جنگ سرد دیجیتال: نبرد برای ذهنها در عصر رسانههای اجتماعی
رسانههای اجتماعی، از ابزارهای ارتباطی ساده به میدان جنگ جدیدی تبدیل شدهاند. در این نبرد، اطلاعات به قدرتمندترین سلاح تبدیل شده و هدف، نه فتح سرزمینها، بلکه تسخیر افکار عمومی است. بازیگران مختلف از دولتها و شرکتها تا گروههای کوچک و افراد، با استفاده از ابزارهای متنوعی مانند اطلاعات نادرست، رباتهای اجتماعی و تبلیغات هدفمند، به دنبال دستکاری افکار عمومی و رسیدن به اهداف خود هستند.
کیوان دارابخانی؛ رسانههای اجتماعی در زندگی روزمره ما نفوذ میکنند، ارتباطات خصوصی ما را تعیین میکنند؛ شرکتها یا مؤسسات، خود را در فضای رسانهای اجتماعی نشان میدهند.
مزایای این حوزه کاملاً آشکار است. با توجه به روشی که رسانههای اجتماعی کار میکنند، همه بدون توجه به شخص عادی، سیاستمدار یا شرکتها و... میتوانند با هزینه کم به دسترسی عظیمی دست یابند. روشهای رسانهای سنتی مانند دفاتر تحریریه دیگر مورد نیاز نیستند و هرکسی این فرصت را دارد که اطلاعات را با چارچوبهای خاص خود توزیع کند. این موضوع باعث میشود که شهرت به صورت دیجیتالی، افزایش فروش یا کسب نتایج بهتر در انتخابات سیاسی، آسان شود.
با این حال، علاوه بر این اثرات مثبت، نحوه عملکرد رسانههای اجتماعی نیز تهدیدهای متعددی را به همراه دارد. رسانههای اجتماعی دستکاری افکار عمومی، بدنام کردن اشخاص، شرکتها و موسسات یا انتشار محتوای نادرست و مخرب شهرت را به طور فزایندهای آسان میکند. در این زمینه، اینترنت و به خصوص شبکههای اجتماعی میتواند به سلاح و صحنه جنگ مجازی تبدیل شود. در این جنگ اطلاعاتی، بازیگران برای دفاع از منافع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی خود می جنگند.
۲۰ سال پیش، دانشمندان یک "جنگ شبکهای" را پیش بینی کردند
این پدیده برای اولین بار بیش از ۲۰ سال پیش توصیف شد. در آن زمان، دانشمندان توسعه یک "جنگ شبکه" را در قرن ۲۱ پیش بینی کردند. هدف این موضوع، بر خلاف جنگ سایبری، تمرکز بر حمله دیجیتالی یا سیستمهای ارتباطی نبود، بلکه هدف از جنگ شبکهای، دستکاری ادراک یک گروه خاص به روشی عمدی و در نتیجه آسیب رساندن به آن هدف بود. در عصر دیجیتال، دیگر نیازی به ریختن خون برای حذف یک رقیب و پیروزی در جنگ نیست، زیرا اطلاعات به خودی خود قدرتمندترین سلاحی است که میتواند توسط دولتها، شرکتها، گروههای کوچک و افراد به طور یکسان استفاده شود.
رسانههای اجتماعی به عنوان بخشی از جنگ ترکیبی
امروزه این ایده دیگر تخیلی نیست، بلکه واقعیت است. بازیگران مختلف مفهوم اصلی جنگ شبکهای را درک کرده و درونی کردهاند و به طور فزایندهای بر استفاده از تاکتیکهای دستکاری به جای حملات فیزیکی برای پیشبرد برنامه خود تکیه میکنند. با این حال، مفهوم جنگ شبکهای به پسزمینه فرو رفته است. اکنون این پدیده در درجه اول در چارچوب به اصطلاح جنگ هیبریدی قرار گرفته است. جنگ ترکیبی یک اصطلاح نظامی است که ترکیبی از انواع مختلف جنگ نظامی و غیرنظامی را توصیف میکند. عملیات در چارچوب جنگ هیبریدی معمولاً به صورت مخفیانه و بدون اعلام رسمی جنگ انجام میشود. حملات فیزیکی پنهان یا حملات سایبری و همچنین تاکتیکهای ارتباطی و روانی مانند تبلیغات و اطلاعات نادرست استفاده می شود. این رویکرد، اگرچه شامل مبارزه از طریق رسانههای اجتماعی است، اما بر آن تمرکز نمی کند. این وضعیت با مفهوم جنگ رسانههای اجتماعی متفاوت است.
