معجزه دعای مادر؛ حکایتی خواندنی از بایزید بسطامی
حکایتی از بایزید بسطامی که به ما میآموزد احترام به مادر و اطاعت از او چه قدرتی دارد و چگونه میتواند در زندگی ما تاثیرگذار باشد.
حکایتی از بایزید بسطامی که به ما میآموزد احترام به مادر و اطاعت از او چه قدرتی دارد و چگونه میتواند در زندگی ما تاثیرگذار باشد.
گویند از بایزید بسطامی، عارف بزرگ، پرسیدند: این مقام ارزشمند را چگونه یافتی؟
گفت: شبی مادر از من آب خواست. نگریستم، آب در خانه نبود. کوزه برداشتم و به جوی رفتم که آب بیاورم. چون باز آمدم، مادر خوابش برده بود. پس با خویش گفتم: «اگر بیدارش کنم، خطاکار خواهم بود.» آن گاه ایستادم تا مگر بیدار شود. هنگام بامداد، او از خواب برخاست، سر بلند کرد و پرسید: چرا ایستادهای؟! قصه را برایش گفتم. او به نماز ایستاد و پس از به جای آوردن فریضه، دست به دعا برداشت و گفت: خدایا! چنان که این پسر مرا بزرگ و عزیز داشت، تو نیز، اندر میان خلق او را عزیز و بزرگ گردان...
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.