//
کدخبر: ۳۳۴ //

نامه سرگشاده یک شاعر به کوروش

پروانه نجاتی از شاعران کشورمان به تازگی و در واکنش به یادکردن عده‌ای از کوروش و استفاده ابزاری از نام این پادشاه ایران شعری سروده است.

نامه سرگشاده یک شاعر به کوروش

 متن شعر پروانه نجاتی به شرح زیر است:

سلام شاهنشاه آریایی برتر

سلام از همه‌ی پادشاه‌ها بهتر

سلام بر تو و منشور صلح زیبایت

سلام بر همه اندیشه‌های زیبایت

من انقلابی‌ام اما نواده‌ات آری

مرید مردی و محو اراده‌ات آری

شنیده‌ام که تو آزاد بندگی کردی

میان حلقه توحید زندگی کردی

برای حق وحقوق از تو حرف بسیار است

کتاب و جزوه ندارد فقط شنیدار است

هر آنچه از تو و آزادی‌ات نشانی بود

همیشه مرجع آن گوشی فلانی بود!

تمام مخزن‌ها را تکانده‌ایم اما

سخن نوشته‌ای از تو نخوانده‌ایم آقا

مگر کانال تلگرام شهر را بلدی

که نیست غیر پیامک دو خط مستندی!؟

اگر چه نیست کتابی ز تو خیالی نیست

چه جمله‌های قشنگی ست پس ملالی نیست

وطن به عهد تو آبادتر شده گویی

ز چنگ دیو غم آزادتر شده گویی

همیشه مهر و محبت گرامی است آری

بهای خدمت هم نیکنامی است آری

هزار مرتبه چرخید چرخ طاقت سوز

هزار سال گذشت و رسید تا امروز

شنیده‌ام که پاسارگاد غرق شادی بود

کنار قبر تو بلوای اعتقادی بود

شنیده‌ام که کنارت پدر پدر کردند

برای شادی روحت ترقه در کردند

میان معرکه‌ی قیل و قال‌ها بودی

نگین حلقه‌ی گیسو شلال‌ها بودی

ز حرف‌های تو هر چند کم اثر دیدیم

زیاد روی بدن نقش فروهر دیدیم!

نه مرد سینه سپر کردن و خطر بودند

برای جشن تولد حماسه ور بودند!

نه خالکوبی بود و نه رنگ پر زوری

فقط به خاطر جو بود جو منشوری!

اگر چه در رگ آنها نبود همت تو

چه سجده‌ها که نکردند در ارادت تو

به ریش فکر پر آوازه‌ی تو خندیدند

و تا غروب کنارت زدند و رقصیدند!

شنیده‌ام که کنار تو بزم فالی بود

از اختلاط زن و مرد عشق و حالی بود!

میان همهمه سربسته بود فریادت

شرابخانه ی بی حرمتی پاسارگادت

به روزگار تو زن بود و گوهر عفت

به روز ار تو مردی نبود جز غیرت

تو با کدام زن عهد خویش رقصیدی؟

کدام پیکر پوسیده را پرستیدی؟

چگونه است که این رقص نازنین عربی ست

به دین که می‌رسد: این دین بد است! این عربی ست؟!

به تاج شوکت انسان دهن کجی کردند

به دین، به ساحت وجدان دهن کجی کردند

بی اعتنا به غم شیعه و عزاداری

فقط بساط هیاهو ...فقط ولنگاری...

نوادگان تو این‌اند!؟ وای بر میهن!

به شانه‌ها همه روییده مار، اهریمن

بهای عزت کشور گذشتن از جان است

کدام مو فشنی در صف شهیدان است؟!

قوام قدرت کشور صبوری و کار است

نه آن که در گره نفس خود گرفتار است!

اگر چه دور و برت سور و سات قلیانی ست

نواده‌ی تو فقط قاسم سلیمانی ست!

منادیان مرامت که پیلتن بودند

مدافعان قسم خورده‌ی وطن بودند

خوشا محافظت از مرز پر گهر کردن

خوشا میانه‌ی میدان مین خطر کردن!

در این مساحت دلگیر در هم و بر هم

بخواب کوروش جان سایه‌ات نگردد کم!

 

منبع: افکار نیوز
آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۳۳۴ //
ارسال نظر