به واقع دل و جان سیر می شود از این حس بی ادعایی و بی توقعی که این قشر از جامعه ما دارند براستی این تنها از قشر مستضعف جامعه بر می آید، آنانی که صاحبان واقعی این انقلاب هستند وگرنه این قشر مرفه بی درد در این مواقع تنها کاری که می کنند با کت و شلوارهای شیک خود بعد از واقعه خود را برسانند که ای داد بی داد چه بر سر ما آمد و بعد از گرفتن عکس های یادگاری به سرکار خود بر می گردند.
چه چیزی باعث می شود عده ای این گونه دل از دنیا بشویند و عده ای دو دستی این دنیا را بچسبند؟ به گفته علمای اخلاق حب دنیا از حب مال ناشی می شود و این گونه انسان را حریص به دنیا می کند و انسان را به وادی نمایش اشرافی گری می کشانند که رهبر عزیز انقلابمان در چهاردهم بهمن ماه سال 1390 می فرماید: " بعضی از ما مسئولین دچار دنیاطلبی شدیم، دچار مادی گرائی شدیم، برای ما ثروت، تجمل، آرایش، تشریفات و اشرافیگری یواش یواش از قبح افتاد.
وقتی ما اینجور شدیم، این سرریز می شود به مردم، میل به اشرافیگری، میل به تجمل، میل به جمع ثروت و استفادهی از ثروت به شکل نامشروع و نامطلوب، به طور طبیعی در خیلی از انسان ها است. وقتی ما خودمان را رها کردیم، ول کردیم، دچار شدیم، این سرریز می شود به مردم؛ در مردم هم این مسئله پیدا می شود. "
حال این نمایش اشرافی گری چگونه در بین کارمندان شریف ادارات ازنا پیدا شده و قبح این کار شکسته که با ماشین های دولتی به عروسی ها می روند و چه استخرهایی که نرفته اند! خبر آن به کرات از سایت ازناخبر مخابره شد و چه خبری بدتر از این که بیت المال مسلمین به دست کسانی مورد سوء استفاده قرار بگیرد که امین مردم در این زمینه هستند و چه بیچاره مردمی که چوپان گوسفندهایشان گرگ از آب درآید.
این خوی اشرافی گریست که انقلاب ها را به زمین میزند، چه بسا انقلاب هایی که بسیار به آنها حمله های نظامی شده و سر بلند از آن بیرون آمده اند، کوبا نمونه ای از آنهاست، فیدل کاسترو فقید چه ها که نکرد با این نیروهای جان برکفش و چه آبروها که از آمریکای خیانت کار نبرد، ولی این اشرافیت ظرفیت انفجاری است به اندازه نابود کردن انقلابی با 38سال سابقه را دارد و اگر این انفجار از ناحیه مرفهین بی درد مستکبر نباشد قطعا از ناحیه مستضعفینی است که دیگر بریده اند از این همه ظلم مقدس نماهای پولدار که همین ها هستند به تبعیت از دولت فخیمه تدبیر و امید متخصصان خارجی می آورند و به برکت حضور آنان کاری برای ما حاصل شود و نانی برا ما گرم.
کجاست آن وصیت نامه آتشین امام که فرمود: " بدانید مادام که در احتیاجات صنایع پیشرفته دست خود را پیش دیگران دراز کنید و به دریوزگی عمر را بگذرانید قدرت ابتکار و پیشرفت در اختراعات در شما شکوفا نخواهد شد ."
این که در هر کسی هیتلری یا استالینی و یا حتی ناصر الدین شاه قاجاری باشد و ما در حال جنگ با آن باشیم بد نیست فاجعه از آن جایی شروع می شود که ما شیفته آن حس قاجاری بشویم و مرعوب غیر که چه ننگست و عار برای مردمی که پیامبر در شان آنان گفته اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن می رسند، این طرز تفکر ناشی از دولتی است که خود مرعوب غرب و شرق است که حتی بازسازی بناهای باستانی گرفته تا آشپزخانه های قطارهایش را به بیگانگان می دهد و جای تعجب هم نیست که فولاد ازنا هم به دست این چینی های دوست و برادر بیفتد! که با سلام وصلوات آنان را راهی کارخانه مان می کنیم و باز بر می گردانیم.
خوشا به حا ل شهدای ما که رفتند و این صحنه ها را ندیدند، ما به کلی فراموش کردیم که آخرین حرف شهدا اطاعت از رهبری بود، حال ننگ کوفی بودن تنها مختص به مکانی خاص نیست که ما هم حرف های رهبرمان را به زمین می گذایم، هر کس به نوبه خودش یکی با اتلاف بیت المال مسلمین و دیگری در مسابقه دور شدن از اقتصاد مقاومتی و عده ای دیگر در لباس دوست که چه سنگ ها در مسیر کار فرهنگی نیروهای انقلابی نینداخته اند و خون دل ما از این قشر بیشتر از همه است، شاید در مقاله ای به آن پرداختیم و ما برحسب وظیفه که در امر به معروف و نهی از منکر داریم مدیران مسئولین کارمندان و همه کسانی که قصور یا تقصیری در این قضایا دارند از این کار خود توبه کنند و به راه انقلاب باز گردند که همیشه آغوش انقلابی ها برای توبه کاران راستین باز است و دوباره به راه ساده زیستی و خدمت صادقانه به مردم برگردید.