جنگ رسانههای اجتماعی چیست؟
جنگ رسانههای اجتماعی استفاده از رسانههای اجتماعی را به عنوان نوعی سلاح با هدف ایجاد آسیبهای پایدار به برخی بازیگران مانند دولتها یا شرکتها توصیف میکند. استراتژیها و تاکتیکهای مختلف و همچنین ابزارهای فنآوری برای پیشبرد برنامههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی استفاده میشود. جنگ رسانههای اجتماعی معمولاً با هدف دستکاری ادراک و در نتیجه نظرات، احساسات و رفتار یک گروه هدف خاص است و در نتیجه به هدف واقعی حمله آسیب میرساند. نمونههایی از ابزارها در جنگ رسانههای اجتماعی شامل انتشار اطلاعات (کاذب) در شبکههای رسانههای اجتماعی، استفاده از رباتهای اجتماعی و تأثیرگذاری بر گروههای هدف تعریفشده از طریق هدفگیری خرد است.
بنابراین، جنگ رسانههای اجتماعی در مورد نبردی برای جلب توجه است که با تولید محتوای آلوده و بهرهبرداری از مکانیسمهای اقتصادی قابل توجه در اینترنت به دست میآید. بنابراین، مهاجمان روایتها و محتوایی را ایجاد میکنند که هدف آن آدرس دادن عاطفی و دوقطبی کردن کاربران آنلاین است تا از عرضه بیش از حد محتوا در وب اجتماعی متمایز شوند و به بیشترین تأثیر ممکن دست یابند.
چه کسانی در جنگ رسانههای اجتماعی شرکت دارند؟
در حالی که نبرد در رسانه های اجتماعی در ابتدا محدود به عرصه سیاسی بود، رسانه های اجتماعی اکنون توسط بازیگران مختلف به عنوان یک سلاح استراتژیک استفاده می شود. بنابراین، آنها را هم به عنوان مهاجم و هم به عنوان هدف می توان در بسیاری از مناطق جامعه یافت. می توان آنها را به طور کلی به چهار دسته تقسیم کرد.
بازیگران سیاسی : بازیگران سیاسی از رسانه های اجتماعی برای پیشبرد یک برنامه سیاسی خاص استفاده می کنند. برای مثال، جنگ رسانههای اجتماعی برای تأثیرگذاری بر نتایج انتخابات، بیثبات کردن نظامهای سیاسی یا از بین بردن اعتماد جامعه به یک دولت است. بازیگران سیاسی شامل اتحادی از دولتها، دولتهای منفرد، احزاب یا حتی واحدهای نظامی هستند.
فعالان اقتصادی: در بخش اقتصادی، انگیزه جنگ رسانه های اجتماعی معمولاً ماهیت مالی دارد. گروهها یا بخشهای صنعتی میخواهند منافع خود را به منظور کسب مزیت یا آسیب رساندن به دیگران مطرح کنند. علاوه بر این، شرکتها همچنین از رسانه های اجتماعی برای بی اعتبار کردن رقبای خود، به دست آوردن مزیت رقابتی و در نهایت برای اثبات خود در بازار استفاده می کنند.
بازیگران با علایق خاص: علاوه بر انگیزه های سیاسی و اقتصادی، انگیزه های دیگری نیز برای شرکت در جنگ رسانه های اجتماعی وجود دارد. برای مثال، گروههای لابی سعی میکنند افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهند تا شرایط خاصی را به دست آورند و گروههای سیاسی سعی میکنند پیروان بیشتری را برای اهداف خود جذب کنند.
بازیگران با علایق مختلط: در نهایت، همیشه نمیتوان همه بازیگران را به یک گروه خاص منصوب کرد، زیرا برخی از مهاجمان چندین هدف را به طور همزمان دنبال می کنند یا صرفاً به نمایندگی از بازیگران دیگر کار می کنند. گروه بازیگران ترکیبی دقیقاً شامل این مهاجمان می شود.
در مجموع، امروزه جنگ رسانههای اجتماعی بدون تلاش زیاد برای همه قابل دسترسی است، زیرا دانش فنی و دسترسی اندک به اینترنت برای راه اندازی یک حمله دیجیتال در رسانه های اجتماعی کافی است. بنابراین، کاربران به تنهایی در وب اجتماعی میتوانند به سرعت و به راحتی اطلاعات جامعی درباره یک هدف به منظور حمله جمعآوری کنند، محتوای دستکاری شده را با یک گروه هدف به اشتراک بگذارند و از تبلیغات خرد و تبلیغات پولی برای پخش دقیقتر آن استفاده کنند، یا مستقیماً از طریق یک جامعه مخاطب تماس بگیرند. پیام خصوصی بدهند و آن را با آنها در میان بگذارند و آنها را در مورد یک موضوع خاص متقاعد کنند.