«الناز شاکردوست» استعدادهای کشف نشدهای دارد
«از لحاظ زبان بدن، شاکردوست بهخوبی حرکات شخصیتی که وجود ندارد را ارائه میکرد و نشان داد که استعدادهای کشف نشدهای دارد.»
در چند سال اخیر چند فیلم انیمیشن اکران شده و بازخوردهای مطلوبی دریافت کرده است. از فیلم «تهران 1500» ساخته بهرام عظیمی گرفته که نوروز چهار سال قبل اکران شد و با حضور مهران مدیری، بهرام رادان، هدیه تهرانی و... فروش مطلوبی داشت تا انیمیشن «شاهزاده روم» که سال گذشته اکران شد، فروش غافلگیرکنندهای داشت و خیلی زود وارد باشگاه میلیاردیها شد. برگ برنده این انیمیشنها توجه به هنر و استعداد سینماگران ایرانی است که همه عوامل پشت دوربین از سینماگران ایرانی بودند. در انیمیشن «مبارک» که اینروزها بر پرده سینماهای کشور است نیز سعی شده حالوهوای ایرانی در روایت فیلم لحاظ شود و با استفاده از یکی از بازیگران مشهور، گام اول برای ارتباط موثر محکم برداشته شود که باید دید آنقدر فروش میکند که در روزهای نوروز هم روی پرده باقی بماند یا خیر. انیمیشنی که از فرم بصری و گرافیک گرفته تا بازی متفاوت شاکردوست سعیکرده تا شعور مخاطب را دست بالا فرض کند که برای اولین فیلم دستاورد مهمی محسوب میشود. «مبارک» بعد از جشنواره فیلم فجر روی پردههای سینما رفته و از آنجایی که سال قبل هم سینمای انیمیشن نمایندههای مناسبی چه در اکران و چه در جشنوارههای داخلی و خارجی داشت نوید این میرود که «مبارک» نیز با استقبال روبهرو شود.
فیلمی با تلفیق انیمیشن و صحنههای واقعی که با بازی الناز شاکردوست سعیشده مرز میان مخاطب خاص و عام را رعایت کند. محمدرضا نجفیامامی (متولد 1358 تهران)؛ کارگردان «مبارک» که دانشآموخته همین رشته است، برای اولینبار در سینمای ایران سراغ ژانر انیمیشن-رئال رفته و در همین گام اول افتخارات زیادی کسب کرده است. از جمله حضور و تحسین در جشنوارههای معتبری مثل مونترال کانادا، بوسان کره جنوبی و... نجفیامامی اعتقاد دارد که باید رسانهها از این فیلمها حمایت کنند تا قدمهای بعدی محکمتر برداشته شود. در راستای همین حمایت با نجفیامامی گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
«مبارک» اولین فیلم انیمیشن-رئال است. معمولا فیلمهای انیمیشن در قیاس با سینمای رئال پرفروش نیستند، البته «تهران 1500» از گیشه خوبی برخوردار بود چون هم صداپیشههای مشهوری داشت و هم اکران نوروزی گرفته بود. اما سال قبل هم انیمیشن پرفروش داشتیم. چطور این ریسک را کردید که سراغ انیمیشن-رئال بروید؟
انیمیشن در سینمای ایران صنعت نوپایی است. در این زمینه تلاشهایی شده است که امیدواریم بیشتر رونق پیدا کند. چون اولینبار بود که سعی کردم تا ترکیب منسجمی از رئالیسم و انیمیشن ارائه کنم. بالاخره هر کار تازه و نویی ریسک زیادی میطلبد اما باید از جایی شروع کرد و از تجربهکردن نترسید.
