//
کدخبر: ۲۰۷۳۹۳ //

تحلیل و بررسی فیلم "ایکس لارج"

ایکس لارج ساخته جدید فرح بخش مانند یک فرانکشتاین است که مخاطب را بیشتر از آنکه بخنداند فرار می‌دهد.

تحلیل و بررسی فیلم "ایکس لارج"
به گزارش فرتاک نیوز،

حسین فرح‌بخش تهیه کننده‌ای که روزگاری کارهای فاخر و محترمی را عرضه سینمای می‌کرد و نامش در میان تهیه کنند‌ه‌های مولفی بود که روایت زندگی شهری و مشکلات روز جامعه بود، در این چند سال حال و هوایش به کلی تغییر کرده  و روبه ساخت آثاری آورده است که مانند قبل حقوق مخاطب را به درستی رعایت نمی‌کند.

ایکس لارج یک کمدی است و کمدی یکی از متداول‌ترین گونه‌های سینمایی است که مخاطب ایرانی و در سرتاسر جهان همه برای تماشای آن هزینه می‌کنند و به سینما می‌رود. نمی‌توان گفت که مخاطب کمدی با تماشای آن هزینه بی‌مورد کرده است زیرا مخاطب در سینما می‌خواهد سرگرم شود و از دیدن یک فیلم لذت ببرد و در سطح بالایی هم از محتوا و پیامی بهره‌مند شود.

اما سینمای کمدی اگر از این قصد و منظور تماشاگر درست بهره‌مند نشود دچار نوعی سواستفاده شده است. مخاطب به سینما آمده تا بخندد و اگر به قصد خنداندن او هر چیزی را به خوردش دهیم و یا با هر وسیله‌ای او را بخندانیم در حقیقت او را در سطح نازلی از فرهنگ سوق داده‌ایم و این بی‌شک خیانت به مخاطب است.

ایکس لارج یک فیلم سرگرم کننده است و تماشاگر را با یک قصه‌ کوچه بازاری و از نوع بزن بهادرش سرگرم می‌کند. داستان زندانی‌های بامرام و سربراه شده که هوای یکدیگر را دارند و بیرون از زندان به داد هم می‌رسند. ساده عاشق می‌شوند و به فکر یک زندگی خوب هستند اما فیلم برای تصویر این زندگی دست به هر کاری می‌زند. در سرتاسر فیلم با کت کثیف و چرک اشمئزاز را به خورد مخاطب می‌دهد و به زور می‌خنداند، انواع آهنگ‌های ترکی و عربی و پایین‌شهری منسوخ را می‌زند و چند جک و شوخی جنسی. باید گفت رسما فیلم برای خندادن مخاطب لطیفه شریفی از خود ندارد.

از این نظر فیلم مثل یک فرانکشتاین است، فرانکشتاین دانشمند جوان و جاه طلبی است که با استفاده از کنار هم قرار دادن تکه‌های بدن مردگان و اعمال نیروی الکتریکی جانوری زنده به شکل یک انسان و با ابعادی اندکی بزرگ‌تر از یک انسان معمولی می‌سازد. موجودی با صورتی مخوف و ترسناک که بر همه جای بدنش رد بخیه‌های ناشی از دوختن به چشم می‌خورد. این موجود تا بدان حد وحشتناک است که همگان، حتی خالقش از دست شرارت‌های او فرار می‌کنند. هیولایی که خالقش نیز نمی‌تواند آن را کنترل کند و خود مقهور آن می‌شود. فیلم ایکس لارج هم مانند همین جانور عجیب بخیه خورده‌های شوخی‌ها و جوک‌های مسخره اطراف است و خودش یک انسجام کامل و مستقل از خود ندارد.

بنابراین فیلم شاید بخنداند و مخاطب را سرگرم کند اما در حق او به نوعی خیانت می‌کند؛ خیانت در حقوق مخاطب که باید آن را احترام گذاشت، هرچیزی به او نشان نداد و حرف هرچیزی را نگفت. حیف آن داستان که می‌تواند با پرداخت وزین‌تر و سنگین‌تر فیلمی دلنشین و محترم که داستان زندگی جوانانی را گفت که در آزمون و خطای زندگی دچار فراز و نشیب شده‌اند اما از آن یک داستان مبتذل ساخته‌ایم.

بازی بازیگران نیز به فراخور فضای فیلم ضربه خورده است. هرچه سه زندانی دارند در فیلم هرز می‌رود چون باید بجای بازی بیشتر ادای بازی درآورند زیرا اقتضای سینما هنرپیشگی است و اقتضای شو تشبه به بازی. تمام تلاش آنان برای حس جوانمردی در میان این شوو گم شده است.

نکته آخر اینکه تهیه کننده محترم فیلم برای ساخت آثار سینمایی خود یک شرط دارد که آن را در جلسات نقد و بررسی فیلم‌های دیگرش مانند زندگی خصوصی که باز قابل تحمل‌تر نسبت به فیلم اخیر او بود می‌گفت. شرط او این است که در هیچ کدام از فیلم‌هایش یک تار موی بازیگران زن و یا کمی از گردن آنان معلوم نیست. اما همین بانوان در فیلم‌های ایشان تماما با آرایش غلیظ طنازی می‌کنند و عشوه‌گری. از سویی باید نگاه اول را تحسین کرد و از طرف دیگر در می‌مانیم که چه باید گفت و در قضاوت حیران می‌مانیم؛ عشوه‌گری با حجاب کامل؟

 

برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.
آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۲۰۷۳۹۳ //
ارسال نظر