بررسی وضعیت لژیونرهای کشورمان
لژیونرهای کشورمان در سالی که گذشت وضعیت چندان جالبی نداشتهاند.
سال 97، فراز و فرود زیادی در فوتبال ایران داشت و آنها که نه با جامجهانی و تلخ و شیرینش راضی شده بودند و نه جام ملتهای آسیا آرامشان کرد، مثل همیشه به بازیهای باشگاهی دل بستند و نقش لژیونرها و نمایندگی آنها از فوتبال ایران، بهترین بهانه بود تا از این فوتبال زخمی و خسته، قطع امید نکنند و همچنان به زنده بودن این پیکره پر ایراد، امیدوار باشند. مثل هر سال، بازیکنانی در کشورهای حاشیه خلیجفارس درخشیدند، پای ترکیه به عرصه استعدادیابی و دلالی بازیکنان ایرانی باز شد، دو مالک ایرانی در بلژیک گرد و خاک کردند و لیگ برتر انگلیس و فوتبال روسیه بیش از پیش با ستارگان ایرانی آشتی کردند.
اگر قرار بر طلوع خورشید باشد، اولین کشوری که خورشید 2018 را تماشا کرد، استرالیا بود، جایی که امروز رضا قوچاننژاد ایرانی را دارد، درخشش گوچی در اف.سی سیدنی روزافزون است و همه ما امیدواریم شاهد درخشش او در لیگ قهرمانان آسیا باشیم. ابرستارهای که دیر اما بالاخره به یک انتقال با ارزش و مفید تن داد. بعد از آن میشود به چین و اندونزی، مالزی و حتی دسته دوم چند کشور جنوب شرق آسیا نیز اشاره کرد اما انتقال جوانترین لژیونر تاریخ فوتبال ایران به شارلوای بلژیک توجه کارشناسان را به خود جلب کرد، یونس دلفی در کنار قلیزاده گاه نیمکتنشین و گاه در ترکیب ثابت، رفتهرفته خود را به تیم تحمیل کرد و نشان داد که بازیکن آیندهداری است.
شاید گل سرسبد انتقالها صرفنظر از اهمیت لیگ برتر انگلیس و درخشش ستارگان ایرانی در این لیگ معتبر، ماجرای سردار آزمون و زنیت بود، انتقالی پر سروصدا و گرانقیمت که البته برای زنیت کاملا منطقی و توجیه پذیر بود. آزمون خوش درخشید و گل زد، در ترکیب ثابت قرار گرفت و چنان در دل هواداران زنیت جا باز کرد که شاید آبراموویچ در زمان سهامداری خود در این تیم تا این حد مردمی و مشهور نشده بود. او تقریبا در هر بازی گلزنی کرد تا نشان دهد آماده درخششی خیرهکننده است.
بالا و پایین شدن وضعیت انصاریفرد در ناتینگهام فارست انگلیس هم داستان خودش را داشت، او در ابتدای راه تا مرز علی دایی دوم پیش رفت اما بعد حتی حضور در تیم دوم را هم از دست داد و عملا به سوژه تمسخر برخی رسانههای انگلیسی تبدیل شد، کریم البته این فرصت را داشت که بار دیگر به سطح اول جمع لژیونرهای ایران باز گردد و از آن نیز به خوبی استفاده کرد و توانست در بازی مقابل هال سیتی در نیمهدوم به میدان برود و در حالی که بازی با تساوی بدون گل در جریان بود یک پاسگل داد و یک گل هم زد تا اوضاع برایش تغییر کند و به آینده امیدوار شود همانطور که در المپیاکوس در مقطعی نیمکتنشین و سکونشین شد اما پا پس نکشید و دوباره به ترکیب برگشت و تا مرز آقایگلی پیش رفت.
علیرضا جهانبخش در ترکیب برایتون نماینده خوبی برای فوتبال ایران بود، او بهعنوان اولین آسیایی تاریخ فوتبال در یک لیگ اروپایی بهعنوان آقایگلی دست یافت و با افتخار فوتبال هلند را ترک کرد و به لیگ انگلیس رفت. اوضاع در اوایل خوب پیش نرفت و هنگامی هم که به ترکیب اصلی رسید با مصدومیت مواجه شد و پس از آن نیز به تیم ملی ایران اضافه شد تا در جامملتها بازی کند و به همین دلیل دوباره جایگاهش در ترکیب اصلی را از دست داد اما رفتهرفته به آمادگی برگشت و بهخصوص در چند بازی اخیر خود نشان داده که مهره اصلی تیمش محسوب میشود و دیگر نیمکتنشینی برای او جایز نیست. شوت سرکش علیرضا و کوبیده شدن توپ به تیر افقی دروازه شاید یکی از مهمترین صحنههای لژیونری فوتبال ایران بود که در سال 97 ثبت رسمی شد.
