 وقتی فرهاد روبه روی قضات ایستاد گفت :من و بابک ۲۰ سال با هم دوست‌های صمیمی بودیم و هیچ اختلافی با هم نداشتیم .ما هر دو به شکار علاقمند بودیم. به همین خاطر بابک با من تماس گرفت و خواست با هم شکار کنیم. چند روز قبل محیط زیست اسلحه شکاری‌ام را به خاطر شکار غیر مجاز از من گرفته بود .آن را پس گرفتم و به فیروزکوه رفتم .من با ماشین دنبال بابک و مقابل کارخانه سیمان رفتم و با هم به یکی از روستاهای فیروکوه رفتیم.اما اسلحه‌ام دوربین نداشت .ما می‌خواستیم دوربین را روی اسلحه تنظیم کنیم .به همین خاطر یک  دبه آب را به عنوان سیبل قرار دادیم و اول بابک شروع به شلیک کرد. چون دوربین تنظیم نبود من اسلحه را به دست گرفتم تا آن را تنظیم کنم .اما اصلاً متوجه نشده بودم با اولین شلیک دوربین به سمت پایین کج شده است. من از بابک خواستم کنار بایستد تا به سیبل شلیک کنم .چون دوربین به سمت پایین خم بود من اصلاً متوجه نبودم بابک کجا ایستاده است .همان موقع باد شدیدی می‌وزید و سیبل را تکان می‌داد. بابک خم شده بود تا سنگی را کنار سیبل قرار دهد و مانع حرکت آن شود .اما من در همان لحظه شلیک کردم و تیر به سر بابک برخورد کرد .

 وی ادامه داد :باور کنید من اصلاً متوجه حضور دوستم نشده بودم . در لحظه‌ای که من از دوربین به سیبل خیره شده بودم او خودش را به سیبل نزدیک کرده بود تا سنگ را روی آن قرار دهد .من و بابک ۲۰ سال با هم رفاقت داریم .ما هیچ اختلافی با هم نداشتیم و حتی بررسی پیامک‌های رد و بدل شده میان ما ثابت کننده این موضوع است.

 قاضی گفت :چند متر با قربانی فاصله داشتی ؟

که متهم پاسخ داد :حدود ۹ متر از او فاصله داشتم .اما او در لحظه شلیک خودش را به سیبل نزدیک کرده بود و من متوجه این موضوع نشده بودم .من اتهام قتل عمدی ونظر کارشناسان اسلحه شناسی را قبول ندارم .ما قبلاً هم بارها با هم به شکار رفته بودیم و من از مرگ ناخواسته دوستم بسیار ناراحت هستم .

وی که سرش را پایین انداخته بود درباره دفن جسد و دروغگویی به خانواده قربانی گفت: من از ترسم جسد را دفن کردم تا طعمه گرگ ها نشود و از خجالتم به خانواده او دروغ گفتم.

در این میان وکیل اولیای دم برخواست و گفت: بررسی ها نشان می دهد متهم و قربانی سابقه رفاقت طولانی داشته اند. اما چون مقتول رازهای زندگی خصوصی متهم را به همسرش گفته و موجب اختلاف شدید میان وی و همسرش شده بود با هم درگیری داشته اند و این موضوع می تواند انگیزه جنایت باشد.

با پایان دفاعیات متهم قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده از جمله مهارت متهم در تیراندازی و دروغگویی های وی برای گمراه کردن خانواده قربانی وی را به قصاص محکوم کردند.

 

برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.
منبع: رکنا
آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۴۹۹۵۲۰ //
ارسال نظر