آقای حافظی! با محبوبیت آتشنشانان برای خود نمد نبافید
همواره در زمان انتخابات برخی که هواشناسی خوبی دارند از هر فرصتی نهایت بهره را میبرند تا رأی مردم را کسب کنند. حالا این فرصت میخواهد تخریب رقیب، بهرهبرداری از یکسری اسناد و یا حتی بالا رفتن از سر و کول یک عده باشد، حتی یک عده آتشنشان شهید.
به گزارش فرتاک نیوز؛ حافظی عضو شورای شهر تهران در توئیتر خود نوشت: «لغو انحصار خبری حاکم بر عملیات پلاسکو را مطالبه میکنیم از مدیرانی که خود بخشی از مسئله هستند انتظار بیان حقایق را نداریم، صادق باشید». خبرنگار انتظامی تسنیم که از لحظاتی پس از وقوع حریق در ساختمان قدیمی پلاسکو در محل حضور داشته است، لازم دید برای تنویر افکار عمومی و قضاوت بهتر در این خصوص مطالبی را یادآوری کند که در ادامه میخوانید.
آقای حافظی سلام!
جنابعالی دیروز در حالی که باید حواستان به موضوعات جلسه شورای شهر میبود، با انتشار متنی در توییتر خواستار لغو انحصار رسانهای در ماجرای حادثه پلاسکو شدهاید. نخست که این جمله را از قول شما شنیدم، تصور کردم شاید شما در سفر بودهاید و در این چند روز در محل حادثه حضور نداشتید و این حرفتان از شنیدهها و مطالبی است که این روزها در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود، اما خاطرم آمد که روز حادثه، شما را دیدم که در کنار آقای قالیباف و سایر مسئولان، روی بالکن محلی که به عنوان ستاد بحران این حادثه در نظر گرفته شده بود ایستاده بودید و از دور شاهد و ناظر بر اتفاقات بودید.
به هر حال هر چه به ذهنم فشار آوردم، متوجه نشدم که این سخنانتان از روی کدام مشاهدات و چه مستنداتی ایراد شده ولی برای من و کسانی که از لحظات نخست این حادثه، در محل حاضر بودیم سخنان اخیر شما سوال برانگیز است؛ سوال برانگیز از آن رو که نکند خدای ناکرده این حادثه را تنها از بالکن آن ساختمان دیدهاید و پا به میدان عملیات نگذاشتهاید، که اینچنین، اظهر من الشمس را منکر شدید؟ اظهر من الشمسی که هیچ کس از مطلعان و حاضران در محل، قادر به منکر شدن آن نبودند و شما به تنهایی وزر و وبال انکارش را به دوش گرفتید. کاش قبل از اینکه این سخنان را بگویید با یکی دو خبرنگار و عکاس (حتی فقط آنهایی که خودتان قبولشان دارید) مشورت میکردید و بعد از آن، به قول همین بچههای فعال شبکههای اجتماعی، به دنبال قاتل بروسلی میافتادید.
برادر عزیز! اگر این روزها سری به محل حادثه زده بودید متوجه میشدید که دغدغه خیلی از نیروهای امدادی، گلایه از تعداد قابل توجه خبرنگاران و عکاسان خبری و حتی مستندساز در محل حادثه بود؛ خبرنگارانی که حتی در برهههای از زمان، تعدادشان به تعداد امدادگران هم تنه میزد و نه فقط از رسانههای بزرگ و کوچک داخلی، بلکه رسانههای خارجی را هم شامل میشد.
جناب آقای حافظی این چند جمله را فقط جهت تنویر افکار شخص شما مینویسم تا بدانید که این سخنان شما نه تنها توهین به من و همکارانم است که از نخستین دقایق این ماجرا در محل حادثه حاضر بودیم، بلکه به چالش کشیدن شعور مخاطبانی است که این جمله شما را شنیدهاند؛ شما خواسته یا ناخواسته با این حرفتان زحمات شبانهروز خبرنگاران و عکاسان هموطن خودتان را زیر سوال بردید؛ از عکاس خبرگزاری ایرنا که فقط چند لحظه تا مرگ فاصله داشت، تا خبرنگاران ایسنا و ایلنا و رسانههای دیگر که شبانهروز در محل حادثه ماندند و حتی 48 ساعت بیدار ماندند تا لحظهای را از دست ندهند.
علیایحال، میگویم تا بدانید که در این حادثه، خبرنگارانی بودند که ماجرا را نه از روی بالکن، که از وسط میدان عمل دیدند و ثبت کردند؛ خبرنگارانی از شینهوا چین، یورو نیوز و فرانس 24 تا تسنیم و فارس و ایرنا و ایلنا، حتی روزنامههای آسیا، بهار، هفتصبح، شهر شرق و خیلی از رسانهها دیگر که گویا شما آنها را سهواً یا شاید عمداً ندیدید. شاید نتوانستید یا نخواستید انبوه خبرنگارانی را ببینید که حتی برخی حضور گسترده آنها را برخلاف اصول حرفهای دانسته و معتقد بودند در هیچ کشوری، خبرنگاران و اینگونه وسط بحران و زیر پای امدادگران نیستند.
شاید هم مرام و مسلک این روزهای شما ترجیح دهد که آمار حضور 430 خبرنگار در روزهای انجام عملیات امدادرسانی و آواربرداری در ریزش پلاسکو را انکار کنید اما اگر حداقل همین 11 رسانهای که گفته شد را بپذیرید ــ که امیدی نیست قبول کنید ــ خواهید دید که بسیاری از این خبرنگاران، از رسانههای منتقد شهرداری هستند و با وجود برخی مشکلات در هماهنگیها، در تمام ساعات اجرای عملیات، در میانه میدان بودند.
راستی آن ساختمانی را که در جمهوری آتش گرفت و دو تن از شهروندان جان خود را از دست دادند، یادتان هست؟ خوب است علاوه بر اینکه گزارشی از انجام وظایف خود برای تجهیز آتشنشانی ارایه میکنید برای مردم بگویید در این 3 سال برای پیگیری دستور رئیس وقت شورای شهر تهران که از قضا این روزها استعفای خود را هم به بهانه پیگیری ماجرای پلاسکو پس گرفته چه کردهاید؟
آقای حافظی! متأسفم که بگویم حرفهای شما بوی انتخابات شورای شهر میدهد؛ شورایی که این روزها برخی به هر وسیلهای میخواهند به آن راه پیدا کنند بی آنکه بعد از چهار سال بیایند و گزارش بدهند که با رأی مردم چه کردند و چه گلی بر سر شهر زدند. اما به شما میگویم که یک چیز را خوب فهمیدهاید؛ شما درک کردهاید که این روزها آتشنشانان از محبوبیت بسیار بالایی برخوردارند و هر آنکس که آنان را دوست بدارد، محبوب میشود و در این گیر و دار نمدی برای کسی بافته میشود ولی من معتقدم که نباید روی شانههای خسته آتشنشانان پا بگذاریم و بالا رویم تا چهارسال دیگر در خیابان بهشت بمانیم، شانههای آنان خسته از آوار پلاسکو و سیاسیکاریهای عدهای است که از هر واقعهای با نیم نگاهی به انتخابات حرف میزنند.