//
کدخبر: ۳۶۳۷ //
عماد افروغ:

خانه‌نشین شدم تا زبانم سرخ بماند

«سربسته بگویم همه در برابر قانون یکسانند. نمی‌شود چیزی برای کسی حرام اما برای دیگری مباح باشد. این چه امتیازی است که برای بعضی‌ها که در حاکمیت هستند موجه باشد و برای دیگران نه! ممکن است به لحاظ اجتماعی حساسیت‌ها نسبت به کسی که سابقه انقلابی دارد کمتر شده باشد اما به معنای قانونی‌ بودن آن نیست.»

خانه‌نشین شدم تا زبانم سرخ بماند

به گزارش فرتاک نیوز، روزنامه شرق نوشت: «عماد افروغ در مقطعی که در فهرست آبادگران بود، وارد مجلس هفتم شد. مدت کوتاهی هم از احمدی‌نژاد دفاع کرد ولی بعد به یکی از منتقدان سرسخت او تبدیل شد. نقدهای تندوتیزش زبانزد همگان شد و به نظر می‌رسد حالا دکتر علی مطهری در نقد و نقادی مسیر او را طی می‌کند.

دکتر عماد افروغ دغدغه فرهنگ و هنر به‌ خصوص سینما را دارد؛ از سمت‌های پیشنهادی او هویداست. برای گفت‌وگو درباره حضورش در هیات انتخاب سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر به سراغش رفتم. یکی از دلایل رغبتم این بود که کسی را که بدون ملاحظه‌کاری نقد می‌کند، ‌حتما در مواجهه با خودش می‌توان بی‌محابا نقد کرد. وقتی در خانه‌اش قرار گفت‌وگو را گذاشتم، با مردی آرام مواجه شدم که فضای زندگی‌اش بدون تجملات بود. کم‌کم که صحبتمان گل کرد، بهتر با او آشنا شدم. مردی بی‌غل‌وغش که هر چه می‌گوید به آن اعتقاد دارد. هر چه بیشتر تلاش کردم از خود بگوید، پرهیز می‌کرد. وقتی پرسیدم «آقای دکتر چرا درباره خودتان به سختی سخن می‌گویید؟» پاسخ داد: ‌«یکی از سخت‌ترین مسائل زندگی‌ام این است که از خودم دفاع کنم!» با این ‌حال وقتی از خودش می‌گفت، ناراحتی را در صورتش می‌دیدم.

گزیده این گفت‌گو را با هم می‌خوانیم:

- اگر جشنواره فیلم فجر جدی نبود با اعتراضی هم روبه‌رو نمی‌شد.

- فرق است بین ارتباط سیاست و سیاست‌زدگی با سایر مقولات. کلا امروزه تفکر ثنویت‌گرا و دوگانه یکی از معضلات بشری است.

- اگر طرفدار تفکر دوگانه‌نگر شدید دیگر نمی‌توانید ارتباط عرصه‌ها را ببینید.

- خود را یک نظریه‌پرداز می‌دانم و سال‌هاست نظریه‌پردازی می‌کنم.

- طبعا سیاست و هنر باید با یکدیگر تعامل داشته باشند. همان‌طور که هنر و جامعه، هنر و فلسفه، هنر و علم و قس علیهذا باید تعامل داشته باشند، اعتقاد دارم ورود سیاست‌زدگی در عرصه هنر و سینما مذموم است نه سیاست.

- اگر هیچ حمایتی تحت هیچ شرایطی در هیچ عرصه‌ای صورت نگیرد و نمی‌گرفت، به نظر شما تا الان چه بلایی بر سر سینما می‌آمد؟

- آن چه در این کشور مشکل‌زا شده سیاست نیست، سیاست‌زدگی است. متأسفانه جایگاه درخور فرهنگ تحت‌الشعاع اقتصاد و سیاست قرار گرفته. فرهنگی که باید به سیاست و اقتصاد ما خط دهد، متأسفانه خط می‌گیرد. بخشی از این خط‌ گرفتن به خاطر اصحاب فرهنگ هم هست که مقاومتی نمی‌کنند و خودشان بعضا سیاست‌زده هم می‌شوند.

- سکوت را بعضی مواقع جایز نمی‌دانم. از سال ٨٧ که پایان نمایندگی‌ام بود تقریبا خانه‌نشین هستم. سال ٨٨ خودم را بازنشسته کردم. یکی از دلایلش در کنار دلایل دیگر این بود که حق ویژه‌ای نداشته باشم.

- اگر با دیگری برخورد و اخراجش می‌کنند که موافق این برخوردها نبوده و نیستم، دیگر چرا حق ویژه‌ای داشته باشم. بنابراین خودم تقاضای بازنشستگی زودهنگام از دانشگاه کردم.

- ممکن است برخی از کسانی که از دانشگاه کنار گذاشته شده‌اند مایل به بازگشت باشند اما بنده هیچ تمایلی به این بازگشت ندارم.

- خانه‌نشین شدم تا زبانم سرخ بماند.

