آخرِ خطِ شاخهای اینستاگرامی در تلویزیون؟
وقتی تلویزیون نمیخواهد و نمیتواند در تولید سریال و برنامههایش به حال و هوای حاکم بر اینستاگرام نزدیک شود، چه اصراری دارد از چهرههای مشهور فضای مجازی استفاده کند؟
پس از تجربه شکستخورده سینما از بهکارگیری شاخهای اینستاگرامی در فیلمها، تلویزیون به این چهرههای فضای مجازی متوسل شده است تا بتواند برای سریالها یا برنامههای خود، مخاطب بیشتری جذب کند؛ رویکردی که از همان آغاز معلوم بود به بنبست برخورد خواهد کرد.
سریالهای «آخر خط» و «سرباز» و برنامه «برخط شو»، تازهترین تولیدات سیما هستند که قرار بوده بر شاخِ شاخهای اینستاگرامی بچرخند که چنین نشده است و به اصطلاح قافیه را باختهاند. اما چرا چهرههایی که در اینستاگرام و فضای مجازی، موفق به جذب مخاطب بودهاند، در رسانهای بزرگتر چون تلویزیون، شکست خوردهاند؟
شاخ اینستاگرامی کیست؟
اینفلوئنسرها، افرادی هستند که قدرت تاثیرگذاری زیادی بر مخاطبان دارند و این امر به خاطر مسئولیت، میزان دانش، موقعیت اجتماعی و یا رابطهشان با هوادارانشان امکانپذیر است.
اما میکرو اینفلوئنسرها، مردمی عادی هستند که به خاطر مهارت یا دانش خود در زمینهای خاص، معروف شدهاند. بدین ترتیب، آنها معمولا تعداد زیادی دنبالکننده از آن حوزه را به سمت خود جذب میکنند. این افراد در ایران، بیشتر با عنوان شاخهای اینستاگرامی شناخته میشوند که تلویزیون هم در سودای استفاده از محبوبیتشان، به دنبالشان راه افتاده است.
چرا مخاطب فضای مجازی، پای تلویزیون نمینشیند؟
اگر تلویزیون، رسانهای یک طرفه است، اینستاگرام، رسانهای دو سویه است که مخاطبان و دنبالکنندگان یک چهره هم، امکان بروز و خودنمایی را تا حدی زیاد در این فضا دارند. یک میکرواینفلوئنسر، با بهروز بودن و ارتباط تنگاتنگ با مخاطبانش است که سرزنده و فعال باقی میماند؛ بین او و فالوورهایش، یک بدِهِبستانِ همیشگی وجود دارد. او از هوادارنش ایده میگیرد و به نوعی، آنچه را آنها میپسندند، با مهارتی که دارد، بازتولید میکند. نبض صفحهِ یک شاخِ اینستاگرامی، با آنچه در جامعهِ مخاطبِ او در جریان است، میزند. این ویژگیِ فضای مجازی و اینستاگرام، در تلویزیون به یکباره رنگ میبازد و برای همین، چهرههای اینستاگرمی، در شبکههای گوناگون سیما، کارایی خود را از دست میدهند.
میکرو اینفلوئنسرها، مردمی عادی هستند که به خاطر مهارت خود در زمینهای خاص، معروف شدهاند. آنها معمولا تعداد زیادی دنبالکننده را به سمت خود جذب میکنند. این افراد در ایران، بیشتر با عنوان شاخهای اینستاگرامی شناخته میشوند که تلویزیون هم در سودای استفاده از محبوبیتشان، به دنبالشان راه افتاده است
این که صدا و سیما فکر کند، با به خدمت گرفتن یک شاخِ اینستاگرامی، دنبالکنندگان او را هم پای تلویزیون خواهد نشاند، خیالی بیهوده است. بیشتر مخاطبان و کاربران اینستاگرام، نوجوانان و جوانانی هستند که علایق و سلایقی متفاوت با برنامهسازان و سریالسازان سیما دارند. آنها در یک زمان، دنبالکننده دهها چهره اینستاگرامی هستند و از این صفحه، به آن صفحه سر میزنند و اگر مقصود خود را نیابند، بیدرنگ به گوشهای دیگر از فضای برزگ مجازی نگاه میاندازند. در این شرایط، تهیهکنندگان و تولیدکنندگان تلویزیونی، چطور فکر میکنند میتوانند با برنامهها و سریالهای کُند، کهنه و حوصله سَر بر خود، این مخاطبان را پایبند خود کنند؟
نظرسنجیهای مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما هم با وجود آنکه بهنظر میرسد به نفع برنامهها و سریالهای تلویزیونی مهندسی میشوند، تایید کننده شکستِ سختِ تلویزیون در استفاده از شاخهای اینستاگرامی است. برای نمونه، در نیمه دوم تیر، سریال «آخر خط» با کارگردانی علیرضا مسعودی و بازی علی صبوری که روی آنتن شبکه سه میرود، تنها به جذبِ ۱۸٫۹ درصد بینندگان تلویزیون شده که آماری بسیار پایین است. بد نیست به این سریال و دیگر تولیدات تازه صدا و سیما که با وجود استفاده از شاخهای اینستاگرامی، در جذب مخاطب شکست خوردهاند، نگاهی دقیقتر داشته باشیم.
