//
کدخبر: ۴۶۹۵۴ //

همه چیز در لامبورگینی یافت میشد جز پرداختن به معظل اجتماعی!

نمایش لامبورگینی به نویسندگی و کارگردانی "سیامک صفری" این شب‌ها در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه می‌رود.

 همه چیز در لامبورگینی یافت میشد جز پرداختن به معظل اجتماعی!
به گزارش فرتاک نیوز،

نمایش لامبورگینی به نویسندگی و کارگردانی "سیامک صفری" این شب‌ها در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه می‌رود.

 

این نمایش از همان روزهای ابتدایی با ترفند اعلام حضور یکی از خوانندگان زیرزمینی توانست به بمب خبری تئاتر تبدیل شود اما خیلی زود معلوم شد که حضور خواننده بدون مجوز در این اثر ناممکن بوده و شائبه تبلیغاتی بودن این اتفاق قوتی دو چندان گرفت.

 

پرداختن به مساله گورخوابی پس از اخبار و حواشی متعددی که پس از انتشار چندین عکس به وجود آمده بود، انگیزه‌ای شد تا سیامک صفری به نگارش لامبورگینی بپردازد. اتفاقی که به خودی خود راهکاری مثبت بود.

 

در ابتدا همه چیز خوب بود و همه در انتظار اثری دغدغه مند از سوی یک از بهترین بازیگران تئاتر ایران بودند اما در عمل همه چیز برعکس شد. نمایش آغاز شد و بیننده هر لحظه که می‌گذشت هرچیزی را به جز دغدغه گورخوابی روی صحنه می‌دید.

 

استفاده از الفاظ رکیک و ایجاد صحنه‌هایی مبتذل به بهانه خنداندن مخاطب آن قدر فضای اجرایی این نمایش را در بر گرفت که همه چیز در لامبورگینی جز پرداختن به معظلی اجتماعی یافت می‌شد.

 

سیامک صفری در کنار اشکان خطیبی به نوعی با تیزرهای این نمایش مخاطب را فریفته دیدن اثری چالش برانگیز می‌کردند اما تماشاگر به محض خروج از سالن متوجه دروغین بودن این دغدغه می‌شد و هیچ تفاوتی بین این کار با سایر آثار نازل نمایشی احساس نمی‌کرد.

 

ظاهر دغدغه‌مند اثر به هیچ عنوان نتوانست محتوای سخیف اثر را پوشش دهد و اجرای چنین نمایشی از یکی از قدیمی‌ترین بازیگران تئاتر صدای همه را در آورد.

 

البته صفری در تجربه‌های قبلی کارگردانی خود هم نشان داده که تبحرش در کارگردانی با بازیگری قابل مقایسه نیست و چه بسا بهتر که این هنرمند سینما و تئاتر کارگردانی تئاتر را برای همیشه کنار بگذارد.

 

حضور اشکان خطیبی در این نمایش به نوعی یک ویترین تجملاتی، از بازیگری است که این روزها همه کار انجام می‌دهد و در انواع شغل های هنری دستی بر آتش دارد. خطیبی در مقابل بازی کم رمق و خسته‌کننده و البته تکراری صفری تمام تلاش خود را کرده تا خود را انرژیک نشان دهد اما آنچه بیش از هرچیز مشخص است آنکه این دو بازیگر توسط هیچکس کارگردانی نشده اند.

 

هرکس کار خود را می‌کند و نمایش با دود و موسیقی و صدای ماشین سعی در جذب کردن مخاطب دارد.مشکلات عدیده در نمایشنامه و نداشتن ساختاری منسجم در متن، شخصیت پردازی ناهمگون بین دو کاراکتر اصلی، غیذ باور بودن خطیبی به عنوان یک گور خواب و بازی تکراری سیامک صفری همه و همه عواملی بودند که می‌توان به خاطر آنها لامبورگینی را اثری غیر قابل دفاع دانست.

 

متاسفانه برخی از آثار روی صحنه تئاتر از همان اول تکلیفشان مشخص است و جز هجو و شوخی‌های جنسی و مبتذل از آنها انتظاری نمی‌رود اما در مورد نمایش لامبورگینی این اتفاق با پوسته یک دغدغه اجتماعی تزئین شده است. پوسته‌ای که همان اواسط اجرا کنده شده و باطن بی‌محتوا و سست اثر را نمایان می‌کند.

 

اینجا و با دیدن چنین آثاری که برای لذت تماشاگر از هیچ چیز ابایی ندارند بیش از پیش لزوم رعایت رده بندی سنی برای آثار نمایشی را گوشزد می‌شود. رده بندی که هنوز صورت نگرفته و در خاموشی کامل مسئولین تئاتر افسارگسیخته به ناهنجاری خود ادامه می ‌دهد. حال باید دید وضعیت نابسامان تئاتر ایران تا کجا به این روند ادامه می‌دهد و آیا مسئولین روندی مناسب برای نظارت بر تمامی آثار در پیش خواهند گرفت یا نه؟

 

منبع: میزان
آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۴۶۹۵۴ //
ارسال نظر