- الان بحثمان این است که آقایانِ فیلسوف! فلسفه برای فلسفه نیست. آقایان عالم! علم برای علم نیست. آقایان هنرمند! هنر برای هنر نیست. آقایان دیندار! دین برای دین نیست و قس علیهذا.

- هنر و تعاملش برای جامعه مهم است وگرنه هنری که برای هنر ‌شود، مشمول همان نگرش ثنویت‌انگارانه‌ای می‌شود که من منتقدش هستم. واقعا باید به تعامل برسیم. به گفت‌وگو باور داشته باشیم و در این گفت‌وگو از منطق گفت‌وگوی پیش‌رونده تبعیت کنیم نه گفت‌وگوی درجازننده.

- ما بیش از اندازه حساس و مطلق‌بین هستیم و آمادگی روان‌شناختی برای گفت‌وگو بر سر تفاوت‌هایمان را نداریم. تا کسی ما را زیر سؤال می‌برد موضع می‌گیریم و فرار می‌کنیم. در حالی‌ که تجربه نشان داده اگر این تعاملات بسط پیدا کند و نَفَس‌ها به هم بخورد ولو نفس‌های مخالف، بعد از مدتی به آشتی تبدیل و بستری برای حل بسیاری از معضلات و مشکلات می‌شود.

- بنده منجی سینما نیستم و نمی‌خواهم منجی‌گری کنم. اما تجربه‌ام نشان می‌دهد اگر کسانی واقعا می‌خواهند مسائل هنر و سینما در کشور حل شود هم باید آسیب‌شناسی خوبی از هنر و سینما و نسبتش با سایر عرصه‌ها داشته و هم صبور باشند. در واقع با تحمل و متانت بیشتری سعی کنند در بستری از تعامل و گفت‌وگوی پیش‌رونده مسائل سینما را حل کنند.

- وزیر محترم سابق ارشاد آقای دکتر جنتی در ماه مبارک رمضان و در حالی‌ که بنده در خانه روستایی خود در لفور مازندران مشغول مطالعه بودم با بنده تماس گرفتند و شخصا با تأکید بر ضرورت کار از بنده برای عضویت در شورای پروانه نمایش دعوت کردند. بنده نیز با شرایطی پذیرفتم. شرط کلی بنده که بعدها هم رسانه‌ای شد این بود که هرچه جمع شورا به آن رسید، «وتو» نشود.

- عده‌ای نه فیلم‌ها را دیده‌اند و نه از سازوکار انتخاب مطلع هستند ولی انواع و اقسام تهمت‌ها را نثار هیات انتخاب کردند. به اعضای هیات انتخاب ترسو، محافظه‌کار، ضعیف، غافل، بی‌توجه به مسائل ملی و... می‌گویند. ما نمی‌توانیم از خودمان دفاع کنیم چون اقتضای تصمیم جمعی در قبل و حین جشنواره چنین است که نباید جواب دهیم اما بعد از برپایی جشنواره دست‌مان باز می‌شود. اقتضائات اخلاقی تصمیم جمعی محدودیت‌ها و محذوریت‌هایی برای ما دارد.

- مطمئن باشید اگر تلقی ما بیش از آن که خدمت به سینما و تعاملش با جامعه با حفظ موازین ارزشی و فرهنگی و هویتی و تاریخی باشد، سانسور و مانع‌تراشی سیاسی و جناحی و خارج از عرف معمول و بدون تعاطی با اصحاب سینما باشد، همین فردا عطای حضور در این جمع را به لقایش خواهم بخشید و با حفظ آبروی شخصی‌ام تنها متمرکز بر تدریس و پژوهش خواهم شد.

- به‌ هر حال هر فیلمی خواسته و ناخواسته واقعیتی از جامعه را بازتاب می‌دهد که مغتنم است. همه تلاشم این است که ممیزی‌ها حداقلی باشد. البته به امید آن روز که نیازی هم به ممیزی نباشد، نه این که با یک رهاشدگی محض و خارج از ضابطه روبه‌رو شویم، بلکه با سعه‌ صدر، ضوابط نهادینه شود.

- ای کاش بار این مسئولیت از دوشم برداشته شود و به همان جایی برگردم که در این هشت سال بودم. اگر کنار بروم، می‌گویند فقط شعار می‌دهد، اگر بمانم می‌گویند جای شما نیست. اگر عاشق قدرت بودم که می‌ماندم، حداقل در همین دولت پیشنهاد معاونت یکی از وزارتخانه‌ها را می‌پذیرفتم.

- نمی‌گویم قدر بدانید اما این‌قدر اذیت‌مان نکنید. وقتی نیستیم مدام سراغ‌مان را می‌گیرند که بیا. حالا که آمده‌ام، می‌گویند جایگاهتان کجاست؟

- نمی‌خواستم بگویند کاری از دستش برمی‌آمد و انجام نداد. الان هم که کار علمی می‌کنم، زبانم سرخ است و با کسی هم عقد اخوت نبسته‌ام.

