چرا خواب میبینیم؟ رویاها از کجا میآیند؟
سارا مدنیک، دانشمند علوم شناختی دانشگاه کالیفرنیا در تحقیقاتش دریافت برای افرادی که یک رویداد هیجانی منفی را پشت سر گذاشتهاند، رویا دیدن درباره آن رویداد میتواند به کاهش احساسات مرتبط کمک کند
![چرا خواب میبینیم؟ رویاها از کجا میآیند؟](https://cdn.fartaknews.com/thumbnail/iJlHtH7slY4V/p_IUuvJQB-2mJilBKQWxvj1X0IDqLxtDyUgzRGJxjc1cGZ3vM-iFJE_oBnIHmGAlbIrI-F_GqBAJdFXUUYjjlsD0dLV3xuLqQHS3XWZxFj5ABC56oWB6Il1MpGK5VP9F/dream_0.jpg)
امروز همچنان به دنبال پاسخهایی برای چگونگی و چرایی رویا دیدناند.
به گزارش واشنگتنپست، دانشمندان در اواخر قرن نوزدهم، بررسی سازوکار سیستم مغز و اعصاب هنگام رویاها و چگونگی فعالیت نورونها و نواحی مختلف مغز را هنگام خواب دیدن آغاز کردند. ماری کالکینز، روانشناس، در سال ۱۸۹۳ تحقیقی در مورد خواب انجام داد و شرکتکنندگان را که یک مرد و زن بودند، در طول شب بیدار میکرد تا از آنها بپرسد آیا خواب میبینند و سپس در خواست میکرد میزان وضوح رویاهایشان را توصیف کنند.
از کالکینز تا فروید
کالکینز اولین کسی بود که تلاش کرد ویژگی رویاها را بهصورت علمی بررسی کند و برای اولین بار، عناصر و زمانبندی آنها را اندازهگیری کرد.
او متوجه شد که رویاها معمولا در زمان حال رخ میدهند؛ یعنی افراد بیشتر درباره موقعیتهای فعلی یا اخیر رویا میبینند، نه گذشته یا آینده. همچنین اگر کسی در رویایش به خانه دوران کودکی خود بازمیگشت یا شخصی را میدید که از آخرین دیدارشان سالها گذشته است، سن خودش در رویا تغییر نمیکرد. به این ترتیب نتیجه گرفت که رویاها به زندگی بیداری مرتبطند و عمدتا با وقایع اخیر زندگی ارتباط دارند.
کمی پس از کالکینز، نگرش در مطالعه رویاها تغییر کرد و بیشتر بر معنای آنها متمرکز شد. آنتونیو زادرا، محقق خواب و رویا در دانشگاه مونترال، توضیح میدهد که این تغییر تا حد زیادی به دلیل تاثیر زیگموند فروید بود.
از سال ۱۹۰۰، او که بنیانگذار روانکاوی است، رویاها را در چارچوب امیال و غرایز سرکوبشده تفسیر کرد. فروید معتقد بود که برخی رویاهای اضطرابآور ناشی از تحریکهای روانجنسی سرکوبشدهاند و اضطراب موجود در رویاها در واقع بازتابی از لیبیدو (غریزه جنسی) سرکوبشده است. برای مثال اگر فردی مرگ یکی از اعضای زنده خانوادهاش را خواب میدید، فروید نتیجه میگرفت که او در برههای از کودکی آرزوی مرگ آن فرد را داشته است.
این موضوع با کشف «خواب حرکات سریع چشم» یا «رم» (REM) در سال ۱۹۵۳ بار دیگر در کانون توجه قرار گرفت، زیرا مشاهدات جدید نشان داد وقتی افراد از خواب REM بیدار میشود، معمولا رویاهایشان را بهوضوح به یاد دارند.
البته تحقیقات بعدی دریافتند که رویاها میتوانند در بسیاری از مراحل خواب اتفاق بیفتند و حتی افرادی که دچار آسیبهای مغزیاند یا داروهایی مصرف میکنند که خواب REM را تقریبا از بین میبرد، همچنان رویا میبینند.
یک ذهن سرگردان
اگرچه الگوهای خاصی از فعالیت الکتریکی در مغز با خواب دیدن یا خواب ندیدن مرتبط شدهاند، هنوز هیچ نشانگر زیستی وجود ندارد که به طور قطع نشان دهد فرد در حال رویا دیدن است.