حضور مهدی طارمی در الغرافه قطر نیز یکی دیگر از اتفاقات مهم در اخبار لژیونرهای فوتبال ایران در سال 97 بود. طارمی بهشدت تحت فشار بود و شاید هست، او درست یا غلط باید پاسخگوی تاریخی از تیم سرخ پایتخت باشد که در بود و نبود او تحت تاثیر برخی تصمیمگیریهای اشتباه قرار گرفت. طارمی روند سینوسی داشت گاهی درخشید و گاهی هم صدای رسانههای قطر را درآورد و این روند فعلا ادامه دارد! سعید عزتاللهی دیگر ستاره فوتبال ایران بود که شاید قرار نبود به هر قیمتی اروپایی شود، در هر حال او هم در چمپیونزشیب انگلیس بیشتر با نیمکت آشنا بود تا با ترکیب اصلی تیمش، سعید در ردینگ دسته اولی دستکم در معدود فرصتهایی که نصیبش شده، خوشدرخشید اما بدشانس هم بود و به خاطر مصدومیت تا حدی از دور خارج شد.
شاید 98 سال بهتری برای این بازیکن مورد علاقه کیروش باشد. حضور فرشاد احمدزاده روی نیمکت اشلانسک وروتسواو لهستان نیز بخشی از این اتفاق لژیونری در فوتبال ایران بود، احمدزاده فصل را با حضور در ترکیب اصلی تیمش آغاز کرد اما رفتهرفته به نیمکت تبعید شد و گاهی به یاد مربی خطور میکند که او را به جای ستاره زامبیایی خود به زمین بفرستد. بازیکن جوان ایرانی باید خود را بر این تیم نیمه آماده تحمیل کند تا از تیم لهستانی برای خود یک سکوی پرتاب درست و حسابی بسازد وگرنه باید مسیر بازگشت به لیگ ایران را در پیش بگیرد. وقتی قرار شد رامین رضاییان راهی الشحانیه قطر شود، بسیاری از نزدیکان او و کارشناسان فوتبال ایران این انتقال را اشتباه دانستند و شانس وی را حضور در یکی از تیمهای خوب اروپایی توصیف کردند اما واقعیت این است که رضاییان عملکرد خوبی در تیمش داشته و شاید خطر عدمدرخشش در فوتبال باشگاهی اروپایی را نپذیرفته و در این لباس، آرامش بیشتری داشته است.
یکی از برزخیهای فوتبال بلژیک، بدون تردید کاوه رضایی بوده است، او در سال 97 ثبات چندانی در بازی خود نشان نداد و سرمربی بروژ بارها بر سر دوراهی حذف بازیکن یا میدان دادن به وی مردد و دو به شک، قرار گرفت. با این حال هر چه به پایان سال نزدیک شدیم نیمکتنشینیهای کاوه بیشتر شد، آن هم در حالی که فصل قبل درخشش خیرهکنندهای در شارلوا داشت. صادق محرمی، مدافع خوب فوتبال ایران نیز در ترکیب دینامو زاگرب، موقعیت متزلزلی داشت، او امیدوار است در سال تازه خورشیدی عملکرد بهتری را از خود به نمایش بگذارد. کار او سخت است، دفاع در فوتبال باشگاهی کشوری که قدرت بدنی و حملات زهردار و ناگهانی همیشه در دستور کار بوده است.
میلاد محمدی در ترکیب گروژنی فقط به همین دلیل که در پایان نیم فصل، افزایش قیمت داشته، میتواند مدعی باشد که عملکرد خوبی هم داشته است، در هر حال قطعا خود این بازیکن با وجود ثابت بازی کردن از وضعیت کنونی خود راضی نیست. او به تیمهای بزرگ اروپایی فکر میکرد و حالا باید همچنان نگاهش به فوتبال روسیه، نگاه یک پناهنده برای پرتاب به سوی خوشبختی باشد. شاید درسال 98 او را در فوتبال بریتانیا ببینیم. سیدمجید حسینی دیگر لژیونر فوتبال ایران نیز در ترکیب ترابزون ترکیه خوشدرخشید و هر بار که میدان پیدا کرد از سوی رسانههای معتبری چون حریت، NTV و اسپورتک امتیاز خوبی دریافت کرد. برعکس وحید امیری که در این تیم به یک نیمکتنشین تبدیل شد. سال 97 برای فوتبال ایران در عرصه لژیونرها سال بدی نبود اما سال 98 میتواند به مراتب باشکوهتر و دوست داشتنیتر باشد.
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.