روزى روزگارى مردى بود بهنام حاجى صیاد و یک دوستى داشت که معلم مکتب بود. معلم مکتب، معلم دختر حاجى صیاد هم بود. حاجى…
در دل روستایی کوچک، در مکتبخانهای کهنسال، داستانی عاشقانه و پرماجرا در حال رقم خوردن بود. دختر حاجی صیاد،…
دو گدا بودند یک بسیار چاپلوس و دیگری آرام و ساکت. گدای چاپلوس وقتی شاه محمود و یا وزیرانش را می دید بسیار چاپلوسی می…
حکایت زن بسیار زیبا و قاضی هوسباز
روزگاری یک دهقان در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک مرد قرض گرفته بود، پس می داد.
در این مطلب قصد داریم داستان جالب یکی دیگر از ضرب المثل های ادبیات فارسی با عنوان حکایت دسته گل به آب داده را برایتان…
یکى بود یکى نبود بئزه (بهتر از) خداى خودومن هیشکس نبود، هر کى بندهٔ خدان بگه یا خدا.
سلطان محمود که اولین فرمانروای مستقل و بزرگترین فرد خاندان غزنوی است، به جنگاوری و بیباکی و کثرت فتوحات و شکوه دربار…
در این مطلب قصد داریم داستان جالب یکی دیگر از ضرب المثل های رایج با عنوان حکایت کار از محکم کاری عیب نمی کند را…
پدری به پسرش وصیت کرد که در عمرت این سه کار را نکن:راز دل به زن مگو با نو کیسه معامله نکن با آدم کم عقل رفیق نشو.