در سینمای ایران محدودیت ژانر داریم و رویکرد شما تحسین برانگیز است که این جسارت را به خرج دادهاید. فکر میکنید مخاطب ما که غرق در انواع و اقسام انیمیشنها، فیلمها و سریالهایهالیوودی است ارتباط موثری با «مبارک» برقرار خواهد کرد؟
اعتقاد شخصیام این است که حتی اگر در کار اول به نتیجه مطلوب نرسیم باید تلاش کرد چون بستر لازم برای کار دوم را حداقل مهیا میکنیم. اگر در سینمای جهان نگاه کنید اینگونه فیلمها خیلی موفق هستند و همیشه در صدر فروش قرار گرفتهاند. پس ما هم باید در همین مسیر حرکت کنیم. تمام تلاشم را کردهام که به کمک یک گروه همدل، این کار کیفیت مطلوب را داشته باشد و مخاطب را جذب کند.
به چه دلیل از بازیگر چهرهای مثل الناز شاکردوست استفاده کردید؟ این انتخاب تا چه اندازه بهخاطر کیفیت بازیاش و چقدر به خاطر جایگاهش در سینمای تجاری بود؟ به این دلیل که در فیلم خیلی خوب بازی کرده و حضور گرم و صمیمیاش برای مخاطب کودک و نوجوان دلنشین و هیجانانگیز است.
میتوانم بگویم هر دو عامل برای ما مهم بود. در واقع هم مخاطبان، هم خود شاکردوست و جایگاه او بهعنوان یک سوپراستار برای ما اهمیت داشت. ابتدا شخصیت داستان یک پسر بود اما وقتی تمرینهای شاکردوست را دیدم تصمیم گرفتم که این شخصیت را به دختر تبدیل کنم که خیلی به ایجاد فضای همدلی فیلم کمک کرد. از سوی دیگر از لحاظ زبان بدن، شاکردوست بهخوبی حرکات شخصیتی که وجود ندارد را ارائه میکرد و نشان داد که استعدادهای کشف نشدهای دارد. چهره و میمیک مهربان شخصیت هم دقیقا با چهره شاکردوست همخوانی داشت و مجموعه اینها باعث شد که از وی استفاده کنیم و خیلی راضی هستیم چون بازی عالی ارائه داد. البته اگر کارهای بعدی ساخته شود حتما بازیگران کیفیت خیلی بهتری در اجرا خواهند داشت.
مهمترین نقطهقوت فیلم شما توجه به قاببندیهای چشمنواز و متناسب با خوشرنگی و خیالپردازی دنیای کودکانه است. طوری که از تمام قاب برای تاثیرگذاری عاطفی استفاده کردهاید. دقیقا شبیه نمونههای خارجی که فرم بصری، سهم مهمی در ماندگاری این فیلمها دارد.
وقتی ما پیشتولید این فیلم را شروع کردیم، هدفم جشنوارههای خارج از کشور هم بود که قابلیتهای انیمیشن ایرانی و هنرمندان ایرانی را به سینمای جهان هم ارائه کنیم. «مبارک» در چندین جشنواره معتبر جهان پذیرفته و تحسین شده است. از جمله جشنواره مونترال کانادا، جشنواره بوسان کره، جشنواره کلکته هند و... تلاش کردم که بهخصوص از لحاظ ساختاری با دقت به فرم بصری و دیگر موارد حداقل قابل مقایسه با نمونههای برتر خارجی باشد که خوشبختانه این نتیجه با استقبال جشنوارهها حاصل شد. عوامل فیلم یک دلومتحد بودند که از لحاظ تکنیکی قابلقبول باشد. از طرفی دیگر دوست داشتم که شبیه انیمیشنهای برتر جهان از لحاظ گرافیکی پتانسیل ارتباط موثر با مخاطب خاص و عام را داشته باشد.
غیر از پردیس سینمایی کوروش و چند سینمای دیگر، امکانات سینمای ایران برای نمایش انیمیشن چندان مناسب نیست چون امکانات بهتری میطلبد که هم گرافیک چشمنواز و هم باند صوتی غنی انیمیشنها به شکل مطلوبی ارائه شود. بهنظرتان امکانات خوبی داریم؟
درباره سینماها باید واقعیت کنونی را بپذیریم. در چند سال اخیر تلاش خیلی خوبی برای تجهیز سالنها شده است. هنگام ساختن «مبارک» چون «چشمانداز» ما سینمای جهان هم بود، سعی کردیم از چهرهپردازی گرفته تا صدابرداری و صداگذاری مولفههای این قالب را رعایت کنیم. توقع زیادی هم نمیتوان از سینماداران داشت.
