دوستی قبل از زادواج تحقیر نوعروس را به دنبال داشت؛ سرکوفت رامین به خاطر ارتباطشان/ می خواهم از خانه شوهرم فرار کنم

دختری ۱۶ ساله که با سن کم با پسرخاله خودش ازدواج کرده در حالی که تنها دوماه از عقدش با او گذشته دچار مشکل شده و به مرکز مشاوره آرامش مراجعه کرده بود و گفت: من و رامین خیلی به هم علاقه داشتیم و از بچگی باهم بزرگ شده بودیم و همیشه دلم می خواست تا او از من خواستگاری کند تا اینکه زمانیکه ازمن خواستگاری کرد خیلی خوشحال شدم و برای اینکه پدرم را راضی کنم هرچه تلاش کردم موفق نشدم بخاطر همین به او گفتم اگر نگذاری ما با هم ازدواج کنیم برای همیشه فرار می کنم و وقتی پدرم با تهدید های من روبرو شد رضایت داد و تدارک عقد چیده شد.

اما کم کم آن طور که من انتظار داشتم اوضاع پیش نرفت تا جایی که رامین یک روز به من گفت که تو خیلی بد سلیقه ای ، مهارت زندگی نداری ، دیگر آن نوازشها و کلمات محبت آمیز قبلی را از من دریغ می کرد تا اینکه روز قبل از عقد به مادرم گفتم من پشیمان شدم دیگر نمی خواهم که با رامین ازدواج کنم اما مادرم به شدت به هم ریخت و گفت جواب مردم را چه بدهیم و اصلاًاین کار ممکن نیست باید این مراسم سر بگیرد و خلاصه با همه این دردسرها عقد کنی.

حالا که دو ماه از عقدمان گذشته ، کارم به جایی رسیده که می خواهم از دست همسرم فرار کنم و خودم را نجات بدهم تازه فهمیده ام که ما با هم تفاهم نداریم.

رامین فرزند پنجم خانواده است و۲۳ ساله و از نظر فرهنگی با هم تفاوت زیادی داریم همان ابتدا پدرم با ازدواج من با او مخالفت کرد چون هم سن من پایین بود وهم از نظر اعتقادی و ارزشی ما با هم فرق می کردیم. در این دو ماه از رابطه با همسرم راضی وخشنود نیستم، معمولاً ده روز من به منزلشان در تهران می روم و ده روزهم شوهرم به منزل ما به اصفهان می آید. یکی از دلایل مهم دلسردی من ایراد گرفتن به رفتارها و حرکات من است.

ای کاش به حرف های پدرم گوش کرده بودم اما عشق و علاقه به رامین چشم و گوشم را کور و کر کرده بود اما حالا نتیجه اش را می بینم و دیگر حاضر به ادامه زندگی مشترک با او نیستم. اما خانواده ام می گویند طلاق برای خانواده ما مایه آبرو ریزی است و با جدایی من کاملاً مخالفند نمی دانم چه کنم در بلاتکلیفی مانده ام از شما می خواهم که من کمک کنید.

پیامدهای ازدواج های زودهنگام

کارشناس مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان اصفهان در این باره به خبرنگار ما گفت: از عوامل موثر دربروز این مشکل می توان به چند آیتم توجه کرد. یکی تصمیم به ازدواج براساس شناخت کافی و لازم نبوده و بنا به هیجانات دوران نوجوانی و احساسات زود گذر مربوط به این دوران تصمیم اخذ شده است.

وی افزود: شوهر دارای تجربه کافی در مورد برقراری ارتباط با همسر نوجوان را دارا نیست و به یکبار و با سرعت می خواهد او را تبدیل به زن دلخواهش نماید وانتظارات و توقعات بالایی از وی دارد با استفاده از کلمات مخرب مانند سرزنش کردن ، انتقاد مخرب ، غر زدن ، تهدید وشکایت و... سعی در اصلاح رفتارهای همرش دارد که باعث دلزدگی و یا س و ناامیدی زن شده است مرد تجربه ها ازدواج خواهر و برادر بزرگتر از خودش را دارد و میخواهد زندگی اش با موفقیت همراه شود اما راه آن را نمی داند از سوی دیگر روابط دختر با والدینش رضایت بخش نبوده و شاید یکی از دلالیل دیگرتصیم فرار از موقعیت های دشوار زندگی با پدر و مادر باشد.. از طرفی سن کم دختر درهنگام تصمیم گیری در ازدواج می تواند از عوامل موثر بر اختلافات زناشویی باشد.

عدم آمادگی برای ازدواج:

از آنجائیکه دختران و پسران جوان از مهارت و پختگی و تجربه لازم وکافی برای ازدواج برخوردار نمی باشند و تنها رفع یکسری از نیازها و رسیدن به آرامش به سرعت تصمیم به ازدواج می گیرند اغلب با موانعی در این زمینه روبرو گردیده و پس از شروع زندگی مشترک با همان سرعت تصمیمات مخربی مانند طلاق را اتخاذ می نمایند.

دست اندرکاران این حوزه می بایست تلاش نمایند تا جوانان را به ضروریات شناخت وآگاهی قبل از ازدواج با دریافت خدمات مشاوره ای را کاملاً مواقف نمایند تا بتوان از این معضل پیشگری نمود.

با دقت در این پرونده در خواهیم یافت که عواملی همچون ساده انگاری خانواده ها در امر ازدواج فرزندانشان و در نظر نگرفتن ملاکها و معیارهای اساسی و اصلی در این امر چگونه به راحتی می تواند در فرو پاشی رابطه زناشویی موثر باشد.تصمیم گیری براساس هیجان و احساس و اغماص و چشم پوشی از نکاتی مانند تفاوت فرهنگی- اعتقادی درانتخاب همسر توانسته برای این زوج جوان مساله سازشود این حالات درمورد دختر و پسر جوان شاید خیلی مهم غیرعادی به نظر نرسد.

فشار برای قبول ازدواج شان از سوی خانواده و ... که می بایست از سوی خانواده جو گرفته می شد رفتارهای همراه به تحقیر انتقاد مخرب و سرزنش از سوی مرد بر این دلسردی واجتناب دختر دامن زده است.

توصیه ها و راهکارهای مشاوره ای:

از آنجاییکه در این پرونده مسائلی مانند ازدواج در سن پایین ، عدم پختگی ، جور نبودن ، انتظارات مبهم از ازدواج و تصمیم براساس هیجانات و احساسات نوجوانی مطرح است. جامعه شناسان معتقدند که یکی از علتها و انگیزه های طلاق در بیان بی توجهی یکی از دو همسر یا هر دو آنها به زناشویی و روابط خانوادگی و نبودن تفاهم اخلاقی - فکری و عقیدتی میان آنان است. نبودن تفاهم میان زن و شوهر ممکن است ناشی از اختلاف سطح فکری و فرهنگی و اجتماعی زن و شوهر و خانواده های آنان و یا بالا بودن سطح توقع و انتظارات آنها از همدیگر باشد که آنان را نسبت به هم بی تفاوت می کند و کانون گرم خانواده را به محیطی سرد وخاموش مبدل می سازد.

از طرف دیگر باید اذعان کرد، فرزندان والدین مستبد غالباً دچار تعارض در تصمیم گیری هستند زیرا محیط در خانواده با محدودیتهای شدید مواجه اند آنها موظفند از مقررات خاص والدین پیروی کنند و والدین بندرت علت خواسته های خود را توضیح می دهن ، رفتارهای خصمانه ای نسبت به والدین خود پیدا می کنند که این منجر به طغیان و سرکشی می شود.