در یک دهه گذشته، دانشمندان بیشتر بر «شبکه حالت پیشفرض» متمرکز شدهاند. این شبکه مجموعهای از نواحی مغز است که زمانی که فرد به طور غیرارادی و بدون هدف خاص، افکارش را رها میکند یا ذهنش سرگردان میشود، فعال میشوند. برای مثال، زمانی که فرد از پنجره به بیرون نگاه میکند و به چیز خاصی فکر نمیکند، این نواحی مغز فعال میشوند. برخی مدلهای جدیدتر، رویاها را نوعی سرگردانی ذهنی شدتیافته میدانند. به این معنی است که در حالت رویا، ذهن آزادانه و بدون تمرکز بر موضوعی خاص، به تفکر و تصور میپردازد.
یک فرضیه قدیمی این است که رویا دیدن بهعنوان روشی برای شبیهسازی تهدیدهای بالقوه عمل میکند و ما را برای خطراتی که ممکن است در آینده پیش بیاید آماده میکند، اما زادرا میگوید که در بسیاری از خوابها هیچ تهدید فیزیکی یا روانی وجود ندارد. به باور او، یکی از دلایل رویا دیدن این است که ما در رویاهایمان تجربیات بیداری را در چارچوب گذشته بهتر معنا میکنیم. در واقع رویا فرایندی است که طی آن، مغز ما دادهها و تجربیات مختلف را برای تطبیق بهتر با واقعیت و پیشبینی آنچه پیش رو داریم، بهطور خلاقانه و گاه به شکلی عجیب و نامرتبط، پردازش میکند.
پردازش عاطفی
توضیح دیگری که مطرح میشود این است که خواب دیدن به ما کمک میکند احساساتمان را پردازش و تنظیم کنیم.
سارا مدنیک، دانشمند علوم شناختی دانشگاه کالیفرنیا، رویاها را یک «فضای امن» میبیند که در آن میتوانیم تجربیات هیجانی بالقوه سنگین را مطرح کنیم و سپس احتمالات مختلف آن را به تصویر بکشیم. هنگام رویا دیدن، ممکن است فرد با احساسات قوی و هیجانهای مختلف روبرو شود، اما این احساسات پس از آنکه فرد وارد مرحله خواب عمیقتر میشود، کاهش مییابند و آرام میشوند؛ این فرایند به کنترل هیجانها و پردازش احساسات کمک میکند.
مدنیک در تحقیقاتش دریافت برای افرادی که یک رویداد هیجانی منفی را پشت سر گذاشتهاند، رویا دیدن درباره آن رویداد میتواند به کاهش احساسات مرتبط کمک کند.
او رویاها را نوعی «درمان شبانه» هم میبیند و در این زمینه به مطالعهای اشاره میکند که نشان داد در میان افرادی که طلاق گرفتهاند، کسانی که درباره همسران سابقشان خواب دیده بودند، بعد از یک سال علائم افسردگی کمتری داشتند.
بینشهایی درباره رویاها
رویاها میتوانند در مورد سلامت روانی فرد بینشهایی ارائه دهند و سرنخهایی باشند که به پژوهشگران کمک کنند ارتباطات پیچیده میان ذهن و بدن را بهتر درک کنند.
به گفته زادرا، افرادی که استرس یا اضطراب بیشتری دارند، رویاهای منفیتر و بدتری میبینند و تعاملات خصمانه در رویاهای آنان نسبت به تعاملات دوستانه، بیشتر است و بیشتر خواب شکست میبینند تا موفقیت. این در حالی است که با بهبود سلامت روانی فرد، در محتوای رویاهای او هم تغییراتی مشاهده میشود.
بسیاری از افرادی مبتلا به اختلالات خلقی مانند افسردگی، اضطراب، اختلال اضطراب پس از سانحه (PTSD) هم الگوهای متفاوتی از رویا دیدن را گزارش میکنند، زیرا مرحله خواب REM که بیشتر رویاها آن زمان رخ میدهد، در افرادی که این اختلالها را دارند، طولانیتر از حالت معمول است و به تبع آن تعداد رویاها و نوع آنها نیز تغییر میکند. به این ترتیب، اگر فردی مبتلا به اختلال اضطراب پس از سانحه گرفتار کابوسهای مکرر باشد، هشداری درباره وخامت شرایط است و میتواند بهعنوان نشانهای برای لزوم درمان جدیتر در نظر گرفته شود.