//
کدخبر: ۴۹۷۷۰۸ //

حکایت کشاورز و ساعت گمشده

همه کودکان با هیجان در میان علوفه به دنبال ساعت گمشده بودند، اما تنها یک پسرک توانست آن را پیدا کند. راز موفقیت او چه بود؟

حکایت کشاورز و ساعت گمشده
به گزارش فرتاک نیوز،

روزی کشاورزی متوجه شد ساعت طلای میراث خانوادگی اش را در انبار علوفه گم کرده بعد از آنکه در میان علوفه بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودک که بیرون انبار مشغول بازی بودند کمک خواست و وعده داد هرکس آنرا پیدا کند جایزه میگیرد. 

به محض اینکه اسم جایزه برده شد کودکان به درون انبار هجوم بردند و تمام کپه های علوفه را گشتند اما باز هم ساعت پیدا نشد. همینکه کودکان ناامید از انبار خارج شدند پسرکی نزد کشاورز آمد و از او خواست فرصتی دیگر به او بدهد. 

کشاورز نگاهی به او انداخت و با خود اندیشید: چرا که نه؟ کودک مصممی به نظر میرسد، پس کودک به تنهایی درون انبار رفت و پس از مدتی به همراه ساعت از انبار خارج شد. کشاورز شادمان و متحیر از او پرسید چگونه موفق شدی درحالی که بقیه کودکان نتوانستند؟

کودک پاسخ داد: من کار زیادی نکردم، روی زمین نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صدای تیک تاک ساعت را شنیدم و در همان جهت حرکت کردم و آنرا یافتم...

** ذهن وقتی در آرامش است، بهتر از ذهن پرمشغله، کار میکند. هر روز اجازه دهید ذهن شما اندکی آرامش یابد تا ببینید چطور باید زندگی خود را آنگونه که می خواهید سروسامان دهید.**

آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۴۹۷۷۰۸ //
ارسال نظر