در جشنواره امسال فیلم «پشت دیوار بهشت» را در قالب انیمیشن داشتیم که در بخش سودای سیمرغ بود و خیلی مهجور ماند. بهنظرتان کیفیت این فیلم مطلوب بود؟ چرا رسانهها آن طور که باید از چنین فیلمهایی حمایت نکردند؟ از طرفی جشنواره مستقلی هم برای انیمیشن نداریم.
واقعا این انیمیشن کیفیت خیلی خوبی دارد، باید دیده و از آن تقدیر شود و همین که کسی سراغ این قالب رفته باید از او و گروهش حمایت کرد. ساختن انیمیشن آنقدر کار پرزحمتی است که همین که چنین فیلمی آماده شده و همتراز بهترین فیلمها قرار گرفته خیلی امیدوارکننده است. اما خستگی و زحمت ساختن چنین فیلمهایی با نادیدهگرفتنش از سوی رسانهها و منتقدان بر تن عوامل فیلم میماند. باید از تنوع ژانر و قالبهای پراستقبال جهانی حمایت کرد و این وظیفه رسانهها هم هست.
مثلا نگاه کنید برخی از کشورها مثل هند چقدر سعی میکنند که بهروز باشند و در مسیر پیشرفت حرکت کنند. رسانهها باید سلیقه و زیباییشناسی مخاطب را برای تماشای انیمیشن ارتقا دهند. هنوز خیلیها به انیمیشن میگویند کارتون! که باید این کلیشهها را برطرف کرد. عدم شناخت از انیمیشن و پتانسیل بالای آن باعث شده که نتوانیم حرکات لازم را انجام دهیم. ما سینماگران نهایت تلاش و دقت خودمان را صرف کردهایم و در مرحله اکران باید رسانهها بهخوبی این فیلمها را پوشش دهند.
مخاطب بالقوه سینمای انیمیشن غیر از بزرگسالان، کودکان و نوجوانان هستند اما تلویزیون ما کمتر سمت فرهنگسازی برای کودکان و نوجوانان در گرایش به این نوع سینما داشته است. چه راهکاری برای بهبود این بحران پیشنهاد میکنید؟
هر کودک و نوجوانی را ببینید خیلی مرتب فیلمهای انیمیشن دنیا را دیده و دنبال کرده است. پس وقتی چنین بستری فراهم است صداوسیما باید این خاصیت بالقوه را به بالفعل تبدیل کند. بچههای ما باید با انیمیشنهای ایرانی و قهرنامان ایرانی آشنا شوند تا فرهنگ و هنر بومی و ایرانی رشد کند. وقتی تولیدات انیمشن ما کم است و کمتر کسی پیدا میشود که چند سال را صرف ساخت یک انیمیشن بکند، تلویزیون باید از تولید و نمایش همین انیمیشنهای تولیدشده حمایت کند؛ از سلیقهسازی برای کودکان و نوجوانان گرفته تا تسهیلات برای پخش تیزر این فیلمها.
اکران در این فصل و زمان، اکرانی مرده محسوب میشود. چه شد که فیلم شما در این وضعیت اکران شد؟
قطعا سعی و تلاش زیادی کردیم که اکران بهتری بگیریم اما از همین شرایط کنونی هم بسیار راضی هستیم. در زمینه تبلیغات باید نهادها از فیلمهای مهجور انیمیشن حمایت کنند تا بستر لازم برای دیده شدن مهیا شود. فقط قسمتهای منفی کارها را نبینیم بلکه با نگاه به قسمت پر لیوان اشتیاق لازم را برای سینماگران برای ساخت انیمیشن مهیا کنیم. شما منتقدان، عکاسها و... باید نهایت همکاری را داشته باشید و حتی اگر نقدی هم دارید آن را ارائه کنید و همین نقد هم باعث دیدهشدن و احیاشدن خواهد شد.