- سازوکارمان واقعا دموکراتیک بود. رأی اکثر فیلم‌ها اجماعی بود و درباره یکی، دو اثر بحث‌ها جدی‌تر دنبال شد و حتی مواردی بود که به دلیل قابل‌ قبول تشخیص‌ دادن یکی، دو اثر نسبتا ناتمام، فرصت در اختیار کارگردان محترم قرار می‌گرفت که اثرش را تمام کند.

- اگر از من بپرسند نزد خداوند از این انتخاب شرمنده نیستی، قسم‌جلاله می‌خورم که شرمنده نیستم. چون همه توانم را گذاشتم. این فشار روحی هم روی همه بود و کسی نتوانست از بیرون و از طریق لابی رأیی را تحت‌تأثیر قرار دهد.

- یک فیلم اولی راه پیدا نکرده بود ولی بعد که تعداد فیلم‌ها از ٢٨ به ٣٣ فیلم بسط پیدا کرد، خوشبختانه راه یافت. از این نظر وجدانم ناراحت بود که این فیلم خوب چرا نتوانست بیاید که درنهایت راه یافت و وجدانم آسوده شد.

- خیلی متأسف شدم این فیلم (کاناپه ساخته کیانوش عیاری) که مضمون خانوادگی و اجتماعی داشت و در دفاع از جایگاه و مظلومیت پدر بود، از مسابقه خارج شد!

- به نظرم مشکل برخی فیلم‌ها از جمله خانه پدری که آن را دیده‌ام با اصلاحات جزئی قابل حل است.

- معتقدم «آشغال‌های دوست‌داشتنی» با اصلاحات جزئی قابل اکران است.

- اگر جماعت هیات انتخاب ترسو بودند باید از عوامل و سروصداها و هجمه‌های آنها می‌ترسیدند و فیلم (امپراتوری جهنم) را به بخش مسابقه جشنواره راه می‌دادند! و اگر مسئولان جشنواره اهل مصلحت نبودند این فیلم به بخش غیر رقابتی هم راه نمی‌یافت، حداقل به خاطر نقص‌هایش. پس ما را متصف به ترسو بودن نکنید.

- گفتند اینها تحت‌تأثیر دیپلماسی سیاسی و رسانه‌های عربی هستند. زمانی که این فیلم دیده می‌شد بی‌خبر از این مقولات بودیم، هنوز هم روحمان بی‌خبر است. عوامل اصلی فیلم به ما بگویند از کجا می‌توانیم به این اطلاعات دست بیابیم.

- سربسته بگویم همه در برابر قانون یکسانند. نمی‌شود چیزی برای کسی حرام اما برای دیگری مباح باشد. این چه امتیازی است که برای بعضی‌ها که در حاکمیت هستند موجه باشد و برای دیگران نه! ممکن است به لحاظ اجتماعی حساسیت‌ها نسبت به کسی که سابقه انقلابی دارد کمتر شده باشد اما به معنای قانونی‌ بودن آن نیست.

- مشکل را در عدم مقاومت برخی از اصحاب فرهنگ و هنر می‌دانم. جایی خودشان گرفتار می‌شوند که نباید بشوند.

- روشنفکر هزینه می‌دهد.

- در حالت عادی اهل فیلم‌ دیدن هستم منتها این‌ طور نیست که بلیت بخرم و به سینما بروم. چون وقت این کار را ندارم.

- نمی‌خواهم برج عاج‌نشین باشم. یک روشنفکر ناثنویت‌گرا، هم مخاطب‌های متفاوت دارد و هم قالب‌های متفاوت برای آثارش.

- هیچ‌گاه در زندگی دنبال تیتر و عنوان نبوده‌ام.

- واقعا سینما را آینه تمام‌نمایی از جامعه می‌دانم. خواسته یا ناخواسته دردهای جامعه را منعکس می‌کنند که برای جامعه‌شناس فرصت مغتنمی است.

- بنده دغدغه زیادی درباره فقر، اعتیاد، بی‌کاری و فساد اقتصادی داشتم اما این ٩٨ فیلم به من فهماند فقط اینها مسئله ما نیست. منازعات خانوادگی و سوءظن‌ها از واقعیات جامعه ما به شمار می‌روند. نکته جدیدی که کشف کردم جهت محاورات عاشقانه از پسر به دختر به دختر از پسر تبدیل شده که هشداردهنده است، یعنی جای عاشق و معشوق عوض شده است. این نکته به همه دردمندان می‌گوید اتفاقی در جامعه در حال رخ‌ دادن است.

- معتقدم باید قدر اصحاب سینما را دانست. اگر خواسته باشد که چه بهتر، اگر ناخواسته باشد باز هم این مسائل و آسیب‌های اجتماعی را بروز می‌دهد. باید قدر این جماعت را دانست و مشکلات‌شان را فهم کرد. مورد دیگر اینکه باید احساس صمیمیت بیشتری با جامعه داشت.

 

منبع: ایسنا
آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۳۶۳۷ //
ارسال نظر