علی صبوری در «آخر خط»
«آخر خط» به کارگردانی علیرضا مسعودی (علی مشهدی)، تیر امسال، روی آنتن شبکه سه سیما رفت. این سریالِ سفارشی، علاوه بر بازیگران عرصه کمدی تلویزیون، دست به دامن علی صبوری هم شد که در اینستاگرام، بیش از دو میلیون فالوور دارد.
اگرچه این سریال کمدی، مانند نمونههای مشابه خود در تلویزیون، از مشکل فیلمنامه و کارگردانی هم رنج میبرد، اما کارت به اصطلاح برندهاش، باخت سنگین آن را رقم زده است. حضور علی صبوری در بین بازیگرانی چون شهین تسلیمی، عباس جمشیدیفر، محمدرضا هدایتی، کمند امیرسلیمانی و امیر نوری، وصلهای ناجور است که بر بیمزگی این سریال افزوده و آن را حتی از نمونههای مشابهاش، ناموفقتر کرده است.
جواد خواجوی؛ سربازی که کسی دوستش نداشت
دو ماه پیش از روی آنتن رفتنِ «آخر خط»، شبکه سه، شاهد پخش سریالِ سفارشی دیگری به نام «سرباز» بود. هادی مقدمدوست، «سرباز» را در حدود ۵۰ قسمت کارگردانی کرد که اردیبهشت و خرداد ۹۹، روی آنتن رفت.
«سرباز»، از بازیگرانی چون آرش مجیدی، الیکا عبدالرزاقی، رویا تیموریان، اسماعیل محرابی، نیما شعبان نژاد، سیاوش خیرابی و بهره گرفته بود، اما برای افزایش چاشنی طنزش، به سراغ جواد خواجوی هم رفت. این صداپیشه، که دابسمشهایش با گویش مشهدی در شبکههای مجازی بینندگان زیادی پیدا کرده بود، پیش از «سرباز» هم با سریال «محرمانه» و برنامه «خندوانه» همکاری کرده بود. اما این فعال اینستاگرامی هم با وجود نزدیک به سه میلیون دنبالکننده، نتوانست گرهای از مشکلات بیشمار «سرباز» را باز کند و برای این سریال، بیننده و ارزش افزودهای به ارمغان بیاورد.
مهسا ایرانیان و نابلدی تلویزیون
اگر سریال، قالب مناسبی برای بهرهگیری تلویزیون از شاخهای اینستاگرامی نیست، شاید برنامهها و شوهای سرگرمکننده، جای بهتری برای پذیرایی از این مهمانان فضای مجازی باشند. «برخط شو» که از شبکه پنج پخش میشود، از جمله برنامههایی است که یکی از چهرههای اینستاگرام را به خدمت گرفته است.
مهسا ایرانیان، این روزها برنامه «برخط شو» را اجرا میکند. او، اگرچه با استندآپ کمدی در «خندوانه» به تلویزیون معرفی شد اما پیش از آن، در اینستاگرام شناخته شده بود.
برای آنکه «برخط شو» به حال و فضای اینستاگرامی نزدیک شود، سازندگان این برنامه، حتی برای مهسا ایرانیان، روی آنتن تلویزیون، جشن تولد گرفتند که به مذاق مدیران سیما و شبکه پنج، خوش نیامد. شاید همین پافشاری بر دستورالعملهای سازمانی است که باعث شده تلویزیون نتواند از شاخهای اینستاگرامی، بهره لازم را ببرد.
وقتی فردی که در دوبله، صداگذاری و استندآپ کمدی به شهرت رسیده است، نتواند از این تواناییهایش بهره ببرد یا با هوادارنش به سبک اینستاگرام، ارتباط برقرار کند، معلوم است که برنامهاش با شکست روبهرو خواهد شد.
تلویزیون، یا باید عطای استفاده از شاخهای اینستاگرامی را به لقایش ببخشد یا در شیوه بهرهگیری از این چهرهها، تجدیدنظر کند.
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.