قدرشناسی از قدرشناسان
وقتی اثر اخیر انتشارات دینور بنام «شعر کرانشینی تصویری» توسط استاد خسرو پرهام امضا شد و بدستم رسید از ایشان تشکر کردم. تورق و خواندن آن را به فرصت دیگری موکول کردم چون در هنگام تحویل، مشغول کارهای متعددی بودم. روز بعد که این اثر را از سر دقت مطالعه کردم ضامنِ انفجاریِ هیجاناتِ درونیام فعال شد.
به یک باره هیجانات و عواطف گوناگونی در من قلیان کرد. خود را در مقابل اثری بیتکلف اما بسیار عمیق یافتم.
سرودههای زنده یاد شامی کرماشانی در جای خود ملاحتی منحصر بفرد داشته و این امر بر کسی پوشیده نیست.
اما کاری که انتشارات دینور به همت استاد خسرو پرهام با این سرودهها کرده بود جای تعمق بسیاری داشت. تحقیقات بسیار دقیق و متعهدانه ایشان در خصوص زنده یاد شامی کرمانشاهی به راستی در خور تحسین است.
تصویری که ایشان از فضای شخصیتی شامی ترسیم میکند، کمتر محققی تا کنون برای مردم کرمانشاه به نمایش گذاشته است.
تبار یابی و اهتمام به یافتن شجره فامیلی آن زنده یاد و خانوادههای بازمانده از ایشان باعث میگردد که همه اهالی کرمانشاه به ریشههای ارزشمند خود کمی بیشتر بیاندیشند.
و از صفحه یکم کتاب است که تاریخ شفاهی کرمانشاه به یکباره به تاریخ مصور کرمانشاه مبدل میگردد. کلمات جان میگیرند و زنده میشوند. دقت نظر جناب آقای بدری در نگارش متن کردی ستودنی است.
ترجمه فارسی نیز ویژگیهای رندانهایی در خود دارد. تصویر گری این کتاب که با تلاشهای چند تن از هنرمندان گرانقدر این دیار از جمله خانم پورخوش و آقای شعبانینیا صورت گرفته در جای خود بینظیر است. درک این نکته که این هنرمندان گرانقدر کار خود را فراتر از وظیفه و با عشق صورت دادهاند با نگاه کردن به صفحات کتاب کاملا احساس میشود.
اما هدایت قلم آنان قطعاً توسط تیمی از محققین صورت گرفته است که تمام اشیاء رایج و مرسوم آن دوران کرمانشاه را به خوبی دیده و حس کرده بودند.
شیوه اسباب کشی مرسوم در آن دوران، اقسام دست فروشی و کاسبیهای سیار، لباسهای رایج و علاقمندی تیپهای مختلف اجتماعی به پوششهای مورد علاقهشان، حتی معماری و مصالح ساختمانی رایج، پوشش زنان و زیور آلات، همگی جزو اِلمانهایی بودند که از تصویرگری ممتاز این اثر قابل استخراج بود.
از بزرگان خود که در چال حسنخان کاسبی میکردند و در برزه دماغ سکونت داشتند، بسیاری چیزها شنیده بودم.
دغدغههای زندگی در خانههایی با ترکیب اندرونی بیرونی، برایم زنده شد. پیشروی پیشآهنگان زندگی مدرن از قبیل سیمکشی برق یا آب لولهکشی در کنار عقبنشینی تبارهای از نفس افتاده همان وسایل مثل چراغانگلیسی یا چرخ چاه و سطل مربوطه، برش کاملاً مشخصی از تاریخ کرمانشاه را بیتکلف و بیادعا در پیش دیدگان هر خوانندهای روشن و زنده میکند.
دورانی که تزئینات دیوار ساده اتاقها اسپندآویز و آینه بود. سرگرمی بچهها تایر بازی یا کمی شیطنت با مشکِ دوغ فروشِ محله، کاربردیترین وسیله کاسبی در کوچههای کم عرض طبَقهای خوشرنگ نقاشی شده سبز و قرمز. و کالاهای خواب تمام خانوارها احتیاجی همیشگی به حلاجی کردن داشت. و موسیقی غالب در مراسمات ساز و دهل.
شصت و چهار صفحه کامل تصویر از عشق بیشائبه به تاریخ و فرهنگ بومی کرمانشاه را به هیچ وجه نمیتوانم در چند خط توصیفات خود بیان کنم. اما با نگاهی کلانتر مایلم موضوعی بسیار مهم را به پرسش خوانندگان این سطور واگذار نمایم.
قدرشناسی کردن از فردی که پنج سال از عمر خود را فقط مصروف این یک اثر نموده است چگونه ممکن است؟
قدرشناسی کردن از کسی که از تبار و ریشههای تمام اهالی کرمانشاه قدر شناسی کرده است وظیفه کیست؟
کسی که با سرمایه شخصی خود به چنین کار غیر انتفاعی میپردازد باید چه جایگاهی در نزد همشهریانش داشته باشد؟
چرا شهرداران شهرهای اروپایی در شناسایی و شکارِ چهرههای فرهنگی و علمی و آویختن روبان و مدال به گردن آنها با یکدیگر رقابت میکنند و از یکدیگر سبقت میگیرند؟
[اعطای لقب شوالیه به استاد شهرام ناظری کرمانشاهی توسط دولت فرانسه – تقدیر از پرفسور مجید سمیعی در شهر هانوفر آلمان – و . . . . .]
اما شهرداران سرزمین ما در قیچی زدن به روبانِ افتتاحِ برجها و پلها و جادهها اشتیاق دارند؟
آن چه چیز مهمی است که مردی 81 ساله را وادار میکند 5 سال از عمر خود را صرف ثبت و ضبط و ویرایش یک اثر کند؟
به عقیده شخصی اینجانب بر هر فرد باسواد کرمانشاهی واجب است به امید و انتظار هیچ نهاد و مسئول و مقامی نماند.
شایسته است که آستین همت بالا زنیم. در دورانی که قیمت یک جلد از این کتاب 20 درصد ارزانتر از یک همبرگر است، ابتداییترین اقدام فرهنگ دوستانه ما خرید انبوه و هدیه دادن این کتاب تا حد نایاب شدن آن است. و صد البته این ابتداییترین اقدام است.
آدمی فربه شود از راه گوش
جانور فربه شود از حلق و نوش
وسلام
علی سوهانی(نظام)